روانشناسی کودکانگی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


از کتاب‌های روانشناسی کودک می‌خوانیم
@ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


هنگامی که والدین برای فرزندان خود کتاب می‌خوانند، درک زبانی آنها را پرورش می‌دهند. اگر والدین در حین خواندن به تصاویر مرتبط با موضوعات کتاب اشاره کنند، کودک معنای واژه‌ها را سریع‌تر خواهد آموخت. زمانی که با کودک خود کتاب می‌خوانید، دقت و توجه مشترک باعث می‌شود گستره توجه کودک تقویت یابد، مسئله‌ای که در آینده در مدرسه اهمیت پیدا می‌کند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روان‌شناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی


ابراز همدلی کلید ایجاد دوستی و حفظ دوستان است. وقتی همدلی می‌کنید، احساس دیگران را درک می‌کنید. اما تنها درک احساس دوستانمان کافی نیست. باید به آنان «بفهمانید» که احساساتشان را درک می‌کنید. با همدلی کردن ثابت کنید به آنها اهمیت می‌دهید و احساساتشان را درک می‌کنید. با این کار نه تنها آنها را قدردان همدلی شما خواهند بود، بلکه با شما احساس نزدیکی هم می‌کنند.

وقتی اتفاق خوبی رخ می‌دهد، نشان دادن همدلی کار آسانی است. وقتی دوستتان در مسابقه املا برنده می‌شود، به او بگویید «آفرین» و شور و شوق خودتان را در لحن صدای خود بریزید. با این کار نشان می‌دهید که هیجان‌زده هستید. اگر دوست شما در مسابقه‌ای پیروز شد؛ به او «تبریک» بگویید، حتی وقتی خودتان باخته باشید. این کار ممکن است خیلی سخت باشد، اما اهمیت دارد. اما نشان دادن حس همدلی وقتی که کسی احساس خوبی ندارد بسیار حائز اهمیت است.

دوست شما حقیقتا در آن زمان احتیاج دارد که درکش کنید تا احساس بهتری پیدا کند. زمانی که دوستتان از روی اسکیت‌بُرد به زمین می‌افتد و زخمی می‌شود، اگر حال او را بپرسید حتما دردش کمتر خواهد شد، حتی تنها با گفتن: «مطمئنی آسیب ندیدی!»

جیمز کریست، از کتاب راهنمای دوست‌یابی در دوران نوجوانی، ترجمه طاهره یوسفی


📕 کتاب روانشناسی بخوانید
@caferavanshenasi


دختران در مهارت‌های کلامی عملکرد بسیار مطلوبی داشته؛ حال آنکه در مهارت‌های ریاضی و فضایی ضعیف‌ترند. بنابراین، والدین می‌توانند با انجام بازی‌هایی که مهارت‌های ریاضی و فضایی را تقویت می‌کنند، به دختران خود کمک کنند تا مهارت‌های خود را تکمیل نمایند.

برای مثال، می‌توان مهارت‌های فضایی دختران را از طریق انجام فعالیت‌هایی نظیر بازی‌های پرتابی-گرفتنی (بازی‌هایی که در آن والدین توپی را به طرف کودک پرتاب می‌کنند و او باید آن را بگیرد) و فوتبال پرورش داد و برای تقویت مهارت‌های ریاضی می‌توان با آنها بازی‌های عددی نظیر ماروپله انجام داد.

پسران در مهارت‌های کلامی ضعیف‌ترند؛ بنابراین بسیار مهم است روزانه ساعاتی را صرف خواندن کتاب برای آنها کنید. انجام بازی‌هایی با کلمات نیز می‌تواند در تقویت زبان گفتاری موثر باشد؛ مانند بازی «من با چشمان خودم دیدم که....» (در این بازی فرد شی‌ای را در محیط در نظر می‌گیرد؛ ولی انتخاب خود را برملا نمی‌سازد، فقط حرف اول آن را می‌گوید. سپس کودک باید تشخیص دهد که نام شی مورد نظر چیست).

