- چرا آخوندهای حاکم ضدتوسعهاند؟
ذات اکثر نظامهای استبدادی با رشد اقتصادی و توسعه و رفاه سازگار نیست. دلیلش هم خیلی ساده است: رشد اقتصادی جامعه میتواند پایههای چنین نظامهایی را سست کند. رشد اقتصادی در نظامهای اقتدارگرا فقط در یک حد اندک که بتواند یک معیشت حداقلی یا بخور و نمیری را برای مردم فراهم کند پذیرفتنی است، اما نه بیشتر .
اخیرا سخنان حجت الاسلام میرباقری عضو مجلس خبرگان و نامزد جبههٔ پایداری برای رهبر بعدی را شنیدم که میگفت «مردم ایران گول توسعه را نخواهند خورد» و مدتی پیش هم در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی خواندم که بخش عمدهای از روحانیون صاحب منصب جمهوری اسلامی، از قبیل آقایان احمد جنتی و محمد یزدی، صراحتاً به ایشان گفته بودند که با رونقگیری بیش از حد اقتصاد کشور مخالفند چون به نظرشان رفاه زیاد باعث دوری مردم از خدا و پیغمبر میشود (نقل به مضمون کردم). این جملهٔ آقای علمالهدی امام جمعهٔ مشهد نیز قابل ذکر است که «اگر زندگی و رفاه بر خدا ترجیح داده شود وضع ما از زمان حضرت امام حسن هم بدتر خواهد شد و مظلومیت رهبری نیز از مظلومیت حضرت امام حسن بیشتر خواهد شد.»
این جملات به حد کافی گویا و روشن است. بخش عمدهای از روحانیون حاکم بر ایران واقعاً هیچ اعتقادی به رونقگیری اقتصاد کشور ندارند. شعارهای رهبر دربارهٔ رونق تولید هم صرفاً شعاری توخالی است، چون قشر روحانیون حاکم قلباً و عملاً هیچ اعتقادی به تحقق این شعار ندارد. وقتی این روحانیون، رفاه را معادل فساد و دوری از خدا و در مرتبهٔ پایینتر، تضعیف نظام حکومتیشان، تلقی میکنند، طبیعتاً اجازهٔ چنین رفاه و رشدی را نخواهند داد.
توسعه و رشد اقتصادی الزاماتی دارد که این اخوندها را خوش نمیآید. رشد اقتصادی بدون درآمیختن با سرمایهٔ خارجی ناممکن است و برای این کار به ناگزیر باید درهای بستهٔ کشور را به سوی خارجیها و سرمایههایشان باز کرد. برای داشتن رشد اقتصادی بالا باید دست از عناد با جامعهٔ جهانی برداشت و با این جامعه درآمیخت و رفتار متعارف در جهان پیرامونی در پیش گرفت که همین میتواند پایههای نظام را که مبتنی بر اصول جهانستیزانه است سست کند.
رفاه مردم به ناگزیر موجب بالا رفتن سطح تحصیلات علمی آحاد جامعه و سست شدن باورهای سنتی و مذهبی میشود. رفاه موجب افزایش سفرهای خارجی مردم و آشنایی آنها با فرهنگهای بیگانه میشود و در یک کلام سبکهای زندگی غیرسنتی را به سبک زندگی مسلط آنها تبدیل میکند؛ و خلاصه در چنین شرایطی سرکوب مردم برای حکومت بسیار دشوارتر از قبل میشود.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
ذات اکثر نظامهای استبدادی با رشد اقتصادی و توسعه و رفاه سازگار نیست. دلیلش هم خیلی ساده است: رشد اقتصادی جامعه میتواند پایههای چنین نظامهایی را سست کند. رشد اقتصادی در نظامهای اقتدارگرا فقط در یک حد اندک که بتواند یک معیشت حداقلی یا بخور و نمیری را برای مردم فراهم کند پذیرفتنی است، اما نه بیشتر .
اخیرا سخنان حجت الاسلام میرباقری عضو مجلس خبرگان و نامزد جبههٔ پایداری برای رهبر بعدی را شنیدم که میگفت «مردم ایران گول توسعه را نخواهند خورد» و مدتی پیش هم در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی خواندم که بخش عمدهای از روحانیون صاحب منصب جمهوری اسلامی، از قبیل آقایان احمد جنتی و محمد یزدی، صراحتاً به ایشان گفته بودند که با رونقگیری بیش از حد اقتصاد کشور مخالفند چون به نظرشان رفاه زیاد باعث دوری مردم از خدا و پیغمبر میشود (نقل به مضمون کردم). این جملهٔ آقای علمالهدی امام جمعهٔ مشهد نیز قابل ذکر است که «اگر زندگی و رفاه بر خدا ترجیح داده شود وضع ما از زمان حضرت امام حسن هم بدتر خواهد شد و مظلومیت رهبری نیز از مظلومیت حضرت امام حسن بیشتر خواهد شد.»
این جملات به حد کافی گویا و روشن است. بخش عمدهای از روحانیون حاکم بر ایران واقعاً هیچ اعتقادی به رونقگیری اقتصاد کشور ندارند. شعارهای رهبر دربارهٔ رونق تولید هم صرفاً شعاری توخالی است، چون قشر روحانیون حاکم قلباً و عملاً هیچ اعتقادی به تحقق این شعار ندارد. وقتی این روحانیون، رفاه را معادل فساد و دوری از خدا و در مرتبهٔ پایینتر، تضعیف نظام حکومتیشان، تلقی میکنند، طبیعتاً اجازهٔ چنین رفاه و رشدی را نخواهند داد.
توسعه و رشد اقتصادی الزاماتی دارد که این اخوندها را خوش نمیآید. رشد اقتصادی بدون درآمیختن با سرمایهٔ خارجی ناممکن است و برای این کار به ناگزیر باید درهای بستهٔ کشور را به سوی خارجیها و سرمایههایشان باز کرد. برای داشتن رشد اقتصادی بالا باید دست از عناد با جامعهٔ جهانی برداشت و با این جامعه درآمیخت و رفتار متعارف در جهان پیرامونی در پیش گرفت که همین میتواند پایههای نظام را که مبتنی بر اصول جهانستیزانه است سست کند.
رفاه مردم به ناگزیر موجب بالا رفتن سطح تحصیلات علمی آحاد جامعه و سست شدن باورهای سنتی و مذهبی میشود. رفاه موجب افزایش سفرهای خارجی مردم و آشنایی آنها با فرهنگهای بیگانه میشود و در یک کلام سبکهای زندگی غیرسنتی را به سبک زندگی مسلط آنها تبدیل میکند؛ و خلاصه در چنین شرایطی سرکوب مردم برای حکومت بسیار دشوارتر از قبل میشود.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe