⭕️
خیلی خلاصه درباره وفاق✍🏻 سیدحسین ملک
وفاق شعار محوری یک دولت است. این دولت ادعا میکند با به کار بستن این راهبرد، اوضاع بهتر میشود.
تعریف وفاق به عنوان شعار محوری و سیاست راهبردی یک دولت: برای چنین تعریفی باید مدلی از سازوکار نظامهای سیاسی داشت یا استخدام کرد. من «چهارچوب مفهومی نظم دسترسی داگلاس نورث و همکارانش» را کاراترین مدل در این باب میدانم و از آن استفاده میکنم.
وقتی بین اعضای ائتلاف مسلط درگیری و تنش رخ میدهد، و یک عضو ضعیفتر، توسعه و... را در گروی تغییر برخی سیاستهای عضو قدرتمند میداند، سه وضعیت متصور است:
بخواهد؛
1⃣ طرف قدرتمند را ازبین ببرد.
2⃣ طرف قدرتمند را با اهرمهای اجتماعیای مانند تظاهرات، جامعه مدنی، مطبوعات و... مجبور کند.
3⃣ طرف قدرتمند را قانع و همراه کند.
حالت اول پروژه براندازی و تغییر نظام است، حالت دوم محور پروژه توسعه سیاسی در دولت سیدمحمد خاتمی و مجلس ششم و همچنین پروژه توسعه رابطه با غرب در دولت حسن روحانی بوده است.
اما حالت سوم پروژه وفاق دولت مسعود پزشکیان است. چیزی که در قرن گذشته خیلی سابقهاش وجود ندارد.
❕ همراه کردن، یعنی طرف قدرتمند عمیقا ببیند و حس و باور کند این مسیر برایش منفعت بیشتری دارد، حتی اگر در گامهای اول با اکراه پذیرفته باشد، اما چنین منفعتی که بهتدریج حاصل میشود، او را همراه و ذینفع این مسیر گشایش کند.
امیرکبیر و منازعات بعد از مشروطه، نماد حالت دوم، و شیخ بهایی و دوران صفویه نمود حالت سوم میتوانند باشند.
چگونه میتوان بطور پایدار وفاق کرد؟
1⃣ در هر دوره و زمانی، در همه موضوعات امکان وفاق وجود ندارد و مسائل کمی هستند که بتوان سر آنها وفاق کرد. باید آن موضوعات، خاصه آنها که افقساز و بنیادی برای توسعه هستند را پیدا کرد.
2⃣ هدفِ ازپیشتعیینشدهای را نباید مشخص کرد، بلکه در فرایند مذاکره و در مناطق اکراه و باتوجه به خطوط قرمز دو طرف میتوان امید داشت که به نتیجهای رسید.
3⃣ خطوط قرمز مهم و اصلی عضو قدرتمند را کامل در نظر گرفت.
4⃣ منافع (اقتصادی یا سیاسی) این مسیر را ترسیم کرد.
5⃣ عضو قدرتمند را در منافع حاصله، سهیم کرد، یعنی عضو قدرتمند، سود حاصل از همراهی کردن را بیشتر از ایجاد بازی حذفی تخمین بزند.
کدام موضوعات هستند که وفاق روی آنها میتواند برای مسیر توسعه بسیار مهم و افقساز باشد؟
1⃣ توافق اعضای ائتلاف مسلط روی محدودهای از ضوابط غیرشخصی برای برخی از فعالیتهای (خاصه اقتصادی) اعضا.
2⃣ تلاش برای فربگی توانایی کار جمعی با اصلاح بنیادین در نظام آمورش و پرورش (خاصه فرآیند یادگیری تا زیر ده سال)، تا بتوان امیدوار بود هزینه مبادله تا حدی کاهش یابد و امکان تشکیل سازمانهای دائمی و مولد به تدریج در جامعه فراهم شود.
بنابراین براساس چهارچوب بالا مهمترین کار مصلحان و معاونت راهبردی باید این باشد که موضوعاتی که میتوان در حال حاضر روی آنها به وفاق رسید و طرف قدرتمند را قانع و همراه کرد و افقساز و بنیادی برای توسعه هستند را پیدا کنند و چگونگی فرآیند اقناع و سهیم کردن طرف قدرتمند در منافع حاصله را طراحی نماید.
آنچه مسعود پزشکیان از حل مسئله براساس شواهد میگوید بسیار مهم و اساسی است اما نکته مهم این است که بر سر همه مسائل نمیتوان براساس شواهد گفتوگو کرد، چرا که ارزشها و منافع متعارض گروههای مختلف مانع از آن میشود. روی موضوعاتی براساس شواهد میتوان گفتوگو و حل مسئله کرد که روی آنها وفاق صورت گرفته باشد.
با ادبیات نورثی پروژه وفاق در بلند مدت میتواند ما را به بسط «حاکمیت قانون» برساند. یعنی ابتدا فرادستان و بعد همه بتوانند سازمان تشکیل دهند و فعالیت کنند. این هدف برای مسیر توسعه بسیار راهگشا، مهم و ضروری است، چرا که از مهمترین شروط برای استقرار نظم دسترسی محدودِ بالغ و ایجاد شرایط آستانهایِ نظم دسترسی باز از مسیر اصلاحی و تدریجی است.
@css_govir