Arianfar


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


13
صفحه های من:
instagram.com/arianfarco
@arianfarco_playlist

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




مثل یه خبر مرگم که دادن یا ندادنش قرار نیست اونی که مرده رو زنده کنه.
ولی خب، یه فرقی داره... خبر مرگ یه بار گفته می‌شه و تموم. اما من هر روز، هر لحظه، دوباره و دوباره گفته می‌شم. یه چیزی که تمومی نداره، یه زخمی که هی سر باز می‌کنه، یه صدای خفه که انگار همیشه تو گوش بقیه‌ست، ولی هیچ‌کس بهش گوش نمی‌ده.
مهم نیست، عادیه. آدما عادت می‌کنن، به نبودن، به فراموش کردن، به ندیدن. انگار که هیچ‌وقت نبوده، انگار که از اولشم نباید می‌بوده. بعد از یه مدت، حتی اونایی که یه روز برات گریه کردن، اونایی که گفتن "چرا؟"، "حیف شد"، "لعنتی، این حقش نبود"، هم برمی‌گردن به زندگی‌شون. انگار که نبودی، انگار فقط یه جمله بودی که گفتن و رد شدن.
توام کم‌کم یاد می‌گیری که باید ساکت شی، که حرف زدن فایده نداره، که هیچی تغییر نمی‌کنه. یاد می‌گیری که نبودنتم مثل بودنته؛ بی‌تفاوت، خنثی، مثل یه سایه که رو دیوار افتاده ولی هیچ اثری نداره. و اینجوریه که کم‌کم، خودت هم به نبودنت عادت می‌کنی.
بعد یه روز می‌بینی که دیگه حتی نمی‌جنگی. نه واسه دیده شدن، نه واسه شنیده شدن، نه حتی واسه زنده بودن. فقط نگاه می‌کنی، فقط رد می‌شی. از کنار همه‌چی، از کنار خودت، از کنار اون چیزی که یه روز فکر می‌کردی "زندگی" اسمشه. دیگه فرقی نداره که هستی یا نه، چون حتی خودتم دیگه حسش نمی‌کنی.
عجیب‌تر از همه اینه که همین که تسلیم می‌شی، انگار دنیا هم تسلیم می‌شه. دیگه حتی تلاش نمی‌کنه اذیتت کنه، دیگه چیزی برای از دست دادن نمی‌مونه. نه امید، نه انتظار، نه حتی درد. یه خلأ می‌مونه که حتی درد هم توش راه نداره. یه جور پوچی که نه غمگینه، نه آروم، فقط خالیه.
یه روز بیدار می‌شی و می‌بینی که انگار یه عمر گذشته، ولی تو همون‌جایی هستی که بودی. نه جلو رفتی، نه عقب. فقط بودی، مثل یه سایه، مثل یه خبر کهنه و تکراری که دیگه حتی ارزش گفتن هم نداره.





































Показано 20 последних публикаций.