۲۴۱) از سیر تا پیاز: جز به جز، مو به مو، از اول تا آخر.
۲۴۲) از صرافت افتادن: فراموش کردن، از یاد بردن، پرت شدن حواس
۲۴۳) از کار افتادن: ناتوان، علیل، ضعیف(از هرّ و کر رفته)
۲۴۴) از کف رفته: به آخر خط رسیده، حال خوشی نداره، خودش را باخته.
۲۴۵) از کوره در رفتن: عصبانی شدن، ترش کردن، پرخاش کردن (از جا در رفتن)
۲۴۶) از...آوردن: از در و دیوار برای کسی ریختن، شانس به کسی رو آوردن(دست به سنگ بزند، طلا میشود)
۲۴۷) از...فرنگیها افتادن: فرنگی مآب شدن، ادای خارجیها را درآوردن.
۲۴۸) از...کسی خوردن: تملق گفتن، چاپلوسی کردن، موس موس کردن.
۲۴۹) از...کیف بودن: غمی به روزگار نداشتن، الکی خوش بودن(یک لب دارد هزار خنده، با دمش گردو میشکند)
۲۵۰)از کیسه خلیفه بخشیدن: بذل و بخشش و ولخرجی از مال دیگران.
۲۵۱) اُزگًل: غربتی، بیآبرو، بیریخت
۲۵۲) اُزگُل: منطقهای در شمال شرق تهران.
۲۵۳) از ما بهتران: جن و پری، موجودات خیالی و غیرقابل دیدن.
۲۵۴) از مرحله پرت بودن: گیج بودن، تو باغ نبودن، حواسپرتی داشتن.
۲۵۵) از مردی افتاده: توانش رو از دست داده، کمری شده(دیگه ازش آبی گرم نمیشه)
۲۵۶) از نا رفته: زپرتی، زوار در رفته، کم رمق، کم طاقت، فوقالعاده خسته، ناتوان.
۲۵۷) از نظر افتادن: از یاد رفتن، فراموش شدن، بیارج شدن.
۲۵۸) از نفس رفته: کسی که از فرط خستگی نفس کشیدنش دشوار شده، نفس نفس میزند.
۲۵۹) از هر طرف باد است، بادش دادن: رنگ عوض کردن، نان را به نرخ روز خوردن.
۲۶۰) از هرّ و کر افتاده: از نا رفته، بیحوصله، حال و روز خوبی نداشتن.
📘 #فرهنگ_برو_بچه_های_ترون
👤 #مرتضی_احمدی
@ketabdooni✨