پادکست‌های اردشیر رستمی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Психология


|دورهمی علاقه‌مندان اردشیر رستمی|
- Ardeshir Rostami Official Channel 🔻
@ardeshirrostamiofficial 👤

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Психология
Статистика
Фильтр публикаций


یجایی خوندم نوشته بود که: ‌‎
هر كسى كه باعث آزارت شد رو ببخش،
بخشش براى ديگران نيست، براى خودته
بخشش این نیست که اشتباهاتشو فراموش کنی اینه که به یادت بیاد  بدون اینکه عصبیت کنه،  بخشش قدرتت رو آزاد ميكنه، بدن و ذهن و روحت رو التيام میبخشه.


همون حرفایی که رفیقت با فحش میزنه رو روانشناس
مؤدبانه میگه تازه پولم ازت می‌گیره!

والا 😂😂


یک نقاشی از دختری در کشور ایتالیا دنیا را تکان داد...
نام اثر:
"لحظه‌های اول در بهشت"
«تا حالا به این فکر کردین بعد مرگ اولین شخصی که
دوست دارین ببینین کیه؟»


توي يک جمع بي‌حوصله نشسته بودم. طبق عادت هميشگي مجله را ورق زدم تا به جدول رسيدم، همين که توي دلم خواندم سه عمودي، يکي گفت: بلند بگو.
گفتم: يک کلمۀ سه حرفيه از همه چيز برتر است. حاجي گفت: پول.
تازه عروس مجلس گفت: عشق.
شوهرش گفت: يار.
کودک دبستاني گفت: علم.
حاجي پشت سرهم گفت : پول، اگه نميشه طلا، سکه. گفتم: حاجي اين‌ها نميشه گفت: پس بنويس مال گفتم: بازم نميشه گفت: جاه. خسته شدم با تلخي گفتم: نه نميشه، ديدم همه ساکت شدند.

مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر". سياوش که تازه از سربازي آمده بود گفت: کار. ديگري خنديد و گفت: وام. يکي از آن وسط بلندگفت: وقت. يکي گفت: آدم.
خنده تلخي کردم و گفتم: نه. امّا فهميدم تا شرح جدول زندگي کسي را نداشته باشي حتي يک کلمه‌ی سه حرفي آن هم درست در نمي‌آيد! بايد جدول کامل زندگيشان را داشته باشي. بدون آن همه‌چيز بي‌معناست! هرکس جدول زندگي خود را دارد.
✍️: صادق هدایت


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#حرفای_تلخ کارگردان و بازیگر معروف ایرانی که گرفتار این بیماری خطرناک شده😓
دلم براش سوخت..

اگه شما هم این علائم رو دارید فقط کافیه روی لینک زیر کلیک کنید و اولین وقت صحبت با روانشناس متخصص رو رزرو کنید و با کمک مشاوران همکده مشکلتون رو حل کنید👇🏻👇🏻👇🏻
https://hamkadeh.com/landings/6WseI
https://hamkadeh.com/landings/6WseI


حالا که ما یاد گرفته ایم در هوا مثل یک پرنده پرواز کنیم.
و در دریا مثل یک ماهى شنا کنیم.
فقط یک چیز باقى مانده یاد بگیریم!
آنهم اينكه مثل یک آدم روى زمین زندگى کنیم.

✍️:جرج برنارد شاو


چرا وقتی ویران‌گرترین اتفاقات دنیا واسه یه نفر میفته تشویقش می‌کنید قوی باشه؟
اون نیازی به قوی بودن نداره، اتفاقاً نیاز داره از هم بپاشه و مطمئن باشه شما اونجا هستید
که مراقبش باشید و ازش حفاظت کنید تا وقتی که خودش رو پیدا کنه.


✔️دوران دانشگاه یه استاد داشتیم که یه درس ۴ واحدی خیلی مهم تدریس می‌کرد. یه روز اومد سر کلاس گفت کیا معماری دوست ندارن ؟
میخوام یه فرصت خوب بدم بهشون.
یه سری دستشونو گرفتن بالا، یه سری هم معلوم بود ترسیدن، یه سری هم با اقتدار دستاشون پایین بود! خلاصه بعد کلی صحبت همه رو قانع کرد که به نفعتونه راستشو بگید...

