کانال محمد امین مروتی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
تشخیص خبر فیک


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram




با تو می گویم:

ارسطو می گفت: "فلسفه با حیرت آغاز می شود" و شاید باید می افزود: "و با حیرت پایان می یابد."


گفتار فلسفی


مخلص کتاب "اخلاق"

محمدامین مروتی


مهمترین کتاب اسپینوزا "اخلاق" است که در پنج بخش تنظیم شده است.خدا، نفس، عواطف، بندگی عواطف و قدرت عقل. کتابی دشوار خوان که به سبب استفاده از روش هندسی، پیچ و تاب بسیاری پیدا کرده است.

خدای اسپینوزا:
اسپینوزا یک فیلسوف عقلگرا و غیرتجربی ست. لذا در کتاب "اخلاق" می کوشد ثابت کند که همه وجود یک جوهر واحد است و آن خداست که شامل طبیعت و ماده و انسان هم می شود. اراده آزاد و اختیار وجود ندارد. همه چیز بر وفق ضرورت در عالم کار می کند. شر و خیر هم وجود ندارد و انسان بر اساس تخیل و نه تفکر عقلانی، شر و خیر را بر اساس منافع و خوشامدهای خود تعریف می کند. انسان خودخواهانه گمان می کند عالم برای او آفریده شده است و خود را میزان همه چیز تصور می کند.
اسپینوزا کتاب را با تعریف خدا شروع می کند و او را موجودی "مطلقا نامتناهی" متقوم از صفات نامتناهی سرمدی تعریف می کند.
در عالم یک جوهر بیشتر وجود ندارد و گرنه جواهر یکدیگر را محدود می کنند که با تعریف نامتناهی بودن جوهر در تناقض است. صفات و عوارض جوهر نیز عین ذات اوست. هم علت موجده اشیاست و هم علت مبقیه شان. در همه عالم امر ممکن الوجود نداریم. همه چیز واجب الوجود است و آن خداست.

دعا:
عقل خدا بالفعل است نه بالقوه، لذا عبادت و دعا اراده او را تغییر نمی دهد. خدا تابع علت غایی نیست و هدفمند عمل نمی کند و همه علل غایی ساخته ذهن بشر است. زیرا خدا نمی تواند نیازمند به چیزی خارج از خود باشد وگرنه ناقص است.

علت و معلول:
اما انسان که عادت به تخیل دارد، تصورش از علت و معلول در سطح حالات و عوارض است در حالی که من اسپینوزا از جوهر سخن می گویم نه احوال و صفات. جوهر تجزیه ناپذیر است. تعدد برنمی دارد. نامتناهی است. آب از این جهت که آب است قابل تجزیه است. به وجود می آید و نابود می شود ولی از این جهت که جوهر است، نامتناهی و ضروی و تجزیه ناپذیر است.

جبر:
خدا تنها علت مختار است اما نه به این معنی که مثلث را مدور کند یعنی خلاف ضرورت و تعریف اشیا عمل کند. مثلث، از ازل تا به ابد، سه ضلع دارد و مجموع زوایایش 180 درجه است. والدین علت ایجاد اولاد اند ولی موجد ذات اولاد نیستند.

ماهیت نفس و آگاهی:
آگاهی و ذهن بشر به ضرورت از ذات خدا ناشی می شود زیرا خودش بالذات، واجب الوجود نیست. در واقع ذهن و آگاهی بشر یکی از صفات خداست و بدن انسان هم یک صفت دیگر آن. "بنابراین انسان در خداست."
نفس انسان جزئی از عقل بی نهایت خداست. وقتی می گویم انسان چیزی را درک می کند، در واقع جز این نمی گوییم که خدا آن را تصور کرده است. اما تفکر خدا بالفعل است.
نفس خود را از طریق ادراک صفات جسم می شناسد.
شناخت می تواند توهمی و تخیلی یا استدلالی یا شهودی باشد. شناخت توهمی بر اساس حس و عواطف است. شناخت استدلالی بر اساس عقل. اما کامل ترین نوع شناخت، شهودی است. تنها شناخت شهودی تام است.
"نفس انسان به ذات نامتناهی و سرمدی خداوند شناخت تام دارد."

