فرهنگ غنی فراموش شده
وقتی از فرهنگ غنی ایران سخن میگوییم به طور دقیق در مورد چه چیزی صحبت میکنیم؟
آیا فرهنگ ایران به واقع غنیست یا صرفن به سبب تعصبِ ناشی از ایرانی بودن خودمان اینگونه بیان میشود؟
به قول انگلیسی ها :
کسی که فقط لندن را دیده باشد ، لندن را نیز نمیشناسد!
ما تا هنگامی که فقط فرهنگ خودمان را دیده باشیم نمیتوانیم در مورد اش نظر دهیم
باید نظری به سایر فرهنگها داشته باشیم تا ببینیم خودمان در چه جایگاهی نسبت به دیگران هستیم
چیزی که امروز به عنوان فرهنگ داریم ناشی از چندین قرن تاریخ است
مرور تاریخ به ما نشان میدهد که جامعه و تمدن ایران از ابتدا دارای مترقی ترین و اخلاقی ترین و والاترین ارزش های انسانی بوده است و الگویی بی نظیر برای دیگران
هیچ چیز به اندازه مقایسه کردن ، بزرگی تمدن و فرهنگ ایران را نشان نخواهد داد
در روزگاری که افتخار پادشاهان و جوامع دیگر ، تجاوز و غارت و تخریب و سوزاندن شهر ها بود (به مانند پادشاهان خونخوار آشور )و هرکس در این امر از دیگری پیشی میگرفت برای خود افتخاری بالاتر قائل بود ، کوروش بزرگ هخامنشی دشمن خود را میبخشید ، با وی به احترام درخور یک پادشاه برخورد میکرد ، اسیران را آزاد کرد ، خدایان را به جایگاه خود برگرداند ، به بازسازی معابد کمک کرد و به آبادی شهرها پرداخت و منشور حقوق بشر را منتشر کرد
در روزگاری که هندی ها زنی را که شوهرش مرده بود را میکشتند یا در روزگاری که یونانی ها دخترانشان را در بازار میفروختند، در ایران جایگاه زن چنان والا و مورد احترام بود که دو تن از پادشاهان ساسانی زن بودند(پوراندخت و آزرمیدخت)
در روزگاری که سپاهیان و پادشاهان سایر ملل ، هرگونه تجاوز و وحشی گری ای را به دشمن مغلوب حق خود میدانستند ، در تاریخ چند هزارساله ایران حتی تا به امروز یک مورد تجاوز به نوامیس بدترین دشمنانشان را نیز نخواهید یافت که نشان از اخلاقیات انسانی و والای ایرانیان دارد
در روزگاری که در مصر برای ساخت هرم بزرگ به مدت بیست سال از ۱۰۰ هزار نفر برده بیگاری کشیدند و در چین برای ساخت دیوار بزرگ حدود ۴۰۰ هزار نفر برده قربانی شد ، ۲۵۰۰ سال پیش در هنگام ساخت تخت جمشید(پارسه) از هیچ برده ای استفاده نشد و همه افرادی که در ساخت بنای تخت جمشید شرکت داشتند ، چه زن و چه مرد ، دارای حقوق متناسب با ارزش کار و بیمه بودند
در روزگاری که دیگران بر روی کاخ هایشان نقش اعدام و کشتار و تجاوز میکشیدند ، در نقوش تخت جمشید چیزی جز احترام و دوستی و مهرورزی و صلح نخواهید دید
در روزگاری که رومی ها مشغول لذت بردن از کشتار انسان ها در کولوسئوم بودند ، در ایران به سبب آموزه های دینی (اهورامزدا مردم را افرید و سپس شادی را برای مردم - کتیبه داریوش بزرگ ) بیش از بیست جشن از جمله نوروز و و چله و مهرگان و سده و ... برپا بود که همه نشان دهنده روحیه دوستی و صلح و مهرورزی ایرانیان نسبت به همه جهانیان بود
در روزگاری که عدالت در جهان معنایی نداشت ، پادشاهان ساسانی به صورت مستقیم شنونده شکایات مردم بودند و کشور دارای دادگستری بود که نشان از عدالتخواهی ایرانیان دارد
نقطه افتخار جاییست که میبینید در دنیای مدرن امروز که ادیان مختلف به جان هم افتادهاند و به خون یکدیگر تشنه اند ، ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد هخامنشیان سیاست تسامح دینی را در پیش گرفتند و هرکس را در پرستش خدای خود آزاد گذاشتند
در کمتر جایی از دنیا این تعداد شاعر مانند حافظ و سعدی و مولانا و ... را خواهید دید که به دنبال آموزش اخلاقیات به جامعه هستند و نشان از اهمیت ویژه اخلاق در ایران دارد
در کمتر جایی این تعداد دانشمند بزرگ همچون ابن سینا و رازی و بیرونی و ... خواهید دید که نشان از اهمیت ویژه علم در فرهنگ ایرانیان دارد. کما اینکه دانشگاه بزرگ گندی شاپور که در زمان ساسانیان بنا نهاده شد تا قرن ها بزرگترین مرکز علمی جهان بود و الگویی برای سایر دانشگاه هایی که در قرون بعد تاسیس شدند
در جامعه امروزی به سبب مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی آشفتگی های بسیار وجود دارد. درست است که کشور از مدرنیته قرن ها عقب افتاده است اما با این حال ، همچنان فرهنگ و تمدن ایرانی بی همتاست
کافیست برای زیبا بودن فرهنگ ایران فقط به جشن نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری نگاه کنید
شور و ذوقی که در این ایام در جامعه ایجاد میشود بی نظیر است و این فقط قطره ای است از آن دریای بی کران
وقت آن است که بیش از پیش به ریشه های خود برگردیم و فرهنگ پر افتخار فراموش شده خود را دریابیم و افتخارات گذشته را زنده کنیم.
یادداشتی از دکتر علیرضا رضایی(پزشک و پژوهشگر تاریخ ایران)
-vakilnews-
For more:
@Bi_Shourei