Репост из: تبلیغات تضمینی?
تازه از حموم اومده بودم و جلو آیینه داشتم خودمو برانداز میکردم که با صدای پیامک گوشیم به خودم اومدم.. پرهام بود!_پاشوبیا تواتاقم.. خندیدم.. این پسر دیوانه اس.. شجاعتش بهم شجاعت عجیبی میداد.نوشتم: _این وقت شب؟_بدو نیهان وگرنه من میام اونجا آهسته ازجام بلندشدم وآروم بسمت اتاقش رفتم!درو بازگذاشته بود برام.. رفتم داخل تا اومدم برگردم کوبیده شدم به دیوار.. کنارگوشم باحالت وسوسه انگیز گفت:_ واسه یه وحشی بازی خفن حاضری؟همونجوری که به دیوار چسبیده بودم گفتم:_بابات نیاد؟؟؟_ قرص ریختم تولیوان آبش! خواب خوابه.. حتی میتونی بلند واسم آه و...
https://t.me/joinchat/AAAAAEaAq2xgiqC81ih52g
https://t.me/joinchat/AAAAAEaAq2xgiqC81ih52g