Репост из: زائر خاکستری
ادرار در نظامیه و تکرار آن.
سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ
سعدی بیتی دارد که در آن می گوید « مرا در نظامیه ادرار بود؛ شب و روز تلقین و تکرار بود» گفته اند که ادرار در این بیت به معنای حقوق و مستمری است اما قاعدتا از رندی سعدی بعید نیست که متلکی هم به نظامیه پرانده باشد. باری فرض کنیم شیخ اجل { که آن زمان هنوز شیخ اجل نبوده} چون دل خوشی از درس و بحث و قیل و مقال نداشته، در چند جای نظامیه ... . قاعدتاً چون خودش هم آن مکان ها را می شناخته، رعایتشان را هم می کرده و مثلاً وسایلش را در آن مکان ها نمی گذاشته است؛ اما اشکال کار اینست که فقط سعدی دانشجوی نظامیه نبوده است؛ نظامیه دانشجویان دیگری هم داشته که شاید آن ها هم دل خوشی از نظامیه نداشته اند و آنها هم همین عمل را در جای جای نظامیه انجام می داده اند...
اصلاً چرا به دور و دیر برویم؟ ایامی که دل و دماغمان بهتر بود، گاه گاهی دل به استخر می زدیم؛ شاید جالب باشد بدانید بر اساس تحقیقات، یک پنجم افراد در استخر ادرار می کنند و اصولاً علت قرمز شدن چشم ها در استخر به همین وجود ادرار در آب برمی گردد. باری، کسانی که در آب ادرار می کنند شاید بلافاصله آن مکان را ترک کرده و به نقاط دیگر استخر بروند تا از لوث آن در امان باشند؛ غافل از اینکه درست در همان نقطه هم فرد دیگری ادرار کرده و به گوشه ی دیگری گریخته؛ همان ماجرای نظامیه. به هر حال فرقی نمی کرد که شما هم ادرار کرده بودید یا نه؟ چشمهای همه سرخ می شد...
کاش می پذیرفتیم که جامعه هم مثل یک نظامیه یا مثل استخر است؛ نمی شود یک گوشه را به لجن کشید و فرار کرد و پنداشت که در امان هستیم؛ نمی شود مرتکب هر عمل خلاف اخلاقی شویم و بپنداریم که دامان خود و آشنایانمان از بازتاب این کار ها در امان می ماند؛ کافیست هر کسی یک نقطه را آلوده کند و فرار کند؛ بعد از مدتی همه جا آلوده می شود؛ بیچاره کسانی که بی گناه در آتش سهل انگاری دیگران سوختند...؛ بیچاره کودکانی که قربانی جرایم خشن می شوند؛ بیچاره رهگذرانی که جان و مالشان را در کوچه ای خلوت می بازند؛ و وای بر ما...
@tashir
سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ
سعدی بیتی دارد که در آن می گوید « مرا در نظامیه ادرار بود؛ شب و روز تلقین و تکرار بود» گفته اند که ادرار در این بیت به معنای حقوق و مستمری است اما قاعدتا از رندی سعدی بعید نیست که متلکی هم به نظامیه پرانده باشد. باری فرض کنیم شیخ اجل { که آن زمان هنوز شیخ اجل نبوده} چون دل خوشی از درس و بحث و قیل و مقال نداشته، در چند جای نظامیه ... . قاعدتاً چون خودش هم آن مکان ها را می شناخته، رعایتشان را هم می کرده و مثلاً وسایلش را در آن مکان ها نمی گذاشته است؛ اما اشکال کار اینست که فقط سعدی دانشجوی نظامیه نبوده است؛ نظامیه دانشجویان دیگری هم داشته که شاید آن ها هم دل خوشی از نظامیه نداشته اند و آنها هم همین عمل را در جای جای نظامیه انجام می داده اند...
اصلاً چرا به دور و دیر برویم؟ ایامی که دل و دماغمان بهتر بود، گاه گاهی دل به استخر می زدیم؛ شاید جالب باشد بدانید بر اساس تحقیقات، یک پنجم افراد در استخر ادرار می کنند و اصولاً علت قرمز شدن چشم ها در استخر به همین وجود ادرار در آب برمی گردد. باری، کسانی که در آب ادرار می کنند شاید بلافاصله آن مکان را ترک کرده و به نقاط دیگر استخر بروند تا از لوث آن در امان باشند؛ غافل از اینکه درست در همان نقطه هم فرد دیگری ادرار کرده و به گوشه ی دیگری گریخته؛ همان ماجرای نظامیه. به هر حال فرقی نمی کرد که شما هم ادرار کرده بودید یا نه؟ چشمهای همه سرخ می شد...
کاش می پذیرفتیم که جامعه هم مثل یک نظامیه یا مثل استخر است؛ نمی شود یک گوشه را به لجن کشید و فرار کرد و پنداشت که در امان هستیم؛ نمی شود مرتکب هر عمل خلاف اخلاقی شویم و بپنداریم که دامان خود و آشنایانمان از بازتاب این کار ها در امان می ماند؛ کافیست هر کسی یک نقطه را آلوده کند و فرار کند؛ بعد از مدتی همه جا آلوده می شود؛ بیچاره کسانی که بی گناه در آتش سهل انگاری دیگران سوختند...؛ بیچاره کودکانی که قربانی جرایم خشن می شوند؛ بیچاره رهگذرانی که جان و مالشان را در کوچه ای خلوت می بازند؛ و وای بر ما...
@tashir