شروع کرد دونه دونه از کسایی که معماری دوست نداشتن، سؤال کرد گفت خب چی دوست داری؟
➕ به چی علاقه داری؟
اگه الان اینجا سرِ كلاس من نبودی، دوست داشتی کجا باشی؟
برقو تو چشای بچه‌ها می‌شد دید.
هرکی یه چیز می‌گفت و کلاس شلوغ شد.
یه برگه از کیفش درآورد.
گفت از هر کدومتون در حوزه‌ای که می‌گین بهش علاقه دارید یک سوال می‌پرسم. اگه تونستید جواب بدید،
بیاین نمره پایان‌ترمتون رو خودتون بنویسید از کلاس برید بیرون.
جَو کلاس ترکیبی از سکوت و ذوق و اضطراب بود.


➕ به یکی گفت خب از تو شروع کنیم.
علاقه‌ات چیه؟
گفت موسیقی. من عاشق موسيقيم...
تا حرفش تموم نشده بود بهش گفت: آکوردهای دیمینیش و اگمنت رو توضیح بده و یه مثال ساده ازشون بیار.
پسره و بقیه تازه فهمیده بودن اوه، اصن برنامه چیه. چیزی نگفت، آروم آروم رفت نشست سر جاش.
➕ گفت خب نفر بعدی...
شما چی؟ گفت فیزیک. یه سؤال فیزیک پرسید
اون هم نتونست جواب بده
و همین رویه رو تا حدود ۸/۹ نفر ادامه داد...

یهو گفت می‌بینین!
مشکل شما معماری نیست. مشکل شما "جدیت" هست.
شما حتی تو کارایی که به ظاهر بهش علاقه دارین هم جدیت ندارین. اگه می‌گی من عاشق آدامس خوردنم، حق نداری اسم آدامس‌ها رو از روی جعبه بخونی. باید از طعم یا بوش بگی این چه آدامسیه با چه مشخصاتی...


ازون به بعد دیگه به هر کاری اینطوری نگاه میکنم.
پس دوست من!
سراغ هر کاری رفتی، وقت بذار، کشتی بگیر، با جون و دلت کار کن ببین نتیجه می‌گیری یا نه.
مشکل عمدۀ ما آدما جديته.
نه بیشتر نه کمتر!
✍️ :احسان


بابای شهرزاد بهش گفت:
بالاخره من چارتا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم.
شهرزاد بهش گفت:
پیرهنای شما اندازه خودتون بودن؛ اجازه بدید منم پیرهنای خودم رو پاره کنم.


آفتاب داشت غروب می كرد و ترافيک سنگين بود. به راننده گفتم: «خيلی دلم گرفته.»
راننده تاكسی نگاهم كرد ولی چيزی نگفت. پرسيدم: «شما وقتی دل‌تون می گيره چی كار می كنيد؟»
‌راننده گفت: «دل گرفتن چی هست؟»
گفتم «شما هيچ وقت دلتون نمی گيره؟» راننده گفت: «نه... وقتش رو نداريم.»‌ ‌پرسيدم: «يعنی چه؟» راننده گفت: «يعنی اينقدر كار و گرفتاری دارم كه ديگه وقت دل گرفته شدن ندارم.»

كمی كه گذشت راننده پرسيد: «دل گرفتن چه جوريه؟»
گفتم: «يه جوريه انگار آدم يه ذره ناراحته ولی دقيق نمی دونه از چی ناراحته، يه ذره نگرانه ولی نمی دونه نگران چيه، حال و حوصله نداره. آدم دلش يه چيزی می خواد كه درست نمی دونه چيه. يه ذره گريه‌اش مياد اما اشكش درنمی ياد، خلاصه يه جور عجيب و غريبيه.»
‌راننده گفت :«اگه اينه پس من يه عمره دلم گرفته.» زنی كه عقب تاكسی نشسته بود، گفت: «من هم».

