آیدا شاکرمی، خواهر جاویدنام نیکا شاکرمی:
«نفرتم از صدای اذان رو هیچوقت نمیتونم کلمه کنم. اذان با عصاره شومترین کارهای بشری گره خورده تو ذهنم. اذان و گرفتن جون عزیز، جوونهای بیگناهی که مدتهاست شاهد بالای دار رفتن تمام رویاهاشونن و زندگی بیرون از اون میلهها براشون شده فقط دست و پا زدنِ بیحاصل تو باتلاق نابودی حتمی که البته برای جلادها هیچوقت کافی نیست.
صدای اذان به من نه حس دعوت به کار خوب میده و نه ذرهای آرامبخشه، فقط حکم خرناس حریصانه هیولای تشنه به خونی رو داره که آماده دریدن گلوی زندگیه....»
نظر شما چیست؟ شما چه حسی دارید نسبت به صدای اذان که تبدیل شده به ناقوس مرگ؟
طرح از قلمفرسا
«نفرتم از صدای اذان رو هیچوقت نمیتونم کلمه کنم. اذان با عصاره شومترین کارهای بشری گره خورده تو ذهنم. اذان و گرفتن جون عزیز، جوونهای بیگناهی که مدتهاست شاهد بالای دار رفتن تمام رویاهاشونن و زندگی بیرون از اون میلهها براشون شده فقط دست و پا زدنِ بیحاصل تو باتلاق نابودی حتمی که البته برای جلادها هیچوقت کافی نیست.
صدای اذان به من نه حس دعوت به کار خوب میده و نه ذرهای آرامبخشه، فقط حکم خرناس حریصانه هیولای تشنه به خونی رو داره که آماده دریدن گلوی زندگیه....»
نظر شما چیست؟ شما چه حسی دارید نسبت به صدای اذان که تبدیل شده به ناقوس مرگ؟
طرح از قلمفرسا