در يكى از همين روزهاى ارديبهشت كه به راحتى اب خوردن گذشت ، من با خودم بحث ميكردم و مثال هميشه بى نتيجه مانده بودم ، اين بحث هاى هميشگى من با من تمامى ندارد،بحث گرم بود و غروب سرد،صداى رعد حواسم را پرت كرد،صدايش ، بوى نم خاك را به مشامم رساند و همين باعث شد كه من ، ديگر با خودم سر جنگ نداشتم .بايد هرچه سريع تر لباس هاى ورزشى مناسب با اين هوا را بپوشم قدم بزنم و اينبار قبول كنم كه خودم را به خودم باختم نه تو.
هرچند هنوز فهميدنش هم برايم بى فايده ترين حس در اين دنياست،چه فايده دارد كه براى خواستنت هنوز بايد ناز و عشوه را باهم تحمل كنم.
وقتى راه ميروم به همه ى موضوعات كه در زندگى ام تبديل به دغدغه شده اند،فكر ميكنم و هر قدم كه به جلو ميروم،برميگردم و عقب را ميبينم و مرور ميكنم تا يادم بماند
"هميشه ارديبهشت بهترين هواى سال را دارد."
به خانه كه برگشتم،حس تازگى را در نفس هايم حس ميكردم ، حس ان پروانه اى را داشتم كه از زندان پيله بيرون امده ، من خودم را محسور در افكارم،زير خروار ها خاطره يافتم و فهميدم مسيرم براى زندگى ،در جغرافيا تفاوت دارد نه احساس .
بعد از شروع يك حس جديد به تغييراتِ فكر ، فكركردم،به اينكه چگونه ميتوانم خودم را تغيير دهم؟!
ان شب را با اين فكر به خواب رفتم كه بى تنفر به دغدغه هاى گذشته ام،اينده را براى فرداهايم نقاشى كنم و تو در آن بوم نقاشى ،معلم مهربانى هاى زندگى ام هستى .
... و من با فكر به شروع تغييرات درون سازى گوشى موبايلم را به مدت سه روز در اتاقم گم كردم و بعد سه روز در همان شلوار ورزشى كه براى قدم زدن زير باران پوشيده بودم در حالى كه خاموش شده بود پيدا كردم و بعد روشن كردنش اين عكس را گرفتم.
#برداشت_آزاد_امّا_قضاوت_نكنيد
هرچند هنوز فهميدنش هم برايم بى فايده ترين حس در اين دنياست،چه فايده دارد كه براى خواستنت هنوز بايد ناز و عشوه را باهم تحمل كنم.
وقتى راه ميروم به همه ى موضوعات كه در زندگى ام تبديل به دغدغه شده اند،فكر ميكنم و هر قدم كه به جلو ميروم،برميگردم و عقب را ميبينم و مرور ميكنم تا يادم بماند
"هميشه ارديبهشت بهترين هواى سال را دارد."
به خانه كه برگشتم،حس تازگى را در نفس هايم حس ميكردم ، حس ان پروانه اى را داشتم كه از زندان پيله بيرون امده ، من خودم را محسور در افكارم،زير خروار ها خاطره يافتم و فهميدم مسيرم براى زندگى ،در جغرافيا تفاوت دارد نه احساس .
بعد از شروع يك حس جديد به تغييراتِ فكر ، فكركردم،به اينكه چگونه ميتوانم خودم را تغيير دهم؟!
ان شب را با اين فكر به خواب رفتم كه بى تنفر به دغدغه هاى گذشته ام،اينده را براى فرداهايم نقاشى كنم و تو در آن بوم نقاشى ،معلم مهربانى هاى زندگى ام هستى .
... و من با فكر به شروع تغييرات درون سازى گوشى موبايلم را به مدت سه روز در اتاقم گم كردم و بعد سه روز در همان شلوار ورزشى كه براى قدم زدن زير باران پوشيده بودم در حالى كه خاموش شده بود پيدا كردم و بعد روشن كردنش اين عكس را گرفتم.
#برداشت_آزاد_امّا_قضاوت_نكنيد