عواطف:
اسپینوزا در بخش سوم کتابش به "عواطف" می پردازد.
او شادی را بالذات خیر و با کمال متناظر و اندوه را بالذات شر می داند. عشق را شادیی که علت خارجی دارد. خودبزرگ بینی و خودکوچک بینی را مخالف طبیعت بشر می داند. شهرت طلبی و شهوترانی . زیاده طلبی را عواطف افراطی تلقی می کند.
و در بخش چهارم می گوید اگر عواطف تحت هدایت عقل قرار نگیرند انسان را به برده و بندۀ خود تبدیل می کنند و آن حالتی است که انسان قادر به کنترل عواطف خود نیست.
اما خیر چیزی است که برای انسان مفید است و انسان طبیعتأ به خیر گرایش دارد. اسپینوزا می گوید: "بر طبق فضیلت عمل کردن عبارت از زیستن تحت هدایت عقل بر مبنای آنچه برای انسان مفید است."
و "عالی ترین خیرِ نفس، شناخت خداست."
و اختلاف افراد بشر ناشی از این است که وفق عواطف می زیند نه وفق عقل. (قضیه 34 و 35) زیرا اصحاب فضیلت خیر دیگران را چون خیر خودشان می خواهند. (قضیه 37) و نفرت و خشم را با عشق و کرامت پاسخ می دهند. (قضیه 46)
"خوشبختی یا سعادت اعلای انسان عبارت از تکمیل عقل است که باعث آرامش خاطر انسان می شود و آرامش خاطر از شناخت شهودی خدا نشأت می گیرد و تکمیل عقل و فاهمه چیزی جز فهم خداو صفات و افعال او نیست."

عشق عقلانی:
اسپینوزا در بخش پنجم ضرورت هدایت عواطف تحت فرمان عقل را عین آزادی می داند. وی در این قسمت نقدی به فلسفه دوجوهری دکارت در باب ذهن و بدن دارد.
او بر این باور است که پس از مرگ بدن، ذهن انسان در آگاهی خدا باقی می ماند و سرمدی است. (قضیه 23) زیرا به وسیله خدا تصور شده است. (قضیه 30)
خدا عشقی عقلانی به خود دارد (قضیه 35) و عشق عقلانی نفس ما به خدا جزئی از عشق نامتناهی خدا به خودش است. (قضیه 36)

منبع:
اخلاق، باروخ اسپینوزا، ترجمه محسن جهانگیری، نشر دانشگاهی، 1364
19 بهمن 1403


با تو می گویم:

چه فایده که انسان خود را ببازد و جهانی را ببرد؟ (انجیل)


گفتار عرفانی


جوینده، یابنده است

محمدامین مروتی


مولانا در دفتر سوم می گوید به گفته پیامبر اگر دری را مرتب بکوبی، بالاخره کسی آن را باز می کند و اگر بر سر کوی معشوق بایستی بالاخره او را می بینی:
۴۷۸۳ گفت پیغامبر که چون کوبی دَری عاقِبَت زان دَر بُرون آید سَری
۴۷۸۴ چون نِشینی بر سَرِ کویِ کسی عاقِبَت بینی تو هم رویِ کسی

اگر هر روز چاهی را بکنی، بالاخره به آب می رسی. همه می دانند که هر چه بکاری درو می کنی ولو اینکه تو این قاعده را نپذیری:
۴۷۸۵ چون زِ چاهی می‌کَنی هر روزْ خاک عاقِبَت اَنْدَر رَسی در آبِ پاک
۴۷۸۶ جُمله دانَند این اگر تو نَگْرَوی هر چه می‌کاریْش روزی بِدْرَوی

گاهی ممکن است سنگ بر آهن بزنی و آتش پدید نیاید ولی این استثناست نه قاعده:
۴۷۸۷ سنگ بر آهن زَدی، آتَشْ نَجَست این نباشد، وَرْ بِباشَد نادر است

انسان بدبخت به استثنائات می نگرد که فلان کس کاشت ولی برنداشت یا فلان کس دیگر از دل دریا صدف برون آورد ولی گوهری در آن نبود:
۴۷۸۸ آن کِه روزی نیسْتَش، بَخت و نَجات نَنْگَرد عَقلَش مگر در نادِرات
۴۷۸۹ کان فُلان کَس کِشت کرد و بَر نداشت وان صَدَف بُرد و صَدَفْ گوهر نداشت

