Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریدهام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را ، خریدهام
بر قامتت که وسوسهٔ شستشو در اوست
پاشیدهام شراب کفآلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیدهام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشودهام
از هر زنی، تراش تنی وام کردهام
از هر قدی، کرشمهٔ رقصی ربودهام
-نادرنادرپور
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریدهام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را ، خریدهام
بر قامتت که وسوسهٔ شستشو در اوست
پاشیدهام شراب کفآلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیدهام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشودهام
از هر زنی، تراش تنی وام کردهام
از هر قدی، کرشمهٔ رقصی ربودهام
-نادرنادرپور