سریال چینی | سیدراما

بای شو دختر کوچیک یه خانواده‌ی نظامیه که تصمیم می‌گیره برای جبران یه لطف به جاودانگی برسه، برای رسیدن به جاودانگی توی سفرش با خدای شیطانی؛ فان یوئه آشنا می‌شه. در ابتدا غریبه‌هایی هستن که با احساسات همدیگه بازی می‌کنن ولی به تدریج رابطه‌اشون به سمت محبت و علاقه می‌ره‌‌‌‌....

توی روستای «شی‌ چیائو» در «لینگ‌ نان»، خانواده «هه» که قبلاً خیلی سرشناس بودن، حالا فقط یه پسر دارن به اسم «هه جیا هائو». هه جیا هائو یه دانش‌آموز درس‌خون، مودب و درونگراست که خانواده‌اش امید زیادی بهش دارن. اما تو دلش همیشه یه راز رو مخفی کرده. حالا، بعد از هشت سال، کسی که باعث احساس گناهش بوده و دوست داشته جبران کنه، دوباره به روستا برگشته....

این سریال یه داستان حماسی عاشقانه و فانتزی، درباره‌ی تناسخ، عشق بی‌پایان، و مبارزه بین خیر و شرئه. جائو مینگ، امپراتور انسان‌ها، بعد از اینکه برای نجات مردمش جونش رو برای مقابله با قلمرو الهی فدا می‌کنه ، در زندگی جدیدش به عنوان شیه شوئه چن با عشق قدیمیش، مو شوان لینگ، روبه‌رو می‌شه. این دو که در ابتدا همدیگه رو به یاد نمیارن و دشمن هم هستن، توی مسیر سفرشون کم‌کم عاشق هم می‌شن. اما سرنوشت اونا رو تو یه آزمون مرگ‌ و زندگی برای نجات دنیا قرار می‌ده....

کارمند اداری در دنیای مدرن یانگ لینگ به طور غیرمنتظره ای وارد دنیای فانتزی دا فنگ می شود و هویت جدیدی به نام خو چی آن به خود می گیرد، یک نگهبان شب معروف به “گونگ مسی”، مسئول نظارت بر مقامات و حل پرونده های مردم دافنگ. . او با استفاده از دانش مدرن، درک علمی و مهارت‌های استدلالی خود، با موفقیت یکی پس از دیگری پرونده‌های عجیب و غریب را بررسی می‌کند و عنوان برترین محقق دافنگ را به خود اختصاص می‌دهد.

داستان درمورد هنرمند جوونیه که به ژاپن برگشته تا موقتا تو یه دانشگاه کار کنه به لحاظ شخصی آدم خاصیه که همه بهش جذب میشن اما فاصله اش رو با اطرافیانش حفظ می‌کنه تا اینکه روزی به زنی برمیخوره که شخصیت و احساساتش رو به خاطر او تغییر میده بااین حال...

این سریال درباره استاد جوانی به شو فنگ نیان است که توسط آموزش های سخت گیرانه پدرش بزرگ شده است تا روزی پادشاه لیانگ شمالی شود. اگرچه این راه طولانیبا مشکلات زیادی روبرو میشود،ولی شو فنگ نیان به طور مداوم مهارت های رزمی خود را بهبود می بخشد و افراد مهم بسیاری را در این سفر جمع آوری می کند و …

این داستان شو فانگ لی،دختر دادرس ثروتمند شهر را روایت می کند که بخاطر یک اتفاق،زندگی اش دگرگون می شود.او توسط دختر رئیس دبیرخانه نجات پیدا می کند و با هویت جیانگ لی به پایتخت برمی گردد و با کمک ارباب شیائو خنگ و دیگران به سختی ها غلبه کرده و سعی در نجات پدرش از زندان و محافظت از مردم عادی را دارد.

یو میرن که یک وبلاگ نویس در زمینه مد است، برای حفظ ظاهر خود صرفاً به آرایش متکی است. در حالیکه سعی دارد از زیبایی خود برای انتقام گرفتن از مردی که قبلا او را رد کرده بود استفاده کند، داستان عاشقانه ی شیرینی شروع می شود که این دو را از محوطه ی دانشگاه به حومه شهر روانه می کند. پروفسور گیاه شناسی ژانگ یو زندگی خود را کاملاً وقف کار کرده و در مورد پرورش گیاهِ "افسنطین شیرین" تحقیق می کند. او که نسبت به تمایلات غیرمادی بی تفاوت است، ناخواسته احساسات یو میرن، دختری روستایی را که مدت هاست به او علاقه دارد، جریحه دار می کند. سالها بعد، یو میرن با امتیازی عالی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و دکترای پرنده شناسی را کسب کرد. او که نمی خواست فشارهای ناشی از حضور در زمینه تحقیقات علمی را متحمل شود، یک وبلاگ نویس مد می شود. وقتی یو میرن و ژانگ یو دوباره همدیگر را ملاقات می‌کنند، باعث ناراحتی یکدیگر می شوند. ژانگ یو برای کار به روستای چینگ شویی سفر می کند و به طور اتفاقی در مهمانخانه ی یو میرن ساکن می شود. در نهایت، یو میرن تبدیل به کمک بزرگی برای ژانگ یو می شود. در همین زمان، ژانگ یو برای اولین بار عشق و گرمایی را تجربه می کند که هیچوقت هنگام مراقبت و نگهداری از گیاهان حس نکرده بود.