با این حال، والدین نباید تصور کنند پسرشان خودبه‌خود در ریاضی و دخترشان در مهارت‌های زبانی عملکرد مطلوبی دارد. لومیس و استیونسون (۱۹۹۰) هزاران کودک را در تایوان، ژاپن و ایالات متحده بررسی کردند و هیچ تفاوت جنسیتی‌ای در نتایج آزمون ریاضی عمومی و سایر مهارت‌های آنها به دست نیاوردند؛ با وجود اینکه مادران دستاورد پسربچه‌ها را در ریاضی در مقایسه با دختران بهتر ارزیابی کرده بودند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی


عشق میان والدین، موجب عشق و مهربانی نسبت به فرزندان می‌شود. گاهی داستان‌هایی می‌شنویم درباره والدینی که عشق فراوانشان نسبت به یکدیگر، همه‌ عشق موجود در خانه را می‌بلعد و تنها عشقی نیم‌سوز و نه چندان آتشین برای بچه‌ها بر جای می‌گذارد. ولی این نگاه اقتصادی دودوتا چهارتا به عشق بی‌معناست. عکس آن صحیح است: فرد هرچه بیشتر عاشق باشد، رفتاری محبت‌آمیز نسبت به فرزندان و به همه درپیش می‌گیرد...

اعتماد نخستینی که لازمه‌ عشق به دیگران و باور داشتن عشق دیگران نسبت به خود و یا عشق به زندگی‌ست، در کودکانی که از عشق مادر محرومند، شکل نمی‌گیرد. آنها در بزرگسالی با دیگران احساس غریبی می‌کنند و به درون خود می‌گریزند و زندگی‌شان به رابطه‌ای خصمانه و رقابت با دیگران می‌گذرد.

اروین یالوم، از کتاب درمان شوپنهاور، ترجمه سپیده حبیب


بسیار بهتر است به کودکان بگوییم: «تو قطعا تلاش زیادی کرده‌ای» تا اینکه بگوییم: «تو واقعا باهوش هستی».

دی‌وک به دو گروه از کودکان انجام کاری را محول نمود؛ یک گروه به دلیل توانایی‌هایشان تحسین شدند و گروه دیگر به دلیل تلاش‌شان.

زمانی که از همان کودکان خواسته شد تا کار چالش‌برانگیزتری را به انجام برسانند، کودکانی که به جهت تلاش‌شان ستوده شده بودند به نسبت کودکانی که به دلیل توانایی‌هایشان تحسین شده بودند، اشتیاق بیشتری برای انجام آن کار از خود نشان دادند.

کودکانی که برای توانایی‌هایشان ستوده شده بودند، نگران بودند که نتوانند انتظارات را برآورده ساخته و در کار چالش‌برانگیزتر شکست بخورند؛ در حالی که گروه دیگر این نگرانی‌ها را نداشتند.

کودکانی که به دلیل توانایی‌هایشان تحسین شده بودند در مقایسه با کودکان دسته دوم، پس از مواجهه با موانع احساس ناامیدی و دلسردی بیشتری از خود بروز دادند.

به اعتقاد دی‌وک هنگامی که کودکان به دلیل توانایی‌هایشان ستوده می‌شوند، تصور می‌کنند که آن توانایی‌ها ثابت‌اند و در نتیجه درباره شکست دچار نگرانی می شوند. از طرف دیگر، کودکانی که به دلیل تلاششان تحسین شده‌اند، معتقدند با تلاش همواره می‌توان نتیجه بهتری گرفت.

فِی کارلیسِل، از کتاب روان‌شناسی برای والدین از تولد تا نوجوانی، ترجمه فریده فتوحی


در نظریه روانکاوی، کشمکش و تعارض ميان والدین و فرزندان امری بهنجار و ضروری تلقی می‌شود و بخشی از فرایند رشد و تحول شخصیت به شمار می‌رود.

رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جمهری و همکاران


دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاصی در زندگی خود داریم که باعث می‌شود وقتی که با آنها تعامل می‌کنیم لذت ببریم و در مواقع استرس از نزدیکی آنها احساس آرامش کنیم…

فروید اولین کسی بود که اظهار داشت پیوند عاطفی کودک با مادر مبنای تمام روابط بعدی است. پژوهش جدید نشان می‌دهد که گرچه کیفیت پیوند کودک-والد بسیار اهمیت دارد، ولی رشد بعدی صرفا تحت تاثیر تجربیات دلبستگی اولیه قرار ندارد، بلکه تداوم رابطه والد-فرزند نیز بر آن تاثیر دارد.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی


سال نو مبارک‌ 🪴


والدین با رفتارهای خود می‌توانند انگیزه پیشرفت را در فرزندانشان پرورش دهند. یکی از این رفتارها استقلال‌آموزی است. والدین می‌توانند به گونه‌ای رفتار کنند که خودپیروی و استقلال را در فرزندانشان پرورش دهند. برای مثال، کودک خردسالی که غذا خوردن را یاد می‌گیرد، به هنگام صرف غذا به والدینش وابسته نخواهد بود یا کودکی که زود آداب توالت رفتن را فرا می‌گیرد دیگر برای این کار به کمک والدینش نیازی نخواهد داشت…

آموزش استقلال در امور مختلف زندگی به کودکان سبب شکل‌گیری احساس تسلط و اعتماد به نفس در آنها می‌شود، و این یکی از راه‌هایی است که والدین از طریق آن می‌توانند نیاز به پیشرفت را در فرزندانشان پرورش دهند.

رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران


دختران در مهارت‌های کلامی عملکرد بسیار مطلوبی داشته؛ حال آنکه در مهارت‌های ریاضی و فضایی ضعیف‌ترند. بنابراین، والدین می‌توانند با انجام بازی‌هایی که مهارت‌های ریاضی و فضایی را تقویت می‌کنند، به دختران خود کمک کنند تا مهارت‌های خود را تکمیل نمایند.

برای مثال، می‌توان مهارت‌های فضایی دختران را از طریق انجام فعالیت‌هایی نظیر بازی‌های پرتابی-گرفتنی (بازی‌هایی که در آن والدین توپی را به طرف کودک پرتاب می‌کنند و او باید آن را بگیرد) و فوتبال پرورش داد و برای تقویت مهارت‌های ریاضی می‌توان با آنها بازی‌های عددی نظیر ماروپله انجام داد.

پسران در مهارت‌های کلامی ضعیف‌ترند؛ بنابراین بسیار مهم است روزانه ساعاتی را صرف خواندن کتاب برای آنها کنید. انجام بازی‌هایی با کلمات نیز می‌تواند در تقویت زبان گفتاری موثر باشد؛ مانند بازی «من با چشمان خودم دیدم که....» (در این بازی فرد شی‌ای را در محیط در نظر می‌گیرد؛ ولی انتخاب خود را برملا نمی‌سازد، فقط حرف اول آن را می‌گوید. سپس کودک باید تشخیص دهد که نام شی مورد نظر چیست).

با این حال، والدین نباید تصور کنند پسرشان خودبه‌خود در ریاضی و دخترشان در مهارت‌های زبانی عملکرد مطلوبی دارد. لومیس و استیونسون (۱۹۹۰) هزاران کودک را در تایوان، ژاپن و ایالات متحده بررسی کردند و هیچ تفاوت جنسیتی‌ای در نتایج آزمون ریاضی عمومی و سایر مهارت‌های آنها به دست نیاوردند؛ با وجود اینکه مادران دستاورد پسربچه‌ها را در ریاضی در مقایسه با دختران بهتر ارزیابی کرده بودند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی


@niktarbiat روانشناسی تربیت


روش فرزندپروری مقتدرانه (موفق‌ترین روش فرزند‌پروری) پذیرش و روابط نزدیک، روش‌های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می‌شود.

والدین مقتدر صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها رابطه والد ـ فرزند لذت‌بخش و از لحاظ هیجانی خشنودکننده‌ای را برقرار می‌کنند که کودک را به سمت ارتباط نزدیک می‌کشاند.

والدین مقتدر در عین حال، کنترل قاطع و معقولی را اعمال می‌کنند؛ آنها روی رفتار پخته تاکید دارند و برای انتظارات خود دلیل می‌آورند. و بالاخره، والدین مقتدر به تدریج استقلال مناسب به کودک داده و به او اجازه می‌دهند در زمینه‌هایی که آمادگی دارد تصمیماتی را بگیرد.