ممکن است لقمه کسی در گلو بگیرد و خفه اش کند ولی این دلیل نمی شود که ما نان نخوریم و گرنه می میریم:
۴۷۹۳ بَسْ کَسا که نان خورَد، دِلْشادْ او مرگِ او گردد بگیرد در گِلو
۴۷۹۴ پَس تو ای اِدْبار رو! هم نان مَخَور تا نَیُفتی هَمچو او در شور و شَر
۴۷۹۵ صد هزاران خَلْقْ نان‌ها می‌خورَند زور می‌یابَند و جانْ می‌پَروَرَند

اگر بدبخت و محروم نیستی چرا قاعده را رها کرده ای و به استثنا چسبیده ای؟ جهان روشن را رها کرده ای و سر در چاه می کنی تا سیاهی ببینی و بگویی روشنی کو؟ سر از چاه بردار تا روشنایی را ببینی:
۴۷۹۶ تو بِدان نادر کجا افتاده‌یی؟ گَر نه مَحْرومیّ و اَبْله زاده‌یی
۴۷۹۷ این جهان پُر آفتاب و نورِ ماه او بِهِشته، سَر فُرو بُرده به چاه
۴۷۹۸ که اگر حَق است، پَس کو روشنی؟ سَر زِ چَهْ بَردار و بِنْگَر ای دَنی
۴۷۹۹ جُمله عالَمْ شرق و غرب آن نور یافت تا تو در چاهی نخواهد بر تو تافت

3 بهمن 1403


با تو می گویم:

تاریخ قصه ای است که بر سر آن توافق شده است. (ناپلئون)


گفتار اجتماعی


پدیدۀ ایلان ماسک


ایلان ریوْ ماسک (زادهٔ ۱۹۷۱) بابت نقش‌اش در شرکت صنایع هوافضایی اسپیس‌اکس و شرکت خودروسازی تسلا شناخته شده است. ماسک یکی از ثروتمندترین افراد جهان است؛ فوربز دارایی خالص او را ۴۲۱ میلیارد دلار آمریکا برآورد کرد. دارایی نفرهای بعدی (جف بزوس و مارک زاکربرگ) با فاصله زیاد، نصف دارایی اوست. این در حالی است که دارایی ترامپ 7 میلیارد دلار است.

زندگی شخصی:
ماسک در مهٔ ۲۰۲۱ گفت که به نشانگان آسپرگر مبتلا است که شاخه ایست از انواع اوتیسم.
ماسک چندین ازدواج کرده است و دست کم ۱۲ فرزند دارد.

پله های ترقی:
ماسک در پرتوریای آفریقای جنوبی به دنیا آمد. در سن ۱۲ سالگی با فروش بازی ویدئویی Blastar که شخصاً آن را طراحی کرده بود ۵۰۰ دلار به دست آورد. در ۱۸ سالگی به کانادا رفت. در ابتدا به هر شغل کم درآمدی راضی بود و کار می‌کرد و تقریباً یک سالی بود که با فقر دست و پنجه نرم می‌کرد.
سپس دو سال بعد به دانشگاه پنسیلوانیا رفت و کارشناسی اقتصاد و کارشناسی فیزیک خود را گرفت. در مارس ۱۹۹۹، ماسک پی‌پال (ایکس.کام) را به عنوان یک سرویس‌دهنده مالی و یک شرکت پرداخت ایمیلی تأسیس کرد. در سال ۲۰۰۲ ماسک با ۱۰۰ میلیون دلار، شرکت فضایی اسپیس‌اکس را تأسیس نمود.
بنا به گفتهٔ ایلان ماسک، همهٔ این دستاوردهای اسپیس‌اکس پیش زمینه‌ای برای تحقق رؤیای بزرگ او «سفر به مریخ» هستند.
ماسک در طراحی اولین اتومبیل الکتریکی مشارکت کرد؛ که در واقع یک خودروی اسپورت تسلا رودستر بود. در سال ۲۰۰۶ این پروژه در روزنامه‌ها منتشر شد و ایلان ماسک هم برای طراحی تسلا روداستر جایزهٔ Global Green 2006 را دریافت کرد.
با این حال که تسلا موتورز به مدت ۱۰ سال سودآور نبود.
در سال ۲۰۰۴ سرمایه‌گذار شرکت تولیدکنندهٔ وسایل نقلیه الکتریکی تسلا موتورز شد و در سال ۲۰۰۸ سمت مدیرعاملی را بر عهده گرفت. در سال ۲۰۲۲، توییتر را به‌مبلغ ۴۴ میلیارد دلار خریداری کرد. در مارس ۲۰۲۳ نیز شرکتی در زمینهٔ هوش مصنوعی به‌نام xAI تأسیس کرد.

