یکبار در کنسرتی گفت: انگار مثل طوطی بستهشده با زنجیر در قفس برای شما این ترانهها را میخوانم. اینها بخشهایی از وجود من هستند. برای من مثل مدیتیشن هستند. نمیتوانم بدون اینکه حس کنم تکتک کلماتشان را بخوانم. پس امشب اجرا را تعطیل میکنم و میروم در رختکن تا مراقبه عمیقی بکنم و ببینم میتوانم ادامه دهم یا نه.
و صحنه را ترک کرد. صدای تماشاگران بلند شد که فریاد میزدند: لئونارد کوهن بخوان! و ترانههایش را همخوانی میکردند.
مدیر برنامههایش التماس میکرد که نمیشود پول این مردم را پس داد.
ولی جواب لئونارد کوهن یک چیز بود: حس میکنم دارم سر مردم کلاه میگذارم. نمیتوانم چیزی را بخوانم که دیگر آن حس اولیه را برایم ندارد. پولشان را پس بده.
مستند/پادکست دوازدهم هنر با گوشه درباره شاعر، ترانهسرا و خوانندهایست که معتقد بود هنرمند اول باید به خودش وفادار باشد؛ درباره #لئونارد_کوهن که میگفت نه صدا دارد و نه قیافه، نه شاعر است و نه نوازنده و نه خواننده ولی در تمام اینها در صدر ایستاده بود.
لطفا 🔗 اینجا در یوتیوب ببینید و همانجا نظرتان را بنویسید تا به بچههای گوشه در دیدهشدن مستند کمک کرده باشید.
@gooshe
و صحنه را ترک کرد. صدای تماشاگران بلند شد که فریاد میزدند: لئونارد کوهن بخوان! و ترانههایش را همخوانی میکردند.
مدیر برنامههایش التماس میکرد که نمیشود پول این مردم را پس داد.
ولی جواب لئونارد کوهن یک چیز بود: حس میکنم دارم سر مردم کلاه میگذارم. نمیتوانم چیزی را بخوانم که دیگر آن حس اولیه را برایم ندارد. پولشان را پس بده.
مستند/پادکست دوازدهم هنر با گوشه درباره شاعر، ترانهسرا و خوانندهایست که معتقد بود هنرمند اول باید به خودش وفادار باشد؛ درباره #لئونارد_کوهن که میگفت نه صدا دارد و نه قیافه، نه شاعر است و نه نوازنده و نه خواننده ولی در تمام اینها در صدر ایستاده بود.
لطفا 🔗 اینجا در یوتیوب ببینید و همانجا نظرتان را بنویسید تا به بچههای گوشه در دیدهشدن مستند کمک کرده باشید.
@gooshe