Репост из: Неизвестно
قاضی هوسباز و زن فقیر 😱⛔️
جوحی فرد فقیری بود و کارش این بود که هر سال با زنش برای پول دراوردن نقشه ای زیرکانه میکشید. از این قرار که روزی به زنش گفت برو پیش قاضی شهر و بگو شوهرم مرا نفقه نمیدهد و در سختی میدارد و در این اثنا ناز و غمزه کن و شهوت قاضی را بیدار کن...
زن همین کار را میکند و در نهایت قاضی گول خورد و به زن میگوید برویم جایی خلوت تا به من بگویی که شوهرت با تو چه کرده است و با زن به خانه او میرود! زن و قاضی تا میایند با هم مشغول شوند...!
👈ادامه داستان باز شود👉
👈ادامه داستان باز شود👉
جوحی فرد فقیری بود و کارش این بود که هر سال با زنش برای پول دراوردن نقشه ای زیرکانه میکشید. از این قرار که روزی به زنش گفت برو پیش قاضی شهر و بگو شوهرم مرا نفقه نمیدهد و در سختی میدارد و در این اثنا ناز و غمزه کن و شهوت قاضی را بیدار کن...
زن همین کار را میکند و در نهایت قاضی گول خورد و به زن میگوید برویم جایی خلوت تا به من بگویی که شوهرت با تو چه کرده است و با زن به خانه او میرود! زن و قاضی تا میایند با هم مشغول شوند...!
👈ادامه داستان باز شود👉
👈ادامه داستان باز شود👉