✍️: سروش صحت


💭 کوتاه اینکه؛
به قربون صدقه‌های اولش نیست
به محترم بودن‌های وسط دعواشه...


جایی را ترک کردم که در آن خوشحال نبودم و ترک آنجا نیز مرا خوشحال نکرد.
اما میدانستم، انسان در مکانی که بیمار شده، هرگز درمان نمی‌شود.


با ذوق باشید! نمی‌دانید چه رنج عظیمی‌ست که در کمال اشتیاق و ذوق، با یک آدم بی ذوق هم‌مسیر شدن... نمی‌دانید چه زجری‌ست مدام برای هرچیزی عمیقا ذوق داشتن و با درهای بسته و ابروهای در هم‌کشیده مواجه شدن!

➕ لازم نیست همه چیز را از صافیِ منطق رد کنید! یک‌جاهایی دیوانه باشید و بدون منطق... یک‌جاهایی فقط پایه باشید برای فقط خندیدن و فقط دویدن و دنیا را از نگاه یک انسان بی‌خیال سربه هوا دیدن...

یک‌جاهایی دل بدهید به دلِ آدمی که مثل یک کودک بدون سیاست و رها ذوق دارد و بااشتیاق رو کرده سمت شما و موافقت و همراهی شما را طلب می‌کند.
ذوق آدم‌ها را کور نکنید! آدم‌ها ذوقشان که کور می‌شود، دلایل نفس کشیدنشان را گم می‌کنند. آدم‌ها ذوقشان که کور می‌شود، زنده می‌مانند، اما دیگر زندگی نمی‌کنند...
✍️:نرگس صرافیان


امشب که لامپ اتاقتو خاموش می‌کنی و
میخوای بخوابی، به این فکر کن که اونایی که بهترین خبر زندگیشونو امروز شنیدن و زندگیشون عوض شده؛
دیشب هیچ خبری از امروز نداشتن!
خدای امروز اون آدما،
خدای فردای ما هم هست
شاید فردا اون آدم تو باشی


💭 او آنقدر قوی بود که اعتراف می‌کرد، آسیب‌پذیر است….


دنبال آدم درست باشید عزیزان...

می‌گم شام کوکو سبزی بذارم می‌خوری؟
تو وظیفه نداری ازم بپرسی عزیزم، حتى وظيفت نیست غذا بپزی،
داری بمن محبت میکنی پس هرچی درست کنی من می‌خورم، نخوامم یچیز دیگه سر هم
می‌کنم می‌خورم مشکل خودمه.
لطفاً انقد اذیت نکن خودتو بخاطر اینکه این
غذارو میخورم یا نه، دستای قشنگت درد نکنه...


نه توان ازدواج کردن داریم، نه توان زندگی با خانواده...
نه پولی برای مستقل شدن، نه کاری برای پولدار شدن و نه رویی برای پول گرفتن....
دغدغه‌های جوان ایرانی


چهل ساله‌های امروز!

در روزگاری نه چندان دور، چهل پنجاه سالگی، سن قرار و آرام بود.
چهل پنجاه ساله جزو بزرگان فامیل و خانواده بود. برای خودش احترام و برو و بیایی داشت.
زندگیش کاملاً تثبیت شده بود و امنیتی داشت و ثباتی..!

➕ امروز امّا چهل پنجاه ساله‌های ایرانی وضع ديگرى دارند..!
نه مانند چهل پنجاه ساله‌های جوامع سنتی و سالیان قبل احترام بزرگتری و ریش سفیدی دارند، و نه همچون چهل پنجاه ساله‌های جوامع پیشرفته ثبات مالی و امنیت اجتماعی.

➕ چهل پنجاه ساله‌ی امروز ایرانی، چند سالی است در حال دست و پنجه نرم کردن با گرفتاری‌های مهاجرت است.
هنوز دارد زبان خارجی یاد می‌گیرد، در حالیکه ذهنش دیگر ذهن بیست سالگی نیست.
در کشور غریب امتحان شغلی و امتحان رانندگی می‌دهد و همچنان با قوانین جدید کشور بیگانه دست به گریبان است.

