پارتی واقعی 🔥🔥
#اختیارم دست خودم نبود،# مستانه قهقه ایی زدم و انگشت اشاره ام را روی #لب های خوش فرمش کشید، باصدای کش داری گفتم:
- چیو تمام کنم؟ هرچی خوردم به خودم مربوطه،مگه من و به زور به عقدت در نیاوردی؟ مگه التماس نکردم قبولم نکنی؟ پس چرا، چرا منو...
ادامه ندادم، روی انگشتان پا ایستام و یقه اش را گرفتم، رخ به رخ، بینیم به بینیش چسبید، چشمانش خمار شد! ادامه دادم:
#فقط در این حال می تونی صاحب من بشی استاد خشن دانشگاه که یک ترم مشروطم کردی... والا...
https://t.me/joinchat/AAAAAEA98MuT3Z0syMWjtQ
#اختیارم دست خودم نبود،# مستانه قهقه ایی زدم و انگشت اشاره ام را روی #لب های خوش فرمش کشید، باصدای کش داری گفتم:
- چیو تمام کنم؟ هرچی خوردم به خودم مربوطه،مگه من و به زور به عقدت در نیاوردی؟ مگه التماس نکردم قبولم نکنی؟ پس چرا، چرا منو...
ادامه ندادم، روی انگشتان پا ایستام و یقه اش را گرفتم، رخ به رخ، بینیم به بینیش چسبید، چشمانش خمار شد! ادامه دادم:
#فقط در این حال می تونی صاحب من بشی استاد خشن دانشگاه که یک ترم مشروطم کردی... والا...
https://t.me/joinchat/AAAAAEA98MuT3Z0syMWjtQ