#خزان 🍂استاد مرحوم
#جواد_بدیع_زاده
دستگاه #همایون
شد خزان؛ گلشنِ آشنایى…●♪♫
باز هم آتش به جان زد، جدایى●♪♫
عمرِ من؛ اى گل… طى شد، بهرِ تو…●♪♫
وز تو ندیدم؛ جز بد عهدى و بى وفایى●♪♫
با تو وفا کردم؛ تا به تنم جان بود…●♪♫
عشق و وفادارى؛ با تو چه دارد سود؟!●♪♫
آفتِ خرمنِ مهر و وفایى…●♪♫
نوگلِ گلشنِ جور و جفایى●♪♫
از دلِ سنگت؛ آه…●♪♫
دلم از غم، خونین است●♪♫
روشِ بختم، این است●♪♫
از جامِ غم، مستم●♪♫
دشمن مى پرستم؛ تا هستم!●♪♫
تو و مست از مى، به چمن…●♪♫
چون گل خندان؛ از مستى بر گریه ی من●♪♫
با دگران در گلشن، نوشى مى●♪♫
من ز فراغت؛ ناله کنم تا کى؟●♪♫
تو و نى؛ چون ناله کشیدن ها●♪♫
من و چون گل، جامه دریدن ها●♪♫
ز رقیبان؛ خوارى دیدن ها…●♪♫
دلم از غم، خون کردى… چه بگویم؟ چون کردى…●♪♫
دردم؛ افزون کردى●♪♫
برو… اى از مهر و وفا؛ عارى…●♪♫
برو… اى عارى ز وفادارى●♪♫
بشکستى چون زلفت؛ عهدِ مرا●♪♫
دریغ و درد؛ از عمرم که در وفایت شد طى●♪♫
ستم به یاران، تا چند؟!●♪♫
جفا به عاشق؛ تا کى؟●♪♫
نمى کنى اى گل؛ یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم●♪♫
تا کى بى تو بود؛ از غم، خون دلِ من؟●♪♫
آه… از دلِ تو…●♪♫
گر چه ز محنت؛ خوارم کردى●♪♫
با غم و حسرت، یارم کردى●♪♫
عشقِ تو دارم؛ باز…●♪♫
بکن اى گل با من؛ هر چه توانى، ناز! هر چه توانى، ناز…●♪♫
کز عشقت مى سوزم●♪♫
#رهی_معیری
@mahfelshearvaava