🔸در طول زندگانی سیاسی خود سه بار نخستوزیری(در دورانهای حساس سیاسی، از جمله در آغاز سلطنت رضاشاه و اشغال ایران توسط متفقین در جنگ جهانی دوم)، یک بار کفیل نخستوزیری، یک بار رییس مجلس شورای ملی، پانزده بار: وزیر امور خارجه، دارایی، جنگ، عدلیه، اقتصاد ملی، یک بار سفیر، وزیر دربار، رییس جامعه ملل، رییس مدرسه عالی حقوق و بالاخره رییس دیوان عالی کشور بوده است اما در اینجا قصد بررسی کارنامه سیاسی او را که مجالی دیگر میخواهد٬ندارم.
فروغی نقش بزرگی در حفظ و احیای ادبیات غنی فارسی از طریق تصحیح یا تالیف داشته و دارد و در این مسیر وسواس زیادی به خرج می داد. سعید نفیسی (شماره ۱۲۱ بخارا به نقل از مجله یغما)در این باره می نویسد:
روزی به خانه فروغی رفتم، او را غرق در مطالعه نسخههای خطی حافظ دیدم. با دقتی بیمانند، هر بیت را با چند نسخه مقابله میکرد. وقتی از او پرسیدم چرا اینهمه وسواس به خرج میدهید، گفت: «این متون میراث جاودانه ما هستند. اگر امروز ما آنها را به درستی به نسل آینده نرسانیم، دیگران ممکن است در تصحیف و تغییرشان سهمگینترین خطاها را مرتکب شوند». همین دقت او بود که دیوان حافظ به تصحیح فروغی را به اثری ماندگار بدل کرد.
محمد علی فروغی (زاده ۱۲۵۴ - درگذشته ۱۳۲۱ شمسی)، که امروز سالروز درگذشت اوست٬ هم مترجم است هم روشنفکر و هم سیاستمدار و ادیب. او دریافته بود که ایران زمان او درحال گذار از سنت به مدرنیته است اما نقش خود را در انقطاع از سنت نمیدید و کارنامه او نشان میدهد که وظیفه خود میداند که پیوند دهنده این دو باشد، اهتمام همزمان او به میراث بجامانده از سنت هم همین را نشان میدهد.ذکاء الملک فروغی دیوان حافظ را با مقدمهای دقیق و شرح برخی ابیات منتشر کرد که همچنان از منابع معتبر در این حوزه است به جز این «گلستان» و «بوستان» سعدی را هم به نحوی درخور تصحیح و و ویرایش کرده است و با اینکار عملا به مثابه پلی میان ادبیات کلاسیک و نسل جدید عمل کرد. محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه: در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران» (تهران: نشر سخن، ۱۳۹۰) می نویسد:
«فروغی با تصحیح متون کلاسیکی همچون دیوان حافظ و گلستان سعدی، نهتنها آنها را از گزند تحریف و بیتوجهی نجات داد، بلکه نسل جدید را با ارزشهای این متون آشنا کرد. او ادبیات را نهفقط برای زیبایی، بلکه برای آموزش و انتقال فرهنگ میخواست».از این منظر بیراه نیست اگر بگوییم که اهتمام فروغی بود که اشعار حافظ را از می و معشوق وفال و تفال به عنوان موضوع جدی تحقیق و توجه در عصر جدید دوباره معرفی کرد.
واقعه گوهرشاد در دوره دوم نخست وزیری او اتفاق افتاد. محمدولی اسدی نایبالتولیه وقت حرم امام رضا را عامل اصلی قیام معرفی کردند. در آن تاریخ یکی از دختران فروغی، عروس اسدی بود. محمدولی اسدی محکوم به اعدام شد و از اینرو از محمدعلی فروغی خواست که درباره او نزد رضاشاه وساطت کند، رضاشاه نه تنها شفاعت او را نپذیرفت، بلکه فروغی را هم با پرخاش و تندی از نخستوزیری کنار گذاشت، تمام مشاغل او را گرفت و تحت نظر نظمیه، در منزل خود زندانی کرد. بدین ترتیب محمدعلی فروغی مغضوب و شش سال خانهنشین شد.
با وجود مشغلههای سیاسی، مطالعه و تحقیق به ویژه در زمانهای کنارهگیری از کارهای سیاسی و دولتی، را کنار نگذاشت و وقت خود را صرف کارهای ادبی و فلسفی کرد که از آن جمله سیرحکمت در اروپا و بعضی کتب درسی، حقوق اساسی یا آداب مشروطیت، اندیشههای دور و دراز، پیام به فرهنگستان حکمت سقراط نزد افلاطون، آیین سخنوری، فن سماع طبیعی و... بودند. تصحیح رباعیات خیام، گلستان سعدی، دیوان حافظ و... نیز از آن جملهاند. فروغی در همان زمان علاوه بر آنکه عضو کمیسیون معارف شد، ریاست فرهنگستان زبان فارسی را نیز برعهده گرفت و خدمات بزرگی به زبان فارسی کرد.
@sahandiranmehr