عرفان و خودشناسی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


Admin
@hossein_mysticosm

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


هنگامی که خود را موجودی منفرد و جدا از دیگران فرض می کنیم فرصت خوبی برای انتقاد و سرزنش دیگران می یابیم اما هنگامی که به وحدت وجود قائل می شویم متهم کردن دیگران به عنوان یک شیوه زندگی بدل به امری محال می شود. زیرا همه ما متصل هستیم و همه نیرو های ما باید متفقاً در جهت یافتن راه حل هایی برای خیر و صلاح فرد و مجموعه هر دو عمل کند. اگر زندگی خود را جدا از دیگران فرض کنیم و دیدگاه ما براساس جدایی و تفرد باشد، گرایش ما در جهت مسئول کردن دیگران برای کمبود های زندگی خود خواهد بود و بسیار آسان است که آن ها را آماج سرزنش های خود قرار دهیم؛ به ویژه آن هایی که در بخش متفاوتی از این سرود واحد هم صدایی میکنند یعنی آن هایی را که شما شخصاً ملاقات نکرده اید و یا کسانی که به صورت ظاهر از شما متمایز هستند. ما کاملاً مختاریم که عده ای از ابنای بشر را دشمن خود تلقی کنیم و نسبت به آنها کینه و عناد بورزیم و سرزنش کنیم و یا آنکه احساس کنیم که همه بندگان خدا هستیم و در نظام آفرینش از یک گوهر آفریده شده ایم‌ و همه یکی هستیم.


وین دایر
درمان با عرفان
ص 146


آسمان ابرها را قضاوت نمی کند

او به هر ابری برچسب نمیزند او در حال مشاهده رفت و آمد ابرها هست بدون هیچ واکنشی خاصی


درست همان گونه که ابرها، آسمان نیستند. اما در آسمان وجود دارند و از ماده آسمان شکل گرفته اند.

افکار، هم ذهن نیستند. بلکه در ذهن وجود دارند و از ماده ذهن شکل گرفته اند.

776 0 20 1 17

ذهن، افکار نیست

ذهن، میدان انرژی ای است که افکار می توانند در آنجا وجود داشته باشند


ما خود زندگی را تسلیم نمی کنیم

ما زندگی می کنیم

ما باید مقاومت خودمان را در برابر جریان زندگی تسلیم کنیم


تسلیم شدن یعنی رها کردن آن بخش از خودتان که با حقيقت زندگی زندگی نمی کند. این تسلیم واقعی هست

780 0 11 13 16



سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹


🌿 موسیقی بیکلام Moon Temple اثری از Karunesh 🌿


تسلیم، پذیرش درونی وضعیت موجود به طور کامل و بی هیچ قید و شرط است. در باره زندگی شما ـ در این لحظه ـ صحبت می کنم، نـه شـرایط و اوضاع و احوال زندگی شما که من وضعیت زندگی می نامم. بیماری، بخشی از وضعیت زندگی شماست و به این ترتیب دارای گذشته و آینـده اسـت.
گذشته و آینده پیوستاری بی وقفه را تشکیل می دهند، مگر آن که نیروی رهایی بخش حال از طریق حضور آگاه شما فعال شود. همان گونه که می دانید در ورای شرایط گوناگونی که وضعیت زندگی شما را شکل می دهند و از زمان تغذیه می کنند، چیزی اصلی تر و عمیق تر وجود دارد: زندگی و وجـود حقیقی شما در حال جاودان.
از آنجا که در حال مسأله ای وجود ندارد، بیماری نیز وجود ندارد. اعتقاد به برچسبی که شخصی به وضعیت شما می زند، آن وضعیت را تقویت و پایدار می کند و آنچه را که یک عدم توازن موقتی ست، به صورت یک حقیقت به ظاهر استوار در می آورد. اعتقاد به این برچسب نه تنها بیماری را حقیقی و پابرجا می کند، بلکه به آن تداومی در زمان می دهد که از پیش نداشته است