تربیت مقتدرانه در طول دوره کودکی و نوجوانی با چند جنبه از شایستگی ارتباط دارد: خُلق خوش‌بینانه، خویشتنداری، استقامت در تکلیف، همکاری، عزت‌نفس بالا، پختگی اجتماعی و اخلاقی و عملکرد تحصیلی مطلوب.

لورا برک، از کتاب روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سیدمحمدی


گوش دادن نقش اصلی را در حل مسائل بازی می‌کند. ما والدین اغلب بیش از حد مشتاقیم که پند و اندرز بدهیم و از «خرد» خود بهره و نصیب ببخشیم. فرض ما بر این است که مشکل را می‌فهمیم و می‌دانیم که چگونه آن را حل کنیم. این اشتباه فاحشی است که می‌تواند ارتباط را تضعیف کند. بچه‌ها مانند هرکس دیگر دلشان می‌خواهد که دیگران حرفشان را بشنوند و درکشان کنند. این نیازی اساسی است. می‌توانید تصور کنید که اگر فقط یک روز احساس می‌کردید دیگران شما را درک نمی‌کنند زندگی به چه صورت می‌شد؟ برای مثال، فرقی نمی‌کرد چه بگویید، حرفتان را بد می‌فهمیدند یا به آن اعتنایی نمی‌کردند؟ با مدنظر قرار دادن این موضوع، باید به خاطر داشته باشیم که قبل از اقدام به جستجو و تعیین راه‌حل، به صحبت‌های کودک گوش بدهیم. گوش سپردن کار ساده‌ای نیست. این فعالیتی است که به توجه کامل و همدلی ما نیاز دارد.

آرتور روشن، از کتاب قصه‌گویی، ترجمه بهزاد یزدانی و مژگان عماد


ما پدر و مادرها احساسات و رفتارهای متعددی را در سطوح مختلف به بچه‌هایمان منتقل می‌کنیم: ترس از حشرات، حیای جنسی، عکس‌العمل در مقابل غذا، دارایی، پول و همین‌طور ترس از مرگ، آن هم بی‌هیچ توضیحی و می‌پنداریم که کارمان درست بوده است، هیچ رضایت ضمنی هم در ما پدید نمی‌آید.

ویژگی‌ها یا عادات رفتاری هیچ‌کس به‌صورت بسته‌بندی به دیگری منتقل نمی‌شود، بلکه از نسلی به نسل بعد سرایت می‌کند. واقعا چقدر از فردیت ما باقی مانده است؟ رشد شخصیت ما بیان همه چیزهایی است که باعث تفاوت‌مان با دیگران می‌شود، روش منحصر به فرد و تلاش متمایزمان، همان فردیت‌مان.

اما اغلب از رشد بازمی‌مانیم و فردیت‌مان درون شخصیتی غرق می‌شود که از آن ما نیست. بنابراین، عاداتی را که از نسلی به نسل بعد منتقل شده است تکرار می‌کنیم. در چنین شرایطی گذشته نقش دزد بزرگی را ایفا می‌کند که خودش را به صورت عادات ذهنی و حسی تکرار می‌کند و حضور بی‌نظیر و نوی خودش را می‌دزدد.

در دنیایی که هر لحظه رو به نو و تازه‌شدن دارد، تنها کار ما تقلید کردن شده است، چون تقلید راحت‌تر از ابداع است چراکه از سوی دیگران تایید می‌شویم و احساس بهتری داریم.

بچه‌داشتن این واقعیت را با نیروی هرچه بیشتری برایمان بیان می‌کند. ما یاد گرفته‌ایم که همزمان با خودِ بزرگسال و خودِ کودک‌مان زندگی کنیم. حتی اگر آنها در تمام طول عمرْ ما را همراهی کنند هم، آنها را علی‌السویه می‌گیریم و گاهی اوقات فراموش‌شان می‌کنیم و دیگران این موضوع را در ما می‌بینند اما خودمان خیر. به محض این‌که آن را به آدم پاک و بی‌گناهی مثل بچه‌مان منتقل می‌کنیم، تازه برای خودمان آشکار می‌شود. شاید بتوان گفت که آنها با دقتی شرم‌آور خود را به ما نشان می‌دهند.

