DorrTV شبکه جهانی دُرّ تی وی

خامنه‌ای بارها ثابت کرده است که منظورش از "مردم"، نه ملت ایران، بلکه نیروهای خودی و ایدئولوژیک نظام است؛ همان‌هایی که در خیابان‌ها خون می‌ریزند و جان خود را فدای بقای رژیم می‌کنند. وقتی می‌گوید "توی دل مردم را خالی نکنید"، در حقیقت به نیروهای داخلی خود اشاره دارد که در بحبوحه فروپاشی روحی، از تحلیلگران تربیت‌شده برای "جهاد تبیین" به جای دلگرمی، نشانه‌هایی از ناامیدی و شکست دریافت کرده و دچار فروپاشی ایدئولوژیک شده‌اند.

این سخنان نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی با بحرانی عمیق روبه‌روست؛ بحرانی که نیروهای ایدئولوژیکش را به مرز فروپاشی رسانده است. جرم‌انگاری تحلیل نشان‌دهنده خالی شدن دست خامنه‌ای از هرگونه ابزار قانع‌کننده برای بازسازی روحیه نیروهایش است.

۱. فروپاشی در سوریه، تأثیر مستقیم بر نظام:
اهمیت استراتژیک سوریه برای جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. در حالی که مهدی طائب، از چهره‌های امنیتی نظام، می‌گفت "سوریه از خوزستان برای ما مهم‌تر است"، اکنون جمهوری اسلامی این پایگاه حیاتی را از دست داده است. این شکست به نیروهای داخلی فهمانده که سرنوشت جنگ در خیابان‌های تهران رقم خواهد خورد، و این بار دشمن اصلی، مردم ایران هستند.

۲. واقعیت‌های تلخ درباره مقاومت:
خامنه‌ای که تا دیروز "مقاومت" را یک ابرقدرت‌ نظامی معرفی می‌کرد، امروز آن را به "یک تئوری نظری" تقلیل داد. این عقب‌نشینی آشکار، نمایانگر شکست عملی و انزوای استراتژیک نظام است.

۳. شکست تحقیرآمیز نظامی در سوریه:
خامنه‌ای اعتراف کرد که جمهوری اسلامی حتی اجازه و فرصت ورود به سوریه برای جنگیدن را پیدا نکرد، زیرا آمریکا و اسرائیل راه‌های زمینی و هوایی را بسته بودند. این اعتراف نشان‌دهنده شکست خفت‌بار نظامی در برابر اسرائیل است.

حسین یکتا، یکی از سران قرارگاه عمار، در برنامه زنده تلویزیونی ادعا کرد که "بشار اسد به دلیل نافرمانی از ولی فقیه سقوط کرد." اما سخنان امروز خامنه‌ای نشان داد که این ادعا بی‌اساس است، زیرا او به صراحت اعتراف کرد که نظام در عین این که میخواست و اراده داشت اما توان نزدیک شدن به میدان جنگ در سوریه را نداشت.

صورت گرفته، صدای لرزان، ریش پریشان و جملات پراکنده خامنه‌ای نشان از دلهره‌ای عمیق داشت. در اصل اولین کسی که دلش خالی شده، خود اوست، او نه‌تنها نتوانست نیروهایش را سازماندهی کند، بلکه تلاش کرد با تهدید و جرم‌انگاری تحلیل، فروپاشی روحی و ایدئولوژیک آن‌ها را کنترل کند.

خامنه‌ای امروز نشان داد که نظام ولایت فقیه به آخرین مراحل حیات خود رسیده است. سنگرهای استراتژیک یکی پس از دیگری از دست رفته و نیروهای ایدئولوژیک دچار فروپاشی شده‌اند. در چنین شرایطی، ممنوعیت سخن گفتن درباره حقایق و تحلیل شرایط، تنها تأکیدی است بر این حقیقت که سقوط جمهوری اسلامی نزدیک‌تر از همیشه است.

آقای رئیس‌جمهور، بازدید مهم شما در میانه جنگی حیاتی که ما در هفت جبهه علیه دشمنانی که به دنبال نابودی ما هستند می‌جنگیم، شایسته قدردانی ویژه است، به‌ویژه زمانی که احتمال می‌رود جبهه دیگری نیز اضافه شده باشد.

در طول این جنگ، ما عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتیم وقتی شما با قلبی خالص گفتید: «ما همیشه در کنار #اسرائیل خواهیم ایستاد، بدون توجه به هزینه‌اش، زیرا این راه درست تاریخ است.» حقیقتاً، دفاع از اصول اخلاقی همیشه آسان نیست. بسیاری پشت خود را به ما کرده‌اند، بسیاری سکوت را ترجیح داده‌اند، و برخی به سوی دیگر روی آورده‌اند.

آن‌ها فکر می‌کنند: «این جنگ ما نیست.» اما شما، سانتیاگو، به‌عنوان رهبری شجاع، با صداقت، مصمم، پیشرو و پرانرژی، تصمیم گرفتید که بی‌تفاوت نایستید. تاریخ، کسانی را که در سخت‌ترین لحظات کنار اسرائیل ایستاده‌اند، به یاد خواهد داشت. ما به یاد خواهیم داشت، و جهان نیز به یاد خواهد داشت، زیرا جنگ ما، جنگ همه ملت‌های آزاد است.

در برابر ما دشمنانی قرار دارند که تشنه خون هستند، افراط‌گرا، و وحشی. ما با قدرت در برابر آن‌ها ایستاده‌ایم و بهای سنگینی برای تجاوزات وحشتناکشان از آن‌ها می‌گیریم. ما محور شر جمهوری اسلامی را هدف قرار داده‌ایم، و جهان شجاعت سربازان ما، عزم در اقداماتمان و نتایج مبارزاتمان را تحسین می‌کند.

