من
اینجا
و بهار
در جادهای بی انتها
از پس زمستانی قریب میرسد؛
حال کوچ پرستویی مشکین پوش
هبوب شامگاهی را به رقصد میاورد
نوازشی از جنس تو
و شاید
شورشی در شهر
اری،
کیستی؟
رنگ رخسارت
سرِّ جمیل دارد و بس
و سر صحبت از آن صبح سپید گویم
و بس،
آن همه شاخهی خشکیدهی شعر؛
من،
اینجا،
و بهار،
تورا شکوفه میدهد
نا تمام است درخت
شد که این برف زمستان دلم آب شود.
و طلوع نوک خورشید تورا نور دهد ؛
به تماشای نگاهت سوگند
رفته بودم لب حوض
دیدم که عجب،
ماه بالای سر تنهاییست.....
#شریف
فروردین ۹۷
🍷@cafenameh_m🍷
اینجا
و بهار
در جادهای بی انتها
از پس زمستانی قریب میرسد؛
حال کوچ پرستویی مشکین پوش
هبوب شامگاهی را به رقصد میاورد
نوازشی از جنس تو
و شاید
شورشی در شهر
اری،
کیستی؟
رنگ رخسارت
سرِّ جمیل دارد و بس
و سر صحبت از آن صبح سپید گویم
و بس،
آن همه شاخهی خشکیدهی شعر؛
من،
اینجا،
و بهار،
تورا شکوفه میدهد
نا تمام است درخت
شد که این برف زمستان دلم آب شود.
و طلوع نوک خورشید تورا نور دهد ؛
به تماشای نگاهت سوگند
رفته بودم لب حوض
دیدم که عجب،
ماه بالای سر تنهاییست.....
#شریف
فروردین ۹۷
🍷@cafenameh_m🍷