Репост из: Renani Mohsen / محسن رنانی
.
و اینک حسّ نسبت ...
... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخشهای زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی، نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. درحالیکه ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند، و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را برمیگزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرتگرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدودکردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمینهای اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.
در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود، پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حملهای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجزخوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را میگرفتیم.
اما درهرصورت با این جنگ، قسمتهای بزرگی از ایران به تصرف عثمانیها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه میشود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانیها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...
... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنیهایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه بهویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروههای اندکی که در مقایسه میان تواناییّها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و بهواسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع میکوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را بهسوی واکنشهای هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاستمداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قولهای نابهجا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاستخارجی و داخلی کردهایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.
برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)
متن کامل مقاله را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/
https://t.me/Renani_Mohsen/360
https://telegra.ph/-12-03-495
.
و اینک حسّ نسبت ...
... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخشهای زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی، نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. درحالیکه ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند، و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را برمیگزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرتگرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدودکردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمینهای اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.
در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود، پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حملهای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجزخوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را میگرفتیم.
اما درهرصورت با این جنگ، قسمتهای بزرگی از ایران به تصرف عثمانیها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه میشود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانیها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...
... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنیهایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه بهویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروههای اندکی که در مقایسه میان تواناییّها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و بهواسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع میکوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را بهسوی واکنشهای هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاستمداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قولهای نابهجا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاستخارجی و داخلی کردهایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.
برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)
متن کامل مقاله را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/
https://t.me/Renani_Mohsen/360
https://telegra.ph/-12-03-495
.