ما امیدواریم که جبهه‌های جدیدی باز نشود، اما این نکته نیز اهمیت کمتری ندارد: ما از ارزش‌های آزادی، مدارا، پیشرفت، روشنگری و احترام به انسان دفاع می‌کنیم.

آقای رئیس‌جمهور، سانتیاگو، دوست عزیزم، اسرائیل در قلب خاورمیانه قرار دارد. این منطقه‌ای پرتلاطم و خطرناک است، و دقیقاً به همین دلیل، حتی برای یک لحظه هم از وظایف خود غافل نمی‌شویم.

علاوه بر دفاع از کشورمان، ما اقتصادی قوی ساخته‌ایم، فناوری پیشرفته ایجاد کرده‌ایم، و سیستم‌های علمی، پزشکی، آموزشی و حمل‌ونقل مدرن را توسعه داده‌ایم. ما از گذشته قدرت می‌گیریم، در حال حاضر با انگیزه عمل می‌کنیم و به آینده چشم دوخته‌ایم تا آن را شکل دهیم.

ما با دوستان خود در سراسر جهان، از جمله مردم پاراگوئه تحت رهبری شما، در همکاری کامل هستیم تا این مبارزه را به پیروزی برسانیم.

مسئولین این مدرسه در را قفل زده‌اند و به ما اجازه‌ی ورود نمی‌دهند. مسئولین مدرسه گفته‌اند که اگر ما به شما اجازه‌ ورود بدهیم، ما را از کار اخراج می‌کنند.

ما کلاس ششم هستیم، چند سال است که مدرسه ی ما آب و برق ندارد. دوماه است که ما معلم نداریم و در مدرسه ما حتی تانکر آب و سرویس بهداشتی هم نیست. معلمها اینجا نمی مانند و می گویند که هوا گرم است.

رهبر جمهوری اسلامی در جهانی خیالی زندگی می‌کند که تطابقی با واقعیات علمی و پیچیدگی‌های سیاست بین‌الملل ندارد. سخنان او نه‌تنها فاقد مبنای علمی است، بلکه بیشتر برای دلخوشی بخش کوچکی از حامیانش بیان می‌شود. اما واقعیت جهان آن چیزی نیست که خامنه‌ای توصیف می‌کند؛ بلکه حقایق موجود، چیزی کاملاً متفاوت را نشان می‌دهند.

یکی از مهم‌ترین بحران‌هایی که جمهوری اسلامی با آن مواجه است، فروپاشی کامل قوای بازدارندگی‌اش است. ساختارهایی مانند «محور مقاومت» که بخشی از بازدارندگی رژیم را تقویت می‌کردند، اکنون در حال فروپاشی هستند. این محور که نقشی در ایجاد مناطق خاکستری و گسترش تروریسم داشت، به‌عنوان ابزاری برای تقویت دفاع رژیم تهران عمل می‌کرد. با این حال، تحولات اخیر منطقه‌ای، به‌ویژه ضعف نظام اسد، ناتوانی در عمل به وعده‌هایش، و فشارهای بین‌المللی، این محور را تضعیف کرده است.

جمهوری اسلامی اکنون در شرایطی قرار دارد که بین سناریوهای مختلفی چون فروپاشی از درون، اعتراضات گسترده مردمی، و حتی حمله نظامی محدود از سوی بازیگران خارجی باید یکی را انتخاب کند. ضعف رهبری، نبود متحدان واقعی، و از دست رفتن حمایت‌های مردمی، رژیم را در موقعیتی بی‌سابقه و آچمز قرار داده است.

جمهوری اسلامی قادر به پاسخگویی به حملات اسرائیل یا اجرای وعده‌هایی مانند «وعده صادق ۳» نیست، زیرا از ابزارهای لازم برای دفاع برخوردار نیست. رژیم می‌داند که هرگونه اقدام جدی از سوی او، پاسخی محکم‌تر و ویرانگرتر را در پی خواهد داشت.

با توجه به این شرایط، حتی اگر رژیم به نرمش‌هایی در برابر آمریکا و اسرائیل تن دهد، در نهایت ضعیف‌تر خواهد شد. مسیر پیش روی جمهوری اسلامی به وضوح نشان‌دهنده سقوط قریب‌الوقوع آن است. مردم ایران این رژیم را نمی‌خواهند، و دیر یا زود، جمهوری اسلامی به زباله‌دان تاریخ خواهد پیوست.

در میان این بحران‌ها، فرصتی تاریخی برای مردم ایران وجود دارد. با تضعیف جمهوری اسلامی، زمینه برای تغییرات بنیادین فراهم خواهد شد. جامعه جهانی نیز این واقعیت را درک کرده است که رژیمی فاقد بازدارندگی، هیچ جایگاهی در آینده منطقه نخواهد داشت.

ایران پر درآمد چه بر سر تو آمد؟

مقایسه اظهارات فرماندهان وقت سپاه قدس و القاعده:
قاسم سلیمانی: جهان اسلام زیر سیطره صلیبی‌هاست. امام با حکومت مبتنی بر احکام اسلام کشور را از یوغ صلیبی‌ها خارج کرد (۱۳اسفند۸۹)
اسامه بن لادن: صلیبی‌ها برنامه ریختند حاکم جهان اسلام شوند، با قوانین غیر احکام خدا (۱۳۷۲)