پیرو فروچی، از کتاب بچه‌هایمان به ما چه می‌آموزند، ترجمه مهسا ملک‌مرزبان


اگر کودکان تکالیف را خودشان انجام دهند، تاثیر بیشتری بر عملکرد تحصیلی آنها خواهد داشت. انجام برخی از تکالیفی که معلمان مدارس ابتدایی برای کودکان تعیین می‌کنند، ممکن است برای آنها دشوار باشد. با این حال والدین باید از انجام تکلیف برای کودک بپرهیزند.

برای مثال اگر معلم پروژه‌ای درباره رومیان تعیین کرده است، والدین می‌توانند به فرزندشان نحوه جستجوی موضوع را در اینترنت یا کتاب به او بیاموزند؛ اما پس از آن باید اجازه دهند کودک خود پروژه را تکمیل نماید. اگر والدین درباره استاندارد بودن تکالیف تعیین شده نگران هستند، می‌بایست به معلم رجوع کنند.

فِی کارلیسِل، از کتاب روانشناسی برای والدین، ترجمه فریده فتوحی


تجربه به من می‌گوید علت اصلی اختلالات احساسی افراد را باید در نحوه سازگاری اولیه آنها در دوران نوزادی جستجو کرد. معمولا نیازهای این افراد به احترام، تقلید، درک، همدردی و پاسخ به نظرات دیگران در کودکی سرکوب می شود که همه اینها پیامدهای جدی به دنبال دارد.

یکی از این پیامدها ناتوانی شخص برای تجربه آگاهانه احساساتش (از جمله حسادت، غبطه، خشم، دلتنگی، درماندگی، اضطراب) چه در کودکی و چه در بزرگسالی است.

آلیس میلر، از کتاب دلهره‌های کودکی، ترجمه امید سهرابی‌نیک


📕 کتاب روانشناسی بخوانید
@caferavanshenasi


[از نظر بالبی] «اگر کودکان به این نتیجه برسند که مادرشان آنها را دوست ندارد یا آن‌طور که باید از آنها مراقبت نمی‌کند، ممکن است این انتظار در آنها درونی شود که هیچ کس دیگری هم آنها را نمی‌خواهد. اما اگر نیازهایشان برآورده شود و به این جمع‌بندی برسند که والدینشان واقعا دوست‌شان دارند، آنگاه این انتظار در آنها شکل می‌گیرد که دیگران هم دوستشان دارند».

تصور می‌شود که این انتظاراتِ ارتباطی که حاصل نخستین تماس‌های ما با مراقبانمان در دوران کودکی هستند به بخشی از ضمیر ناهشیارمان بدل می‌شوند و بر روابط ما در دوران بزرگسالی به شدت تاثیر دارند.

رندی لارسن و دیوید باس
از کتاب روان‌شناسی شخصیت
ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران


مراقبت دلسوزانه و تعامل هماهنگ پدرها با نوباوگان نیز مانند مادرها، ایمنی دلبستگی را پیش‌بینی می‌کند. با این حال، مادرها و پدرها در تعدادی از فرهنگ‌ها، با بچه‌ها به صورت متفاوتی تعامل می‌کنند. مادرها وقت بیشتری را صرف مراقبت جسمانی و ابراز محبت می‌کنند. پدرها وقت بیشتری را صرف بازی با بچه‌ها می‌کنند.

مادرها و پدرها به صورت متفاوتی نیز بازی می‌کنند. مادرها غالبا اسباب‌بازی تامین می‌کنند، با نوباوگان صحبت می‌کنند، و به بازی‌هایی مانند دالی موشه می‌پردازند. در مقابل، پدرها به بازی جسمانی بسیار برانگیزنده و هیجان‌انگیز می‌پردازند که وقتی بازی پیش می‌رود افزایش می‌یابد، مخصوصا با فرزندان پسر.

شاید این نوع بازی بچه‌ها را آماده کند تا با اطمینان محیط پیرامون خود را کاوش کنند. پدرها از طریق شیوه بازی تحریک‌کننده و شگفتی‌آور، به بچه‌ها یاد می‌دهند چگونه با موقعیت‌های نا‌آشنا، مانند بازی با همسالان برخورد کنند.

لورا برک
از کتاب روانشناسی رشد
ترجمه یحیی سیدمحمدی

Показано 20 последних публикаций.