مثل بیشتر کارای اینشتین نسبیت عام هم سخت و نامحسوس بود، ولی از دل مشاهدات خیلی ساده در اومده بود در واقع اونها خیلی ابتدایی تر از این بودن که کسی سر همشون کنه ولی هیچ کس این کارو نکرده بود.
روش اینشتین این بود که از ساده ترین آزمایشهای فکری، دست نیافتنی ترین نتیجه ها رو بگیره.
در مورد نظریه ی عام، آزمایش فکری شامل یه مشاهده گر توی یه آسانسور بود. کتاب ها معمولا اینو به روز میکنن و به جای آسانسور مینویسن کشتی فضایی، ولی زمان اینشتین آسانسور تکنولوژی هیجان انگیز مد روز بود. اون اول تصور کرد که آسانسور آزادانه توی فضای بیرونی دور از هر چیزی که گرانش داره، شناور باشه. همه ی آدمای توی آسانسور توی این حالت بی وزنی کامل رو تجربه می کنن.
و پرتابه ها روی مسیر کاملاً مستقیم با سرعت یکنواخت حرکت میکنن. پرتوهای نور هم به همین ترتیب، البته با سرعت نور.
اینشتین بعدش تصور کرد که چی میشه اگه آسانسور به سمت بالا شتاب بگیره، شاید با کمک کابلی که اون دورا به یه لنگر وصله یا به کمک موشکی که آتیشش به طرف پایینه.
مسافرا هل داده میشن به کف آسانسور، و مسیر پرتابه ها با چرخشای سهمیوار خم میشه به طرف پایین همه چیز مثل وقتی میشه که تحت تاثیر گرانشه.
همه از زمان گالیله اینو میدونستن ولی همین جوری روی زمین بود تا اینشتین بیاد و این حقیقت ساده رو به یه اصل تازه و قدرتمند فیزیکی تبدیل کنه. اصل هم ارزی ادعا میکنه که مطلقا هیچ تفاوتی بین اثر گرانش و اثر شتاب وجود نداره. هیچ آزمایشی رو نمیشه توی آسانسور انجام داد که بشه فهمید آسانسور توی یه میدان گرانشی ایستاده یا داره توی فضا شتاب می گیره.
#نسبیت
🏋️♂️
@einstein_chimige 🧠