#پارت76
یعنی ممکنه خودش باشه؟ شاید.. شایدم نباشه
بدون مقدمه ازش پرسیدم اما انگاری روحشم از
خط انداختن و... خبر نداشت، پس بیخیال
پرسیدن و وقت تلف کردن شدم... اما باورم
نمیشد با یه پیشنهاد مسخره به دامم بیفته!
هــــه! فکرکرده خیلی باهوش! احمق! توی همین
فکرها بودم که زنگ گوشیم به صدا در اومد!
مهران بود! حتما بازم از دستم عصبی شده
برخلاف همیشه که اصرار میکرد تنهام نمیزاره و
باهام میاد، امروز ساز مخالف بود و به سختی
راضیش کردم توی مهمونی همراهیم کنه! الانم
که صد در صد از دستم شکاره!واسه بستن
زبونش باید یه کم باهاش مهربونی میکردم، جواب دادم:
_جانم؟
مهران_کوفت و جانم! مرتیکه کدوم گوری رفتی منو قالم گذاشتی؟
_عع؟ این طرز حرف زدنه؟
مهران_مرصاد اگه دستم به دستت برسه زنده به گورت میکنم!
تک خنده ای کردم و گفتم: چرا؟ دارم میام خب!
یعنی ممکنه خودش باشه؟ شاید.. شایدم نباشه
بدون مقدمه ازش پرسیدم اما انگاری روحشم از
خط انداختن و... خبر نداشت، پس بیخیال
پرسیدن و وقت تلف کردن شدم... اما باورم
نمیشد با یه پیشنهاد مسخره به دامم بیفته!
هــــه! فکرکرده خیلی باهوش! احمق! توی همین
فکرها بودم که زنگ گوشیم به صدا در اومد!
مهران بود! حتما بازم از دستم عصبی شده
برخلاف همیشه که اصرار میکرد تنهام نمیزاره و
باهام میاد، امروز ساز مخالف بود و به سختی
راضیش کردم توی مهمونی همراهیم کنه! الانم
که صد در صد از دستم شکاره!واسه بستن
زبونش باید یه کم باهاش مهربونی میکردم، جواب دادم:
_جانم؟
مهران_کوفت و جانم! مرتیکه کدوم گوری رفتی منو قالم گذاشتی؟
_عع؟ این طرز حرف زدنه؟
مهران_مرصاد اگه دستم به دستت برسه زنده به گورت میکنم!
تک خنده ای کردم و گفتم: چرا؟ دارم میام خب!