رقصِ سازدهنى🎼(نیلوفر رضايى)


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ارشد ادبيات نمايشي ميخونم🎭
سازدهنی میزنم و نقاشی میکشم🎼🎨
اینجا بى پروا مينويسم،موسیقی خوب گوش ميديم،کتاب ميخونيم و تصاویر جالب میبینیم✨
اينستاگرام:
https://www.instagram.com/niloofar_.rezaee?igsh=Mnl0cWhlZzJkbnVx
ناشناس:
@Niloofar_rezaeebot

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


اغلب بهترین قسمت های زندگی اوقاتی بوده که هیچ کاری نکرده ای و نشسته ای و درباره زندگی فکر کرده ای.منظورم این است که مثلا میفهمی همه چیز بی معناست،بعد به این نتیجه میرسی که خیلی هم نمیتواند بی معنا باشد،چون تو میدانی که بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا معنایی به ان میدهد.
می دانی منظورم چیست؟ بدبینی خوشبینانه


عامه پسند-چارلز بوکفسکی




About these days…📚


در اصل این دو مصرع تضادی میان آگاهی و جهل ایجاد می‌کنند.
"آن که دانست زبان بست": کسانی که حقیقت را می‌دانند یا از آگاهی برخوردارند، به دلایلی مثل بی ثمری سخن گفتن، سکوت می‌کنند.

“وان که می‌گفت ندانست": کسانی که سخن می‌گویند، غالباً از حقیقت بی‌خبرند و با ادعاهای بی‌اساس خود به آشفتگی و سردرگمی دامن می‌زنند.

تقریبا چیزی شبیه به فضای اجتماعی ما که در آن آگاهی سرکوب یا سانسور می‌شود و جهل به‌عنوان صدای غالب شنیده می‌شود.


شاملوی یه بیت شاهکاری داره که میگه؛
«آن که دانست،زبان بست
وان که میگفت،ندانست»

شاید برای همینه که میگن اونی که بیشتر میدونه،کمتر سخن میگه
و هر آنکس که کمتر دانشی داره بیشتر پر حرفی میکنه و اظهار نظر!
اونی که میدونه حرف نمیزنه
اونی که حرف میزنه،نمیدونه


پس شب چله،از اساطیر ایرانی منشا میگیره
برای زادروز میترا از آناهیتا
یعنی تولد نور و غلبه ی اون بر تاریکی ها✨

باشد که چله ی امسال برای هممون نوری باشه بر تاریکی
🍉✨


مسیحیان هم این شب رو کریسمس نام گذاری کرده اند و بر این باور که تولد عیسی رو از مادری باکره جشن میگیرند(ایرانی ها میترا رو از مادری باکره)
اما به دلیل اشتباهی که در کلیسا بابت سال کبیسه ایجاد میشه،کریسمس ۴ روز با این روز در تقویم ما متفاوته!


و همینطور اینکه در آیین میترائیسم،میترا که ایزد روشنایی و مهر بوده از مادری باکره به نام آناهیتا که ایزد آب،زایش و پاکیزگی بوده در این شب متولد شده
که به پاس همین شب،چله را جشن میگیرند.


اضافه كنم كه؛
كلمه ى "يلدا" از يولد،تولد گرفته ميشود كه ريشه اى عربي است
و از آنجايی که این جشن ریشه ای ایرانی دارد بهتر است از چله به جای یلدا که به معنی اغاز نخستین چله ی زمستان است استفاده شود.

و همینطور اینکه به باوری از کهن این شب،شبی هست که ماه بعد از تلاش بسیار در یک شب بالاخره موفق میشود با خورشید هم بستر شود
چرا که ماه همیشه در زمان طلوع خورشید خواب بوده و از دیدار با اون محروم میشده است،تا اینکه یک شب ستاره ای را اجیر میکند که او را بیدار کند و سپس با خورشید هم بستر میشود

پس از این هم بستری،فرزندی زاده میشود که خورشیدی پر نور تر است
و بر این باور،اون شب،شب یلدا یا شب چله نامیده میشود.
شبی که خورشیدی دیگر پدید میاید تا بر تاریکی غلبه کند!


فلسفه شب يلدا
شب یلدا، طولانی‌ترین شب سال، در اساطیر ایرانی مفهومی نمادین دارد که با چرخه طبیعت، خورشید، و نیروهای خیر و شر در ارتباط است. این شب در باورهای باستانی ایران، زمان پیروزی روشنایی بر تاریکی است.

یلدا در آیین میترائیسم (پرستش میترا، خدای خورشید و پیمان) اهمیت ویژه‌ای داشته است. این شب به عنوان تولد خورشید یا "مهر" جشن گرفته می‌شد. در اساطیر، بعد از طولانی‌ترین شب سال، روزها بلندتر
مى ‌شوند که نشانگر غلبه‌ی نور بر تاریکی است. به همین دلیل، این شب نماد تولد دوباره و امید بوده است.

