- خزان ۵۷ و دستاوردهایی که بر باد رفتند!جای آن داشت که داستان زندگی محمدرضاشاه را در شاهنامه بنویسند، کتابی حماسی-ادبی که توسط فردوسی نوشته شده و اوجگیری و سقوط سلسلهٔ پادشاهی ایران را در طول قرنها شرح میدهد.
شاه بعد از نشستن بر تخت پادشاهی در سال ۱۳۲۰ و از همان اوج جوانی، تهدیدات خطرناکی را از سر گذرانید که کمتر مردی قادر به تحملشان بود؛ جنگ جهانی و اشغال کشورش، تهدیدات کمونیستها، سقوط هواپیما، سوءقصدهای متعدد به جانش، توطئهٔ کودتا، شورشهای مذهبی، و حتی تبعید برای مدتی کوتاه.
در دورهای که دیگر شاهان و ملکهها مجبور به ترک قدرت میشدند و یا مسؤلیتشان به بریدن یک روبان و دست دادنهای نمایشی محدود میشد، شاه ایران توانست اصالت پادشاهی را در قرن بیستم حفظ کند. او تصمیم گرفت تا در سال ۱۳۴۲ انقلاب سفید را کلید بزند. انقلاب سفید طرحی بلندپروازانه برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و تبدیل ایران از یک کشور نیمهفئودال به کشوری صنعتی، مدرن و قدرتمند بود.طی این انقلاب کشاورزان از اسارت اربابان آزاد شدند؛ مراتع، جنگلها و رودخانهها و دریاچهها ملی شدند و به زنان حقوق شهروندی و قانونی داده شد.
چهار سال بعدتر و زمانی که شاه مراسم دیرهنگام تاجگذاری خود را انجام داد، نرخ رشد اقتصادی ایران حتی از آمریکا، بریتانیا و فرانسه هم پیشی گرفته بود. منتقدانی که سابقاً به شاه میتاختند، حالا تیزهوشی و دستاوردهای او را تحسین میکردند.
روزنامهٔ دیلی میل انگلستان در همین دوران مینویسد: «ما خوشحالیم که در تاجگذاری شاه به او ادای احترام کنیم. شاه هرگز کشورش را وارد جنگ نکرد. او نشان داد که چگونه میتوان به نبرد با گرسنگی، قحطی، آلودگی و بیماری رفت و از این جهت سرمشقی برای بسیاری از دیگر کشورهای جهان فراهم آورد.»
شاه فقط به این حد قانع نبود. در اواخر دههٔ ۴۰ و آغاز دههٔ ۵۰ از تنشهای جنگ سرد اوج استفاده را کرد و مسؤلیت حفظ امنیت منطقهٔ خلیج فارس را بدست گرفت، بعد بهترین نقشهٔ خود را رو کرد و برنامهٔ شوک نفتی را طی دیماه ۱۳۵۲ اجرایی کرد، بدینترتیب قیمت نفت یکشبه دو برابر شد و بزرگترین انتقال ثروت بین کشورهای مستقل در تاریخ دنیا رقم خورد.
شاه در قامت رهبر اوپک میلیاردها دلار را از سراسر دنیا به خزانهٔ کشورش سرازیر کرد و این منبع درآمد جدید را صرف گسترش صنایع، تحصیلات، بهداشت، رفاه، هنر و نیروی نظامی در ایران کرد.
در قلب برنامههای اصلاحگرانهٔ او تعهد راسخ به تحصیلات ایرانیان قرار داشت. مابین سالهای ۴۶ تا ۵۶، شمار دانشگاههای پیشرفتهٔ ایران از ۷ به ۲۲، تعداد مراکز آموزشی تخصصی از ۴۰ به ۲۰۰، و تعداد دانشجویان مراکز آموزش عالی از ۳۶،۷۴۲ به ۱۰۰،۰۰۰ نفر رسید.
شاه همچنین اقدام به تجهیز ارتش کرد، ساخت نیروگاههای هستهای مدرن را کلید زد و اعلام کرد که دوران ترکتازی قدرتهای خارجی در ایران و منطقه به سر آمده است. او میگفت: «هیچکسی نمیتواند به ما دیکته کند که باید چه کنیم و چه نکنیم؛ هیچکسی نمیتواند انگشت تهدیدش را بهسوی ما نشانه بگیرد، چون ما نیز قادریم آنها را نشانه بگیرم.»
در سال ۱۳۵۳ نشریهٔ تایمز شاه را «
امپراتور نفت» لقب داد و اعلام کرد که شاه کشورش را در آستانهٔ رسیدن به عظمتی قرار داده که همپای عظمتی است که کورش کبیر برای ایران باستان به ارمغان آورده بود.
شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی برای راهاندازی دفاتر مرکزی در ایران از یکدیگر سبقت میگرفتند و شتابان با شرکتهای ایرانی وارد سرمایهگذاریهای مشترک میشدند. یکی از سرمایهداران آمریکایی میگفت: «رونق؟ تازه اول کار است. فعلاً آنها به تکنولوژی غربی نیاز دارند اما فکر کنید چه اتفاقی میافتد وقتی که آنها خودشان به تولید و صادرات آهن و مس دست بزنند؟ و یا مشکلات کشاورزیشان را حل کنند؛ در اینصورت آنها باقی کشورهای خاورمیانه را هم خواهند بلعيد.»
ارقام پشتپرده، نشانگر توسعهٔ خیرهکنندهٔ ایران بودند و به گفتهٔ روزنامه شیکاگو تریبیون بسیاری تردیدی نداشتند که «مردم ایران خیلی بهتر از مردمان کشورهای همسایهشان زندگی میکنند.»
از سال ۱۳۲۰ درآمد ملی ایرانیان ۴۲۳ برابر شده بود و از سال ۱۳۴۲ تولید ناخالص ملی کشور ۱۴ برابر افزایش یافته بود. ایران در خاورمیانه مطلقاً بیرقیب بود و پس از آنکه صدام در مواجه با پادشاهی ایران تحقیر شد و با پذیرش قراردادی که بهضررش بود، عقب نشست، دیگر هیچ حاکمی در منطقه به خود جرئت نمیداد تا آشکارا علیه شاه موضعگیری کند.
همهٔ این روندهای صعودی درنتیجهٔ انقلاب ۵۷ متوقف شدند و ایران از آن زمان، تاکنون دیگر هیچگاه نتوانست جایگاه پیشینش در منطقه و جهان را بازیابد.
بریدههایی از کتاب «سقوط بهشت»،
نوشتهٔ اندرو اسکات کوپر
ــــــــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe