یکی از غلطهای رایج اقتصاد خواندههای وطنی محدود کردن علت تورم به
«کسری بودجه» است.
این در حالیست که تقریبا تمام دولتهای دنیا کسری بودجه دارند اما به چنین تورمهایی دچار نیستند.
در واقع نه فقط دولتها بلکه همه شرکتهای بزرگ خصوصی بزرگ هم کسری بودجه دارند.
بنابراین کسری بودجه لزوما به معنای تورمزایی نیست زیرا این کسری اگر تبدیل به بدهی شود و این بدهی نکول نشود هیچ تورمی به وجود نمیآورد.
شاید خیلیها ندانند که ماهیت پول همان بدهی است یعنی هر اسکناسی که در دست شماست معادلاش بانکمرکزی به شما بدهی دارد.
پس وقتی شرکتی از طریق وام یا فروش اوراق، کسری بودجهاش را تبدیل به بدهی میکند این بدهی در واقع بصورت پول در اقتصاد به کار میافتد.
در همین رابطه، دولت آمریکا با بیش از 30هزار میلیارد دلار بدهی، 3برابر پایه پولی فدرال رزرو پول به اقتصاد دنیا اضافه کرده و سایر دولتها و شرکتهای خصوصی و… نیز هر کدام دهها میلیارد بدهی یا همان پول به این مقدار افزودهاند و اینگونه نقدینگی دلاری دنیا بیش از 80هزار میلیارد دلار شده است.
چین نیز با 14هزار میلیارد یوان معادل 2هزار میلیارد دلار خلق بدهی در رتبه بعدی قرار دارد و سایر کشورها…
حال آنکه دولت ایران با بدهی داخلی رسمی حدود 700هزار میلیارد تومان (بدون احتساب دیون به زیرمجموعهها) حدود 10میلیارد دلار بدهی ایجاد کرده که در مقایسه با کشورهای دیگر تقریبا هیچ است.
به بیان دیگر اقتصاد جهانی با وجود این همه بدهی در حال حاضر تورم بسیار کمتری از ایران با کمترین بدهی دارد زیرا در اقتصاد جهانی فعلا نکول عمدهای اتفاق نیافتاده و بدهیها یا با تولید کالا و خدمات و یا با بدهیهای جدید پاسخ داده شده است.
بنابراین تاکید زیاد روی مساله کسری بودجه دولت (تا زمانی که میتواند به بدهی تبدیل شود) به عنوان عامل تورم اشتباه است نه اینکه کسری بودجه کاملا موجه باشد (قطعا از نگاه باورمندان به اقتصاد آزاد کسری بودجه دولت هرچه کمتر بهتر) اما کسری بودجه، علت اصلی تفاوت اندازه تورم در ایران با سایر کشورهای بدون تورم را توضیح نمیدهد.
(مگر اینکه نکول جهانی اتفاق بیافتد و ساختار بدهی بر اساس دلار فرو بریزد و ابرتورم جهانی شکل بگیرد؛ آنگاه میتوانیم بگوییم کسری بودجه عامل تورم در ایران و سایر نقاط جهان است.)
ریشه اصلی تورم در ایران یک چیز است:
«فساد سیستماتیک از مسیر قیمتگذاری دستوری»