➕ همچنان به چیزهایی که پشت سرش گذاشته و آمده، فکر می‌کند و گاهی افسوس می‌خورد.
همچنان نگران شرایطش در کشور جدید است.
نگرانی‌های یک آدم بیست ساله را در جسم و روح یک چهل پنجاه ساله به دوش می‌کشد.

➕ چهل پنجاه ساله‌ی امروز آنقدر خوش‌شانس است که برخلاف پنجاه ساله‌های پنجاه سال پیش، پدر و مادرش هنوز در کنارش هستند. اما او با قلب و روح یک آدم چهل پنجاه ساله، هر روز صبح باید با این فکر بیدار شود که مادر و پدرش امروز خوبند؟
چهل پنجاه ساله‌ی امروز ، هم پدر و مادر است برای فرزندانش، و هم گاهی برای پدر و مادرش...
باید ستون محکم بزرگترها و کوچکترها باشد.
سفت و محکم بایستد و اصلاً احساس ضعف نکند. خیلی هم احساساتی نشود.

➕ در روزگاری که نه فرزندش خیلی تره برایش خورد می‌کند و نه پدر و مادرش، او باید حواسش به همه‌ی آن‌ها باشد.
مشکلات همه را سر و سامان دهد و مشکلات خودش را هم.
چهل پنجاه ساله‌ی امروز، باید مسائل سن بلوغ فرزندش را حل کند. باید برای آینده‌ی فرزندش آنهم در این اوضاع آشفته، تدبیر بخرج دهد.

➕ گرچه هنوز جسمش و روحش هزار طلب دارد، باید با تنهایی کنار بیاید، چرا که حتی اگر بتواند رابطه‌ی پیچیده‌ی زناشویی را زنده و شاداب نگه دارد. باز هم تنهاست...!
چون وقت ندارد و امکانش نیست به این چیزها فکر کند. چون همه منتظر اویند و متوقع از او.

➕ چهل پنجاه ساله‌ى روزگار ما همچنان باید چهار اسبه کار کند.
چون روزگارش ثبات اقتصادی ندارد هنوز و آینده‌اش نيز هنوز مبهم است و دیگر بدنش طاقت اینجور کار کردن را ندارد.
گاهی فشار بالا می‌رود و گاهی پایین. گاهی تپش قلب می‌گیرد..!
چهل پنجاه ساله‌هاى این روزگار همان‌هایی هستند که در بلاتکلیف‌ترین دوران این سرزمین رشد کردند، تمامی آزمون و خطاها روی آنها صورت گرفت، بدترین رفتارها با آنها شد.

بدیهی‌ترین تفریحات دوران نوجوانی و جوانی برای آنها جرم محسوب می‌شد، و حتی به خاطر آن در بند افتادند.
دلهره و ترس و نگرانی به داخل سلول‌هایشان رخنه کرد، جزئی از وجودشان شد و با آن بزرگ شدند، در بچگی مطیع بودند و در بزرگسالی نیز مطیع.
همیشه منتظر سرابی به نام آینده‌ی بهتر بودند و...

چهل پنجاه سا‌له‌ی عزیز!
اگر بخت با تو یار بود و زنده ماندی! قوی باش! خیلی قوی باش!
تو چهل پنجاه ساله‌ی این روزگاری در این سرزمین، و نباید انتظار قرار و آرامشی مانند چهل پنجاه ساله‌های پنجاه شصت سال قبل را داشته باشی.
چون زندگی هنوز با تو خيلى كار دارد.


💭 عزتی که توی "هیچ" هست رو با کم معامله نکن
گاهی اوقات "هیچ" از "کم" بهتره
"کم"، مثله اعتیاده
آلوده‌ت می‌کنه
ترسو میشی
وقتی به "کم" وابسته میشی بعد از یه مدت
به هر خفتی تن میدی...


نیازمندی‌ها؟
کنار آتیش نشستن، نَم نمِ بارون و چایی خوردن با آدمای
مورد علاقه‌م
نیازمندی...

Показано 20 последних публикаций.