اخيراً درون بازه اي از زمان گير كردم،اما حتي نميدانم مربوط به كدام دوره از زندگي كسالت بارم است!شايد هم مربوط به زندگي هاي قبلم باشد،هر چه هست احساس تنگناي خفه كننده اي دارم،فقط غرق ميشوم و باز به زندگي برميگردم،انگار كه عزرائيل و فرشته نجات مرا به بازيچه گرفته باشند،و هر كدام قدرت بي كران خود را روي جسم نحيفم پياده ميكنند،اين رفت و برگشت به قدري تمامم كرده كه يك قدم هم به آزادي باشد ترجيح ميدهم حركتي نكنم و جنگ كائنات را درونم تماشا كنم.