واکانا گوجو، یه پسر دبیرستانیه که عاشق ساختن عروسک‌های "هینا" هست و داره تمرین می‌کنه تا یه استاد حرفه‌ای تو این کار بشه. با اینکه خودش خیلی این عروسک‌سازی رو دوست داره، ولی این سرگرمی خاصش باعث شده تو مدرسه نتونه راحت با بقیه بچه‌ها جور بشه. تا اینکه یه روز، همکلاسی محبوبش، مارین کیتاگاوا، متوجه استعدادش میشه و ازش می‌خواد براش یه لباس کازپلی درست کنه، با استفاده از مهارت‌های عروسک‌سازی‌اش. مارین شاید ظاهرش جوری باشه که خیلی شاخ و پر زرق و برق به نظر بیاد، ولی درواقع یه اوتاکوی دوآتیشه‌ست که عاشق کازپلی کردن شخصیت‌های موردعلاقه‌شه. وقتی دارن با هم روی لباس‌ها کار می‌کنن، کم‌کم به هم نزدیک‌ و نزدیک‌تر میشن...!

شِن چِی‌ یان، مدیرعاملی که حافظه‌اش رو از دست داده ، همسر لال خودش، سونگ چی‌ نیان رو به اشتباه به عنوان منشی خودش می‌شناسه و حتی ازش به‌عنوان یه بانک خون سیار برای عشق اولش استفاده می‌کنه! سونگ چی‌نیان که نمی‌تونه حرف بزنه، سعی می‌کنه به شِن چِی‌ یان کمک کنه تا حافظه‌ش رو به دست بیاره، ولی موفق نمی‌شه.. عشق اول بیدار شده همه‌جوره نقشه می‌کشه تا خانواده سونگ چی نیان رو نابود کنه. زن لال با یه قلب عاشق شکسته و از دست دادن عزیزانش روبرو میشه و به طرز باورنکردنی می‌تونه حرف بزنه!!!

توی جشن دهمین سالگرد ازدواج بای لی و شوهرش، یه یون کای، با سال پایینی دانشکده‌اش، سو یو، ملاقات می‌کنه. توی این زمان، سو یو دوست پسر نینگ مو چنه. نینگ مو چن توطئه می‌کنه تا بای لی متوجه شه شوهرش داره بهش خیانت می‌کنه. بعد، بای لی و معشوقه توی آب میفتن و روح‌هاشون به طور تصادفی عوض می‌شه. بای لی با روح معشوقه بیدار می‌شه و انتقامش رو آغاز می‌کنه.

داستان درمورد معلم ابتدایی آئویاما ایچیروئه که زندگی روزمره ای داره و خودش هم آدم کسل کننده آیه اما بزرگترین شانس زندگیش ساساکی یوکیکا نامزدشه که از نظر خودش زیادی براش خوبه روزی ایچیرو ماشینی که دوستش اختراع کرده و می‌تونه گذشته افراد رو نشون بده امتحان می‌کنه و از گذشته موهوم یوکیکا با خبر میشه به نظرتون ایچیرو باز هم می‌تونه نامزد به نظر فوق‌العاده اش رو دوست داشته باشه

کاواهارا کومه یک دختر دبیرستانی است. او نسبت به اوسوگی کنتا بازیکن تیم فوتبال مدرسه علاقه دارد. یک روز بدن کاواهارا کومه با پدرش که زیاد هم باهم خوب نیستند جابجا می شود…

بی نظیر و زندگی عالی داره اما پیام ناشناسی میگیره که گفته این شوهر بی نظیر در واقع داره با دوست صمیمیش بهش خیانت کرده و زن بعد از تایید صحت پیام تصمیم به طلاق میگیره اما هیچ دارایی نداره و برای اینکه دوبار از یه سوراخ گزیده نشه طلاق رو به تعویق میندازه و تصمیم به انتقام میگیره اما چطور؟