Репост из: کاغذ
نامهٔ اکبر رادی به عباس معروفی در ۱۳۷۵
از توییتر سبا حیدرخانی- اکبر رادی سال ۷۵ در نامهای به عباس معروفی نوشته بود:
«گمان نمیکنم هیچکس از صحابهٔ قلم مثل من این روزها در اختناق و زیر ضربه مانده باشد. یکی دو نعره کشیدیم و خیال میکردیم به پژواک نعرهٔ ما پنجرهای باز میشود. نوری به صحنه میتابد. زمین زیر پای ما تکان میخورد ولی زمین که هیچ، حتی آب از آب تکان نخورد. حتی پیچها را برای ما سفتتر هم کردهاند. آثارم مطلقاً در بازار نیست. نمایشنامههای تازهام امکان اجرا و انتشار نیافتهاند. حقالتدریس ترم پیشم تا این لحظه پرداخت نشده و درحقیقت تمام حقوق مادی و معنوی یک شهروند ساده را از من سلب کردهاند. به طوری که مدتی است گذران زندگی برای من مشکل شده و من فشار حلقه را دور گردنم روزبهروز بیشتر احساس میکنم و این در شرایطی است که هیچکس بهظاهر بالای چشم من ابرو نگفته است.»
از کتاب:
نامههای اکبر رادی | به کوشش حمیدهبانو عنقا | نشر نشانه | ۲۵۶ص. رقعی | ۲۰۰۰۰ تومان
#یاد #سانسور #توییتر
@kaaghaz
از توییتر سبا حیدرخانی- اکبر رادی سال ۷۵ در نامهای به عباس معروفی نوشته بود:
«گمان نمیکنم هیچکس از صحابهٔ قلم مثل من این روزها در اختناق و زیر ضربه مانده باشد. یکی دو نعره کشیدیم و خیال میکردیم به پژواک نعرهٔ ما پنجرهای باز میشود. نوری به صحنه میتابد. زمین زیر پای ما تکان میخورد ولی زمین که هیچ، حتی آب از آب تکان نخورد. حتی پیچها را برای ما سفتتر هم کردهاند. آثارم مطلقاً در بازار نیست. نمایشنامههای تازهام امکان اجرا و انتشار نیافتهاند. حقالتدریس ترم پیشم تا این لحظه پرداخت نشده و درحقیقت تمام حقوق مادی و معنوی یک شهروند ساده را از من سلب کردهاند. به طوری که مدتی است گذران زندگی برای من مشکل شده و من فشار حلقه را دور گردنم روزبهروز بیشتر احساس میکنم و این در شرایطی است که هیچکس بهظاهر بالای چشم من ابرو نگفته است.»
از کتاب:
نامههای اکبر رادی | به کوشش حمیدهبانو عنقا | نشر نشانه | ۲۵۶ص. رقعی | ۲۰۰۰۰ تومان
#یاد #سانسور #توییتر
@kaaghaz