Репост из: تبلیغات تضمینی?
به خودم که اومدم خودم رو تو حصار آغوش عضلانیش دیدم،خدای من سعیددد منو در آغوش گرفته؟!
مات و مبهوت بودم، لحظه به لحظه حلقه ی آغوشش رو تنگ تر میکرد انگار میخواست تو آغوشش حل شم!
حس کردم قلبم داره از جاش کنده میشه،
لبای داغشو که رو لاله ی گوشم حس کردم برق از سرم پرید.
به خودم تشر زدم:
_اون تو حال خودش نیست تو چه مرگته که بی حرکت نشستی.
https://t.me/joinchat/AAAAAEu7aEatlzgpjXd33Q
مات و مبهوت بودم، لحظه به لحظه حلقه ی آغوشش رو تنگ تر میکرد انگار میخواست تو آغوشش حل شم!
حس کردم قلبم داره از جاش کنده میشه،
لبای داغشو که رو لاله ی گوشم حس کردم برق از سرم پرید.
به خودم تشر زدم:
_اون تو حال خودش نیست تو چه مرگته که بی حرکت نشستی.
https://t.me/joinchat/AAAAAEu7aEatlzgpjXd33Q