🔹
راه ارجمندتر از مقصد استیادداشت کمال طیبی، شرکتکننده در کارگاه پرورش راهنمای گفتوگو، را میخوانید:
اینجا کانون گفتوگو است. جایی در نزدیکی خیابان بهار.
از روزگاری که جوانه زده و تأسیس شده بیست سالی میگذرد.
در این سالها کوشیده تا فرهنگ و مهارتهای گفتوگو را گسترش دهد.
هرچند نخستین آشنایی من با کانون به هشت-نه سال قبل بر میگردد، اما کمتر از دو سال است که با استمرار، بعضی از آخر هفتههایم را، از صبح تا غروب، زیر این سقف در کنارِ دیگرانی جمع میشویم و از دل و جان، برای آموختن «مهارتهای گفتوگو» تلاش میکنیم.
جالب است که در کارگاه گفتوگو تلاش از جنسِ تلاشهای منتهی به موفقیت نیست، راه ارجمندتر از مقصد است. در دلش بیش از هرچیز سودای آشنایی دارد. آنچنان است که «گر مراد نیابم، به قدر وُسع بکوشم».
به گمان من، از «گفتوگو» گفتن در تاریخ و فرهنگ ما که قرنها همواره در وضعیتِ «برههی حسّاس کنونی بوده» دشوار است؛ در زمانۀ ما دشوارتر.
تسهیلگرانِ کارگاههای گفتوگو، کادر اجراییِ کانون و همۀ همراهانی که زیرِ این سقف کنارشان بودم اهتمامشان این است که عسسمنشانه از گفتوگو، زبان و اندیشه پاسداری نکنند، بلکه پرستارانه از «جریانِ معنا» و «ابرازهای عمیق و صمیمانهی دیگری» مراقبت کنند.
مشخصۀ تسهیلگران گفتوگو این است که بلدند سکوت کنند. سکوتِ خالی-خالی نه.
بلدند غیرِ درویشانه سکوت کنند. یعنی سکوتی که مُمِدّ گفتوگو باشد. سکوتی که دارند و تلاش دارند به ما هم بیاموزند از جنس در اختیار گذاشتن و به رسمیت شناختنِ فضایی برای بودنِ «دیگری» است.
همین.
منبع: کانال
@AnSoo🆔
@dialoguecenter