سیاست:
با این که ماسک غالباً لیبرترین توصیف می‌شود، او خود را «از نظر سیاسی میانه‌رو» خوانده است. از نظر تاریخی ماسک به هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه کمک مالی کرده است. از اواخر دهه ۲۰۱۰ کمک‌های سیاسی ماسک به حمایت تقریباً کامل از جمهوری‌خواهان گردش کرده است.
ماسک به هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا رأی داد. او گفت به جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا رای داده است. در سال ۲۰۲۲، ماسک گفت «دیگر» از دموکرات‌ها حمایت نخواهد کرد چرا که دموکرات‌ها «حزب اختلاف و نفرت» هستند.
در پی ترور نافرجام دونالد ترامپ، ماسک برای او آرزوی بهبودی سریع کرد و از او در انتخابات حمایت کرد.
ماسک چین را ستوده است و گفته شده رابطه نزدیکی با حکومت چین، که به تسلا اجازه ورود به بازارهایش را می‌دهد، دارد. پس از این که گیگاکارخانه شانگهای نخستین خودروهایش را تولید کرد، ماسک از حکومت و مردم چین تشکر کرد و از آمریکا و مردمش انتقاد کرد. ماسک بعدها بابت دفاع از این که تایوان «منطقه ویژه اداری» چین شود، انتقادات قانون‌گذاران تایوانی را برانگیخت.

ماسک به‌دلیل اظهارات غیرعلمی و گمراه‌کننده، از جمله انتشار اطلاعات نادرست راجع به همه‌گیری کووید-۱۹ و ترویج تئوری توطئه مورد انتقاد قرار گرفته است.

منبع: ویکی پدیا

4 بهمن 1403


سیستم_سروتونینی

Serotonergic System

توضیح ساده:
سیستم سروتونینی بخشی از مغز و بدن است که در آن سروتونین تولید و آزاد می‌شود. سروتونین یک ماده شیمیایی است که احساسات و خلق‌وخو را تنظیم می‌کند. می‌توان این سیستم را به ترموستات مغز تشبیه کرد که سطح آرامش، شادی، و تعادل عاطفی را تنظیم می‌کند.

مسیرهای سروتونینی با چندین عملکرد مهم در بدن و مغز مرتبط هستند:

1. تنظیم خلق‌وخو: یکی از مهم‌ترین نقش‌های سروتونین تنظیم خلق‌وخو و احساسات است. کاهش سطح سروتونین در مغز با افسردگی و اضطراب مرتبط است. داروهای ضدافسردگی مانند مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) با افزایش سطح سروتونین به بهبود خلق‌وخو کمک می‌کنند.

2. تنظیم خواب: سروتونین در تنظیم چرخه خواب و بیداری نقش دارد و پیش‌ساز هورمون ملاتونین است که خواب را تنظیم می‌کند. اختلال در سیستم سروتونینی می‌تواند به مشکلات خواب منجر شود.

3. تنظیم اشتها: سروتونین به تنظیم اشتها و رفتارهای غذایی کمک می‌کند. تغییرات در سطح سروتونین می‌تواند بر اشتها و انتخاب‌های غذایی تأثیر بگذارد.

4. کنترل درد: سروتونین نقش مهمی در کنترل درد دارد و در تعدیل حساسیت به درد در سیستم عصبی مرکزی دخیل است.

5. عملکرد گوارشی: سروتونین همچنین در تنظیم حرکات گوارشی نقش دارد و عمدتاً در سلول‌های گوارشی تولید می‌شود. بیشترین مقدار سروتونین بدن در دستگاه گوارش یافت می‌شود.

