هروقت دلش تنگ میشد؛ جعبه ی کوچک و قدیمی ش را باز میکرد و نگاهی به نامه های دست نوشته اون می انداخت..
شاید اینطوری احساس میکرد دیگه تنها نیست و اون کنارشه..
فا؛
شاید اینطوری احساس میکرد دیگه تنها نیست و اون کنارشه..
فا؛