جایی خونده بودم بچه ای از روی شیطنت عینک پیرزن همسایه را برمیداره و میزنه به چشمهاش. ناگهان خشکش میزنه و با تعجب به اطراف نگاه میکنه و میگه چه جالب که برگ درختان، سایه ای سبزرنگ نیست و تک تک برگها مشخص اند، اون روز متوجه میشه که نقص بینایی داشت و نمیدونست.
این داستان شبیه تجربه مصرف داروهای روانپزشکیه.
تا درمان نشی نمیدونی دنیا با اضطراب کمتر و شانه های سبکتر چه رنگی داره.
خلاصه که اگر مشکلی تو زندگیتون دارید از رفتن پیش مشاور و روانشناس و روانپزشک نترسید
»nasibehsadati«
@OfficialPersianTwitter