در باورهای زرتشتی، شب طولانی یلدا نماد تاریکی و نیروهای اهریمنی است. ایرانیان در این شب، با روشن کردن آتش و دور هم جمع شدن، سعی می‌کردند تا با شادی و نور، بر تاریکی و نیروهای منفی غلبه کنند. این گردهمایی‌ها باعث می‌شد افراد احساس امنیت و پیوند داشته باشند.

خوراکی‌هایی مانند انار و هندوانه که در شب یلدا مصرف می‌شوند، نیز معانی اسطوره‌ای دارند. انار با دانه‌های سرخ‌رنگش نماد زایش، باروری و جاودانگی است. هندوانه با رنگ سبز و قرمز خود، بازتاب چرخه حیات و طبیعت است.

فلسفه‌ی شب یلدا در اساطیر ایرانی، بازگشت نور، امید، و آغاز دوباره است. این شب فرصتی برای درک چرخه‌ی طبیعت و همبستگی انسانی بود و همچنان به عنوان یک جشن فرهنگی، همین پیام را منتقل می‌کند.


یه روزی هم به نکرده‌هات افتخار می‌کنی.
همه‌چیز ارزش تجربه کردن نداره.




من زمان زیادی رو با نگرانی در مورد اینکه چه چیزی ممکنه اشتباه پیش بره تلف کردم، اما چیزهایی که اشتباه پیش رفت؛ هرگز چیزهایی نبود که من نگرانشون بودم.

🎬The Worst Person in the World


شیرینی های زندگانی بیش از یک بار به کام نمی نشیند،
اما تلخی هایش هربار تازه اند..
هربار تازه تر..

كليدر
محمود دولت آبادي


پرتره دکتر گاشه یکی از مورد ستایش ترین نقاشی های #ونسان_ونگوگ نقاش هلندی است.نقاشی چهره دکتر پاول گاشه است که در ماههای آخر زندگی ونگوگ از او مراقبت کرد.دو نسخه معتبر از این پرتره وجو دارد،که هر دو در ژوئن ۱۸۹۰ در اور سور اواز کشیده شده است.هر دو نسخه دکتر گاشه را که روی یک صندلی نشسته و سرش را به بازوی راست تکیه داده نشان می دهد.اما آن دو از نظر رنگ آمیزی و سبک متفاوت هستند. در ۱۹۹۰ این نسخه (نسخه اول) با ۸۲٫۵ میلیون دلار در حراجی نیویورک رکورد دار بالاترین قیمت فروش شد.

در سال ۱۸۹۰ تئو برادر #ونگوگ بدنبال خانه‌ای برای او که از بیمارستان روانی در سنت رمی مرخص شده بود می‌گشت. با توصیه #کامی_پیسارو – بیمار سابق دکتر گاشه که به تئو دربارهٔ علاقه گاشه برای کار با هنرمند گفته بود — تئو برادرش را به دومین خانه دکتر در اواز فرستاد. اولین برداشت ونگوگ از گاشه خوب نبود. در نامه‌ای به برادرش خاطر نشان کرد: "فکر می‌کنم ابداً نباید روی دکتر گاشه حساب کنیم. فکر می‌کنم او از من بیمارتر است، زمانی که مرد نابینایی، نابینای دیگری را هدایت کند، هر دوی آنها در گودال نخواهند افتاد؟" اگر چه در نامه‌ای که تاریخ دو روز بعد را دارد به خواهرش ویلهلمینا، اطمینان داد: "دکتر گاشه یک دوست واقعی است، آنقدر از نظر بدنی و فکری به هم شبیه هستیم که او را مثل برادرم می‌دانم."


پرتره دکتر گاشه — ۱۸۹۰
#ون_گوگ




جان فانته توی از غبار بپرس یه قسمت خیلی جذاب داره که میگه؛

گفت «ازت متنفرم.» تنفرش رو احساس کردم. می‌تونستم بوش کنم، حتی بشنوم که از وجودش بیرون می‌زنه، ولی دوباره پوزخند زدم.
گفتم «امیدوارم این‌طور باشه. چون کسی که نفرت تو رو به دست بیاره حتماً یه حسنی داشته.»
:)


دلش می‌خواست به همه چیز پشت کند و برود به سرزمینی کوچک و بدون تاریخ که زمان در آن جریان ندارد و باران فراموشی بر بام خانه‌هایش می‌بارد.


‏بیاین «حوصله ندارم» رو به عنوان یک دلیل ‏موجه برای کنسل کردن قرارها و بی‌پاسخ گذاشتن پیام‌ها٫ نرمالایز کنیم:)

Показано 20 последних публикаций.