_ عروس دیشب با دهنت چیکار کردی که لثههات خونیه؟
حرف بیجا زدی ، پشت دستی خوردی؟
با خنده ادامه داد
_ داداشمم ماشالا مثل بابام زودجوشه
زنبابام همیشه دهن و دماغش کبود بود
یادته آیدا؟
آیدا قهقهه زد
_ کیسه بوکس شده بود خدابیامرز!
خجالت زده سرمو پایین انداختم
چقدر بی شرم بودن!
آروم توضیح دادم
_ دندونم عفونت کرده آرزو خانوم
_ اه چرا نمیری دکتر؟
پس دهنت بو گند گرفته
طفلکی داداشم
آیدا طعنه زد
_ اصلا دندونپزشک میدونی چیه دهاتی؟
مظلومانه تایید کردم
_ بله میدونم ، اروند قول داد بعد از مسابقه بیاد بیرم
آرزو با تمسخر خندید
_ اروند بیکاره؟ داداشم ستارهی تیم ملیه!
وسط مسابقات بیاد تو رو ببره دکتر؟
_ خودش قول داد
من میدونم ... میاد
میدونه خیلی درد دارم
جاوید از پذیرایی فریاد زد
_ فوتبال شروع شد ، بیاید دخترا
آیدا و آرزو دویدن و من با درد سرمو روی میز گذاشتم
صدای گزارشگر رو میشنیدم
هر چند وقت از اروند ارم یا همون مونتیگوی معروف حرفی میزد
بغض کرده زمزمه کردم
_ یادته پات تو زمین فوتبال شکسته بود؟
تلخ خندیدم
_ عروسی خواهرم بود اما نرفتم روستا
دوماه از کنارت تکون نخوردم
آه کشیدم
چقدر تنها بودم
_ تو چطور دلت اومد صبح با اون حال ولم کنی بری؟
بوی خون دوباره تو بینیام پیچید
با درد پا شدم و آب دهنمو تو روشویی سرویس بهداشتی تف کردم
پر خون بود
هم زمان صدای جیغ دخترا بلند شد
_ گلللل .... گللللل
با غم خندیدم
_ مبارکه عشقم
دوباره تو آشپزخونه برگشتم
حس میکردم درد دندونم عصب های کل مغزمو درگیر کرده
آروم ناله کردم
_ وای خدایا ... مردم
گزارشگر فریاد زد
_ چه میکنه مونتیگوعه محبوب
گل دوم برای ایران
اروند ارم داره با هر بازی بیشتر بهمون میفهمونه چه آیندهی درخشانی در انتظارشه
با درد پوزخند زدم
زنِ کم سن و سادهاش تو این آینده جایی داشت؟
منی که به قول خودش نه لباس پوشیدنم و نه صحبت کردنم شبیه به همسر تیمی هاش نبود...
کل ۹۰ دقیقه به خودم دلداری دادم
که یادشه از درد تموم شب رو به خودم میپیچیدم
که یادشه قول داده بیاد
که یادشه من از متروسوار شدن میترسم ، یاد ندارم اسنپ بگیرم و آدرسای تهران رو هنوز پیدا نمیکنم
با تموم شدن بازی و نتیجهی ۳ _ ۱ به نفع ایران دخترا دوباره شادی کردن
۳ گل که ۲ تاش هنرِ اروند بود
هنرِ مونتیگو ، شوهر من!
یک ساعت بعد جاوید برای قهوه آماده کردن اومد و بهم طعنه زد
_ تو هنوز کار با قهوهساز یاد نگرفتی عروس خانوم؟
سرمو پایین انداختم
آیدا خندید
_ ولش کن جاوید سر به سرش میذاری خبرچینی میکنه داداشم یقهاتو میگیره
بغض کرده بلند شدم که آرزو پرسید
_ کجا؟ باز بهت بر خورد کوچولو؟
رو جنبهات کار کن!
اینجا روستای خودتون نیست ، داداشم سلبریتیه با هزارنفر برو بیا داره هزارجور حرف قراره بشنوی
آروم زمزمه کردم
_ میرم لباس بپوشم
اروند میاد بریم دکتر
پوزخند زد
_ اروند امشب با دوستاش جشن میگیره
محکم سر تکون دادم
_ نه میاد ، قول داده
_ میگم رفتن کرج جشن بگیرن!
آیدا وارد پیچی شد که اسمش "افشاسازی سلبریتی" بود و صفحه رو سمتم گرفت
_ ببین!
همه با زن و دوست دختراشونن
تو هم اگر مثل آدم میچرخیدی داداشم خجالت نمیکشید و میبردت
بهت زده به صفحه نگاه کردم
ویلایی استخردار و نیمه تاریک
صدای آهنگ گوش رو اذیت میکرد
پسری سوت کشید و لیوانش رو بالا برد
_ اولی رو بزنیم به سلامتی داداشمون که امشب قرارداد پروازش رو امضا زد و بزودی میره فضا
همه هو کشیدن و اروند خندید
همه یک صدا جیغ زدن
_ سلامتیِ مونتیگو
ناخواسته عقب عقب رفتم
جاوید رو به آیدا پچ زد
_ گناه داره
با گریه سمت اتاق دویدم
باورم نمیشد
آرزو صداشو بالا برد
_ اه لوس بازیا چیه؟ داریم بهت میگیم که زودتر خودتو عوض کنی تا اروند رو از دستت نگرفتن
پیج اینستاگرامشو دیدی؟
۷ میلیونه!
مدلای روس براش نود میفرستن!
نمیدونستم نود چیه
هق هق کنان ساک مشکیمو برداشتم و سمت در برگشتم
_ من ... من میرم روستا
آیدا غرید
_ خری مگه؟
صبح اخبارو ندیدی؟
جاوید ادامه داد
_ برف و بوران شده
مسیرا بستهست راهبندونه
_ ۱۶ تا ماشین خورده بودن بهم
میگفتن ۴ تا کشته داده
خیلی خطریه
بی توجه به اونا سمت در دویدم
صدای هق هقم قطع نمیشد
_ تصادف میکنی میمیری بدبخت
جاوید به آیدا گفت
_ زنگ بزن اروند ، اونجا ییلاقیه دما تا منفی ۲۰م میره
یخ میزنه دختره خونش میفته گردنمون
بی توجه به اونا درو بستم
https://t.me/+sJu8zv8W0Is4OTQ0https://t.me/+sJu8zv8W0Is4OTQ0https://t.me/+sJu8zv8W0Is4OTQ0دختره تصادف سختی میکنه و ۹ ماه میره تو کما ، وقتی بهوش میاد دکترا میفهمن عوارضِ بیهوشی.......😭💔