✍️ مدیرعامل شدنِ شریفی اتفاقِ بسیار مبارکی است! ( انتشار با تاخیر چندین ماهه )
🔹احتمالا این روزها
شریفی بسیار خوشحال است که اخبارِ کرونا و... باعث شده تا خبرِ مدیرعامل شدنِ او از مرکزِ توجه رسانه ها و اذهان عمومی "دور" شود. حیرت و تعجبی که برای بسیاری از افراد با شنیدنِ خبر انتخاب/انتصاب شریفی به سِمت مدیرعاملی سهامی بیمه ایران رخ داد، با اخبار تاسف بار موج پنجم کرونا و... به حاشیه رفت. اما مدیرعاملی شریفی به این دلایل امر بسیار مبارکی است:
1️⃣- وقتی بدنۀ برج میلاد را به کسی که در عمرش درگیرِ صد مترمکعب بتن ریزی «نبوده» نشان بدهی و بگویی در اینجا سی هزار متر مکعب بتن ریخته شده، با چشمانی بی فروغ و بی هیچ واکنشی درچهره به تو نگاه می کند. مدیرعامل شدنِ امثال شریفی که یک عمر بر روی صندلی، در حالِ نظریه پردازی بوده اند معادل این است که آن چهره بی واکنش را برداری و بِبری وسطِ کارگاه بتن ریزی و بگویی حالا بتن بریز!
وقتی که چهار سال درگیرِ بتن ریزی شد، سمبادۀ روزگار و سختیِ کار به او خواهد آموخت که «واقعیتِ کار» یعنی چه؟ و خواهد آموخت که قدری «با احتیاط» سخن بگوید.
2️⃣- جنسِ کارِ بیمه ایران، یک کار بسیار پرتنش و اقتصادی است. امثال شریفی همیشه در حاشیۀ امن نشسته اند و همیشه براحتی دیگران را نقد کرده اند. با اینکه مدیرعامل شدنِ این تیپ افراد باعث آسیب به صنعت بیمه می شود ولی فرصت بسیار مناسبی است که قدری با سمبادۀ کارهای «واقعی» و سخت، پرداخته شوند و از «عالمِ ادعا» فاصله بگیرند.
3️⃣- یکی دو ماه بعد از اینکه ماهِ عسلِ خوشحالی و خشنودیِ از «مدیرعامل شدم» گذشت، هر روز صبح شریفی باید به این فکر کند که «آخرِ این ماه» برای دریافت «مطالبات از بیمه گذاران» چه کنم؟!
اوایل کار احتمالا با همان لبخند ملیح و چهرۀ سرشار از اطمینان، رو به معاونش «دستور» خواهد داد که ... ولی مگر چند بار می توان چشم پوشی کرد؟ و مگر چقدر می شود از اموال بیمه ایران برای «مطالبات» حراج کرد؟ یک ماه و دو ماه نیست که!
آن آقای شریفی یکباره می بیند که همزمان با مطالبات بیمه گذاران، باید بیمه زندگی را هم توسعه داد و بسیار زشت است اگر چهار سال بگذرد و بگویند در مدتِ مدیرعاملی شریفی فقط چند نفر محدود به بیمه زندگی تن داده اند!
پس باز با همان لبخند پر طمانینه به معاونت دستور می دهد که «....». ولی معاونت گزارشی روی میز شریفی خواهد گذاشت و خواهد گفت که در ۱۴۰۰ به برنامه جدید نیاز داریم. آن شریفی ای که نمی داند مطالبات را چگونه دریافت کند، طرح و برنامه از کجا بیاورد؟... آن لبخند ملیح در اینجای کار، قدری کمرنگ خواهد شد. اما ماجرا هنوز ادامه دارد:
4️⃣- احتمالا شریفی چندین مقاله بین المللی در خصوص صنعت بیمه در سایر کشورها خواهد خواند. شریفی با دهان باز و حیرت زده خواهد فهمید که در کشوری دیگر صنعت بیمه .....
این لحظۀ طلایی بسیار ارزشمندی است. شریفی تا قبل از این، اگر یک مقاله می خواند ، یک مقاله تفریحی/درسی برایش محسوب می شُد، اما این اولین باری است که شریفی دارد با خودش فکر می کند: «خب مطالبات را چگونه دریافت می کنند؟ اینهمه پول برای توسعه در کشورِ بدون نفت چطور فراهم کردن؟»
5️⃣- پروژه گلستان، شبکه نمایندگی ها، شرکت های زیرمجموعه و... اینها مسائل «واقعی» است و مواجه شدنِ تیپولوژیِ امثال شریفی (که عادت کرده اند در پای کولر و از کنار گودِ کُشتی فریاد برآورند)، امر مبارکی است.
6️⃣- شریفی اگر شانس بیاورد در این چهار سال #زلزله ای در تهران نخواهد آمد، اما اگر شانس با او یار نباشد و گسلهای تهران تصمیم به جُنبیدن بگیرند، متوجه خواهد شد که «مدیریت بحران» چه کار تخصصی ای است. «زلزله تهران» به شریفی (و امثال شریفی) خواهد آموخت که باید از «متخصص» استفاده کنند. نه از دوست و آشنا.
7️⃣- گذشت ۴ سال «به احتمال زیاد» باعث خواهد شد که همفکران شریفی برای «مدیرعاملی بعدی» قدری بیشتر «فکر» کنند.