سیستم سروتونینی نقش کلیدی در سلامت روان و بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیکی دارد. اختلال در این سیستم می‌تواند منجر به مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات خوردن، و اختلالات خواب شود.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


با تو می گویم:

از یک کودک، از میزان اعتقادش به خدا نمی پرسند. او خود نمودی از خداست. (کریستین بوبن)


گفتار دینی


فرق ایمان و تعصب

محمدامین مروتی


اولین میوه و نشانة ایمان، سکینه و آرامش قلبی است. ابن سینا می گوید ظنون متراکمه و ارثی، به سبب تکرار، چنان کهنه و بزرگ شده اند که لباس یقین به تن کرده اند. این یقین های کاذب در واقع به گفتة قرآن، بر آمده از "حمیت جاهلی" اند. یعنی تعصبِ گروهی و فرقه ای و قبیلگی:
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ ... (الفتح-26)
مگر می شود انگیزه ات قربت الله باشد ولی برای فهم درست کلام خدا مقلد باشی و کمترین تلاشی نکنی؟ مگر می شود که به صرف به دنیا آمدن و تربیت شدن در یک محیط خاص، دیگران را تکفیر کنی و برای سلب اختیار و آزادی دیگران جانت را هم بدهی و مدعی ایمان و یقین و قربت الهی داشته باشی؟ خدا می گوید از چیزی که بدان آگاهی نداری پیروی مکن:
ولا تَقْفُ ما لَیسَ لک به علم اِنَّ السَّمْعَ والْبَصَرَ والفُؤاد کُلُّ اولئکَ کانَ عَنْهُ مَسْئُولا: در پی آنچه به آن علم نداری نیفت و پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه اینها مورد باز خواست قرار خواهد گرفت. (اسراء17، آیه 36)
کسانی که به جای سکینه، نفرت و تعصب در دلهایشان هست و به لحاظ سواد در نازل ترین مراتب قرار دارند چگونه می توانند از ایمان و یقین سخن گویند؟ آنان ظنون متراکمه و حمیت جاهلی را با خون خود آبیاری می کنند و این مفاهیم را با ایمان و یقین خلط کرده اند.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram




.
تصنیف #شبگرد

خواننده #کوروس_سرهنگ_زاده
آهنگساز #حبیب_الله_بدیعی
شعر #معینی_کرمانشاهی
=========================

من مستم و مدهوشم،شبگرد قدح نوشم
از طایفه بی خبرانم،دیوانه با نام و نشانم
من قصه نمی دانم،افسانه نمی خوانم
دردی کش میخانه عشقم،در حلقه صاحب نظرانم
مرا می ز جام وفا باید ای می فروشان
مرا خانه میخانه ها باید ای باده نوشان

من از انچه رسوا کند نام عاشق نترسم
و زان می که اتش زند کام عاشق نترسم
بیا ای عشق افسونگر،فراموشم مکن دیگر
تو ای روان من،شور جان من،امید من
در جهان من به زندگانی،تویی که جاودانی


🔽کانال ترانه های ماندگار

@mosighiasilvaclasiic




زیاد دلت شور نزند. مردم فراموش‌کارند. همیشه همین‌طور بوده، خبرهای چند روز قبل از یادشان می‌رود و سرگرم خبرهای تازه می‌شوند.



#شرق_بنفشه
#شهریار_مدنی‌پور

@rahi_be_rahaei


با تو می گویم:

آنکه خانه‌ای ندارد، در نوشتن خانه می‌کند. (تئودور آدورنو‌)


گفتار ادبی


ریشه های نظم پریشان حافظ

محمدامین مروتی


احدی بهتر از حافظ سبک شعرگویی خود را توصیف نکرده است: "نظم پریشان"
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طائر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود.
در واقع حافظ دارد می گوید از سر شوق و ذوق شعر می گویم لذا اشعارم منسجم و متسق نیست.

همین پریشانی مضامین بود که شاملو را بر آن داشت که با جا به جا کردن ابیات بکوشد تا مضمون منسجم تری به دست آید.