اکهارت تله
تمرین نیروی حال
ص 103




🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستان پیرِ چنگی که در عهدِ عُمَر (رض) از بهرِ خدا روزِ بینوایی، چنگ زد میانِ گورستان

قسمت قبلی

(2111) گر نمی آید بَلی زیشان، ولی
آمـــــدنشان از عـــــدم، بـــــاشد بلی


اگرچه ظاهراً صدای «بلی» گفتن موجودات به گوش نمی رسد، ولی بدانید که این موجودات با سرازیر شدنشان از جهان نیستی به جهان هستی «بلی» می گویند. بنابراین موجودات با زبان حال، ربوبیت خداوند را اقرار میکنند.

(2112) ز آنچه گفتم زآشنایی سنگ و چوب
در بـــــیانش قـــــصّه ای هُش دار، خوب


من دربارۀ ادراک سنگ و چوب گفتم که سنگ و چوب نیز ندای حق را می شنوند و اینک همین مطلب را به صورت داستانی بیان میکنم و تو باید با گوش هوش بدان توجه کنی.

نالیدنِ ستونِ حنّانه چون برای پیغامبر علیه السَّلام منبر ساختند

که جماعت انبوه شده بود، گفتند: ما رویِ مبارکت را

به هنگام وعظ نمی بینیم، و شنیدنِ رسول و صحابه آن

ناله را و سؤال و جواب مصطفی با ستون، صریح

(2113) اُستُنِ حَنّانه از هَجْرِ رسول
نــــاله میزد هـــــمچو اربابِ عقول


ستون حنانه از فراق و هجران رسول خدا، همچون صاحبان عقل و خرد ناله می کرد.

(2114) گفت پیغمبر: چه خواهی ای ستون؟
گـــــفت: جـــــانم از فـــــراقت گشت خون


پیامبر (ص) به آن ستون گفت: چه میخواهی؟ آن ستون به حضرت پیامبر (ص) گفت: جان و دلم از دوری و فراق تو خونین گشته است.

(2115) مَسْنَدت من بودم، از من تاختی
بر سرِ مـــــنبر، تو مســـــند ســـــاختی


من به گاهِ وعظ و خطابه، تکیه گاهت بودم، که مرا رها کردی و فراز منبر را جایگاه خود قرار دادی.

(2116) گفت: میخواهی تو را نخلی کنند
شـــــرقی و غـــــربی ز تو میوه چنند؟


پیامبر (ص) گفت: حال که ناله و شیون تو به خاطر من است. آیا میل داری که به پاداش این کار، تو را به صورت نخلی سرسبز در آورم و مردم خاور و باختر از تو میوه بچینند؟

(2117) یا در آن عالَم تو را سَروی کند
تـــــا تـــــر و تـــــازه بمانی در ابد؟


یا اینکه در عالم معنا و حقیقت، حق تعالی تو را به صورت سروی در آورد که تا ابد تر و تازه باشی؟

(2118) گفت: آن خواهم که دایم شد بَقاش
بشنو ای غـــــافل، کم از چـــــوبی مباش


اما ستون حنانه در جواب گفت: چیزی را خواهانم که بقای آن جاودانی باشد. حال ای انسان غافل، این گفتار را بشنو و به خودآ و از چوب، کمتر مباش.

(2119) آن ستون را دفن کرد اندر زمین
تا چـــــو مردم، حشر گـــــردد یومِ دین


آن ستون را حضرت پیامبر (ص) در زمین دفن کرد تا در روز رستاخیز مانند دیگر مردم، محشور شود.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿




✨موسیقی Inner Journey اثری از Steven Halpern✨


آگاه بودن یعنی چه؟


آگاهی" اصطلاح بسیار مبهمی ست. تعریف اش نزد هر کس متفاوت است. زمانی که می گوییم "آگاهی"، نباید آن را با هوشیاری ذهن اشتباه گرفت. هوشیاری ذهنی (در سطح بقا) به شما کمک می کند زندگی (روزمره) بهتری داشته باشید. به شما کمک کند فرایند بقای خود را کمی متعالی تر پیش ببرید. آگاهی انجام دادنی نیست. آگاهی زنـده بـودن است. زنده بودن تان به این دلیل است که شما آگاه هستید. اگر کاملا ناآگاه بودید، آیا هرگز می فهمیدید که زنده اید؟ تا آن اندازه که آگاه اید زنده اید و زندگی می کنید و تجارب تان از زندگی به اندازه آگاهی تان است، تنها به همان اندازه.
آگاهی را نمـی تـوان تـمـرين کرد. چطور می توانید زندگی را تمرین کنید؟ اگر مرده بودید، می توانستید زندگی را تمرین کنید. اما اگر زنده هستید، چطور می خواهید آن را تمرین کنید؟ موضوع فقط این است که در حال حاضر، فضـای زیـادی بـه زنـده بودنتان نمی دهید تا جلوه کند و واقع شودک زیرا شما به افکار و احساساتتان خیلی میدان داده اید و خیلی به آنها اهمیت می دهید. فرایند روانی تان بسیار مهم تر از جریان زندگی تان شده است. علت آن که آگاهی تا این حد دشوار شده است، تنها این است که به ذهنمان اجازه داده ایم درگیر وراجی های بی پایانی شود. اگر ذهن شما دست از وراجی بردارد، بطور طبیعی در آگاهی بسر خواهیم برد.
مردم فرایند فکری خود را به چیز خیلی مهمی برای خودشـان تبـديل کرده اند. حتی تا آنجا پیش رفته اند که بگویند: "فکر می کنم، پس هستم." (جمله معروف رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی م.) کدامیک بنظرتان درست است: فکر می کنی چون زنده هستی یا زنده ای چون فکر می کنی؟ می توانید یک فکر را خلق کنید، اینطور نیست؟ ما می خواهیم اهمیت را (از تمرکز روی افکار و احساسات) به سمت فرآیند زندگی برگردانیم. شما می توانید به هر شکلی که دوست دارید، با جریان روانی تان بازی کنید اما تنهـا به این دلیل که زنده اید، می توانید بیندیشید.
هر از گاهی اگر درها را به روی خودم ببندم و به مدت پنج روز در جایی بنشینم، برای پنج روز هیچ فکری به ذهنم خطور نمی کند. نه از پنجره به بیرون می نگرم، نه چیزی می خوانم و هیچ کاری انجام نمی دهـم. به سادگی فقط زنده هستم. همین پدیده عظیمی ست که درون شما رخ می دهد، چه چیزی هست که می خواهید به آن فکر کنید؟ زنده بودن خود فرایندی به مراتب بزرگ تر از جریان افکار احمقانه تان است.
از این ها گذشته، به چه چیز می توانید فکر کنید؟ شما فقط به نشخوار چرندیاتی که از این جا و آن جا جمع کرده اید، می پردازید. آیا می توانید به چیزی غیر از چرندیاتی که به خورد مغزتان داده شده، فکر کنید؟ شما تنهـا در حال نشخوار اطلاعات قدیمی که جمع آوری کرده اید هستید. ایـن نشخوار چرندیات، آنقدر با اهمیت شده که به خودتـان جـرات گفتن ایـن جمله را داده اید: "فکر می کنم، پس هستم." و این تبدیل شـده بـه شـیوه زندگی جهان امروز. هستی به حیات خود ادامه می دهد، حتی بدون افكـار ابلهانه شما.
اگر بخواهید، می توانید به تمامی، باشید و در عين حـال هـیچ فکـری نکنید. توجه داشته باشید، زیباترین لحظه ها در زندگی تان، لحظاتی اند که به چیزی فکر نمی کردید. آن چه آن را لحظات سعادت، خوشی، شور و شعف و آرمش مطلق می نامید، لحظاتی اند که به هیچ چیز فکر نمی کردید و فقط زنده بودید. کدام یک مهم تر است: زندگی کردن یا فکر کردن؟ باید تصمیم بگیرید، می خواهید یک موجود زنده باشید و یا موجودی متفکر؟


