Репост из: بهمن دارالشفایی
یک ترجمه نیمبند دیگر
سید احمد رضا قائممقامی
من تاریخ الالحاد عبدالرحمن بدوی، محقق شهیر مصری، اخیرا در تهران چاپ شده است. کتاب هفتاد سالی پیش از این نوشته شده و عمدتا ترجمه و تلخیصی است از نوشتههای بعضی محققان غربی مانند فرانچسکو گابریلی و پاول کراوس. مقدمهای هم بدوی بر کتاب نوشته که بنظر بنده تقریبا بیفایده و مهمل است. اگر بدوی مقالات این دانشمندان را بطور کامل ترجمه میکرد، فایده کتاب بیش از این اندکی است که اکنون عاید خواننده میشود. مترجم کتاب هم، آقای کاظمیفر نامی استاد دانشگاه شیراز، هر جا مطلب برایش دشوار بوده یا میلش کشیده مطالبی را حذف کرده است. بدوی خود نیز گاهی در ترجمه دچار سهو شده (از جمله مزدایی = زردشتی را در چند جا به مزدکی ترجمه کرده و مثلا گفته ابن مقفع در اصل به دین مزدکی بوده! مترجم نیز که از همه جا بیخبر، همان را به فارسی نقل کرده) و این سهوها، بلکه غلطها، در ترجمه فارسی چند چندان شده، بطوریکه گاه عکس مطلب اصلی به فارسی منتقل شده است (اگر روزی مجالی و وقتی بود، این غلطها را از حاشیه نسخه خودم یک جا جمع و نشر میکنم). خواندن این کتاب بار دیگر بر بنده روشن کرد که آب را باید از سرچشمه نوشید و به ترجمهها کمتر اعتماد کرد و هم بر بنده آشکار کرد که محقق باید خود چندین زبان بداند تا محتاج بیسوادتر از خود نشود.
باری کتاب بدوی، گرچه پر بدک کتابی نیست، بعد از هفتاد سال لایق آن نبوده که در ترجمهاش صرف وقت کنند. وانگهی حال که وقت صرف آن شده، بیش از این باید در نقل آن دقت میشد. این هم که مقدمه استاد ملکیان هیچ متعرض تحقیقات آقای بدوی و ترجمه آقای کاظمیفر نشده، ممکن است از این جهت باشد که استاد نیز در آن چیز درخوری نیافتهاند. اگر چشمه تحقیقات تاریخی در ایران نخشکیده بود، تا کنون میبایست کتابها و مقالات معتد به درباره موضوع کتاب به فارسی نوشته شود، و دریغ که نشده.
.
سید احمد رضا قائممقامی
من تاریخ الالحاد عبدالرحمن بدوی، محقق شهیر مصری، اخیرا در تهران چاپ شده است. کتاب هفتاد سالی پیش از این نوشته شده و عمدتا ترجمه و تلخیصی است از نوشتههای بعضی محققان غربی مانند فرانچسکو گابریلی و پاول کراوس. مقدمهای هم بدوی بر کتاب نوشته که بنظر بنده تقریبا بیفایده و مهمل است. اگر بدوی مقالات این دانشمندان را بطور کامل ترجمه میکرد، فایده کتاب بیش از این اندکی است که اکنون عاید خواننده میشود. مترجم کتاب هم، آقای کاظمیفر نامی استاد دانشگاه شیراز، هر جا مطلب برایش دشوار بوده یا میلش کشیده مطالبی را حذف کرده است. بدوی خود نیز گاهی در ترجمه دچار سهو شده (از جمله مزدایی = زردشتی را در چند جا به مزدکی ترجمه کرده و مثلا گفته ابن مقفع در اصل به دین مزدکی بوده! مترجم نیز که از همه جا بیخبر، همان را به فارسی نقل کرده) و این سهوها، بلکه غلطها، در ترجمه فارسی چند چندان شده، بطوریکه گاه عکس مطلب اصلی به فارسی منتقل شده است (اگر روزی مجالی و وقتی بود، این غلطها را از حاشیه نسخه خودم یک جا جمع و نشر میکنم). خواندن این کتاب بار دیگر بر بنده روشن کرد که آب را باید از سرچشمه نوشید و به ترجمهها کمتر اعتماد کرد و هم بر بنده آشکار کرد که محقق باید خود چندین زبان بداند تا محتاج بیسوادتر از خود نشود.
باری کتاب بدوی، گرچه پر بدک کتابی نیست، بعد از هفتاد سال لایق آن نبوده که در ترجمهاش صرف وقت کنند. وانگهی حال که وقت صرف آن شده، بیش از این باید در نقل آن دقت میشد. این هم که مقدمه استاد ملکیان هیچ متعرض تحقیقات آقای بدوی و ترجمه آقای کاظمیفر نشده، ممکن است از این جهت باشد که استاد نیز در آن چیز درخوری نیافتهاند. اگر چشمه تحقیقات تاریخی در ایران نخشکیده بود، تا کنون میبایست کتابها و مقالات معتد به درباره موضوع کتاب به فارسی نوشته شود، و دریغ که نشده.
.