ابیات در شعر حافظ، استقلال نسبی دارند و شعر او برغم شاعران دیگر، وحدت مضمون ندارد.
خرمشاهی سبک پاشان(نظم پریشان) حافظ را متاثر از اسلوب قرآن می داند که جز در سورۀ یوسف، مضامین پراکنده ای را ذیل یک سوره می گنجاند.
مولانا هم در جواب شاگردان ابن عربی- که مثنوی را نوعی نظم پریشان و نامنظم می خواندند که مراحل سلوک عارفانه را به طور منظم و مرتب بیان نمی کند- می گوید قرآن هم انسجام موضوعی ندارد:
کین سخن پستست یعنی مثنوی
قصه پیغامبرست و پی‌روی
نیست ذکر بحث و اسرار بلند
که دوانند اولیا آن سو سمند
از مقاماتِ تَبَتُّل تا فنا
پایه پایه تا ملاقات خدا
شرح و حد هر مقام و منزلی
که بپر زو بر پرد صاحب‌دلی
چون کتاب الله بیامد هم بر آن
این چنین طعنه زدند آن کافران
که اساطیرست و افسانهٔ نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند (دفتر سوم)

اما عدم وحدت مضمونی سور قرآن حکایت متفاوتی دارد و آن نزول تدریجی آیات، مطابق اقتضائات زمانی و موردی است. در حالی که چنین ضرورتی نه برای حافظ و نه برای مولانا وجود نداشته است.
لذا این سبک شعرگویی باید دلایل دیگری داشته باشد.
مهمترین نظریه در این باب شاید نظر "آرتور جان آربری" اسلام شناس نامدار (متوفی1969) باشد که معتقد است حافظ با این کار "انقلابی در غزل" ایجاد کرده و مضامین متعدد را در ذیل یک غزل گنجانده که در نوع خود هنر و ابتکار به شمار می رود نه ضعف. زیرا غزل را از مونوفونی و تکصدایی به پولی فونی یعنی چندصدایی هدایت کرده است.
شاید حافظ با عنایت به چنین انقلابی در مورد شعر خود گفته:
طی زمان ببین و مکان در سلوک شعر
کاین طفل، یکشبه ره یکساله می رود
همین متعدد بودن مضامین در یک غزل باعث شده که شعر حافظ مستعد فال گرفتن شود و پاسخگوی اذهان و نیات مختلف نیت کنندگان شود.
همچنین این سبک بعدها در آثار شاعران سبک هندی ادامه یافت و سنت تک بیت سرایی را رواج داد.

اما عرض بنده این است که این پراکندگی موضوعی، چندان واقعیت ندارد و به ذهنیت منشوری و کثیرالاضلاع حافظ برمی گردد. زبان حافظ به دنبال ذهن متکثر او می رود. در عین حال تکثر ذهن حافظ، ظاهری است و حافظ قائل به وحدت بین پدیده هایی است که به ظاهر متناقض و متقابل اند اما در ذهن او به وحدت رسیده اند. مثل می انگوری و می عرفان، معشوق زمینی و آسمانی، عشق و عقل، حسن و آن، دین و دنیا، ماده و معنا، اسلام و میترائیسم، رندی و پارسایی و مستی و مستوری و بالاخره حکمت و قرآن.
از میان حافظ پژوهان، "حافظ اندیشه" کاری است از دکتر مصطفی رحیمی که توسط نشر نور در 1371 به چاپ رسیده است.
رحیمی در این کتاب کوشیده است ناسازه های شعر حافظ را همساز کند. به گفته خودش، او برای این کار به جای منطق ارسطویی، از منطق دیالکتیکی بهره می گیرد تا بین می و معشوق زمینی و عرفانی و رندی و پارسایی و مستی و مستوری جمع کند.

به عنوان مثال دکتر استعلامی در شرح غزل های حافظ، ابیات را به شکل متکلفانه ای به عاشقانه و رندانه و عارفانه تقسیم بندی می کند در حالی که توجه ندارد که عشق و رندی و عرفان نزد حافظ مقولاتی نا همساز نیستند. ذهن وحدت ساز حافظ، به نیابت ذهن پلورالیست ایرانی، همه را با هم جمع می کند.
اگر پریشانی نظم حافظ، دلیلی جز کثرت گرایی ذهن حافظ داشت، این پاشان بودن، نه یک حسن که یک عیب برای شعر حافظ به حساب می آمد. اما اگر در زیر این نظم به ظاهر پریشان، ذهنی را ببینیم که مفاهیم ظاهراً متعارض را به نحوی معقول و فکر شده، در کنار هم نشانده و با هم جمع کرده، این عیب به حسن و نقطۀ قوت حافظ تبدیل می شود.

13 دی 1403

Показано 20 последних публикаций.