سادگورو
ذهن، بدن، سرطان
ص 50 و 51 و 52

🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی

2.3k 0 66 14 31



🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستان پیرِ چنگی که در عهدِ عُمَر (رض) از بهرِ خدا روزِ بینوایی، چنگ زد میانِ گورستان

قسمت قبلی

(2101) امر می آمد که: نَی، طامِع مشو
چــــون از پایت خــــار بیرون شد، برو


فرمان الهی به روح آن پیر چنگ نواز در رسید که: طمع مبند، و اینک که خار جسمانی و شواغل دنیایی از پای روحت بیرون آمده برو به سوی دنیا که بر تو باکی نیست.

(2103) مُول مُولی میزد آنجا جانِ او
در فـــــضایِ رحـــــمت و احسانِ او


جان پیر چنگ نواز در آن عالم روحانی، درنگ و توقفی کرد و در آن صحرای رحمت و احسان الهی انتظار کشید.

در خواب گفتنِ هاتف، مر عُمَر را (رض) که چندین زر از بیتُ المال به آن مرد دِه که در گورستان خفته است

(2104) آن زمان حق بر عُمَر خوابی گماشت
تا که خـــــویش از خواب نتوانست داشت


همان زمان که پیر چنگی در عالم رؤیا فرو رفته بود، حق تعالی خوابی را بر عُمَر چیره ساخت به طوری که نتوانست در برابر آن خواب، تاب آورد.

(2105) در عَجَب افتاد کین معهود نیست
این ز غـــیب افـــــتاد، بی مقصود نیست


عُمَر، تعجب کرد که این گونه خواب، برایش سابقه نداشته، زیرا عادت نداشت که آن موقع بخوابد‌‌. از اینرو گفت: (من در این هنگام و در این گونه مواقع عادت به خواب ندارم. پس این خواب از عالم غیب بر من واقع شده و این خواب، البته که بی حکمت نیست.

(2106) سر نهاد و خواب بردش خواب دید
کآمـــــدش از حـــــق ندا جـــــانش شنید


عُمَر، سر بر بالین نهاد و خواب، او را فرو گرفت و در رؤیایی دید که از بارگاه حق تعالی به او ندایی رسید و گوش جانش آن ندا را شنید.

(2107) آن ندایی کاصلِ هر بانگ و نواست
خـــــود ندا آن است و این باقی صداست


همان ندایی که اصل هر بانگ و نوایی است، زیرا در واقع، ندا همان است و سایر نداها صدایی بیش نیست.

(2108) تُرک و کُرد و پارسی گو و عرب
فـــــهم کـــــرده آن ندا بی گوش و لب


ترک و کرد و عجم و عرب، بی گوش و لب آن ندا را فهمیدند، خلاصه ندایی است که همگان آن را میفهمند و مخصوص به زبان و لغت خاصی نیست. یعنی گنج حقیقت در انحصار فرقه و فریقی نیست.

(2109) خود چه جای ترک و تاجیک است و زنگ؟
فـــــهم کـــــردست آن ندا را چـــــوب و ســـــنگ


نه تنها تُرک و تاجیک و زنگ این ندا را درک می کنند، بلکه چوب و سنگ و همه موجودات نیز این ندا را میشنوند، زیرا این ندا، ندای وحدت است.

(2110) هر دَمی از وی همی آید اَلَست
جــــوهر و اَعــــراض می گردند هست


حضرت حق تعالی، در هر آنی و به هر شأنی با زبان معنوی اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ میگوید و جوهرها و عرض ها و خلاصه همه موجودات ظهور می یابند.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿


🌿 موسیقی بیکلام Pavan اثری از Steven Halpern 🌿


سلام دوستان عزیزم

این تبلیغات از طرف خود تلگرام هست و کانال ما هیچ ارتباطی با این نوع تبلیغات ندارد



2.3k 0 13 16 46
Показано 20 последних публикаций.