آموزش زبان آلمانی تخصصی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Лингвистика


In acht Monaten professionell Deutsch lernen
Menschen und Starten wir für A1 bis B1
Sicher für B+
حرفه ای اموزش ببینید
انلاین:اشتاتن،زیشا
گروهی:کتب منشن ، اشتارتن ویا،زیشا
خصوصی : تمام کتب آموزشی
آفلاین:اشتارتن ویا
Www.zabansaz.com
+982191017965

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Лингвистика
Статистика
Фильтр публикаций


ثبت نام دوره های جدید:
سطح A1 ساعت  19 روزهای زوج
سطح A2 ساعت 21 روزهای فرد
سطح A2 ساعت  22 روزهای زوج
سطح B1 ساعت 20 روزهای فرد
سطح B2 ساعت ۱۷ روزهای فرد

اطلاعات بیشتر
Zabansaz.com
ثبت نام
@ketabun


20 صفت مهم
سطح B2 (زبان‌آموز پیشرفته):
flexibel
(انعطاف‌پذیر)
• Sie ist sehr flexibel. (او بسیار انعطاف‌پذیر است.)
streng (سختگیر)
• Der Lehrer ist sehr streng. (معلم بسیار سختگیر است.)
selbstständig (مستقل)
• Er arbeitet selbstständig. (او مستقل کار می‌کند.)
unselbstständig (وابسته)
• Sie ist nicht selbstständig. (او مستقل نیست.)
nützlich (مفید)
• Das ist ein nützliches Werkzeug. (این یک ابزار مفید است.)
unnütz (غیرمفید)
• Das ist unnütz. (این غیرمفید است.)
scharf (تیز)
• Das Messer ist scharf. (چاقو تیز است.)
stumpf (کدر)
• Die Klinge ist stumpf. (تیغه کدر است.)
spontan (آنی، بی‌برنامه)
• Sie ist sehr spontan. (او بسیار آنی است.)
geplant (برنامه‌ریزی‌شده)
• Die Reise war gut geplant. (سفر به خوبی برنامه‌ریزی شده بود.)
effizient (کارآمد)
• Er arbeitet effizient. (او کارآمد است.)
ineffizient (غیرکارآمد)
• Diese Methode ist ineffizient. (این روش غیرکارآمد است.)
kreativ (خلاق)
• Sie ist sehr kreativ. (او بسیار خلاق است.)
unkreativ (غیرخلاق)
• Er ist unkreativ. (او غیرخلاق است.)
verantwortlich (مسئول)
• Sie ist für das Projekt verantwortlich. (او مسئول پروژه است.)
verantwortungslos (بی‌مسئولیت)
• Er ist verantwortungslos. (او بی‌مسئولیت است.)
entspannt (آرام)
• Ich fühle mich entspannt. (من آرام هستم.)
gestresst (استرس‌زا)
• Er ist gestresst. (او استرس دارد.)
zufrieden (راضی)
• Ich bin mit meiner Arbeit zufrieden. (من از کارم راضی هستم.)
@almanibeasani


صفت های مهم
سطح B1 (زبان‌آموز متوسط):
stark
(قوی)
• Er ist stark. (او قوی است.)
schwach (ضعیف)
• Sie ist schwach. (او ضعیف است.)
sicher (امن)
• Dieses Land ist sicher. (این کشور امن است.)
unsicher (غیرامن)
• Es fühlt sich unsicher an. (این احساس ناامنی می‌دهد.)
teuer (گران)
• Das Kleid ist sehr teuer. (پیراهن خیلی گران است.)
billig (ارزان)
• Dieses Auto ist billig. (این ماشین ارزان است.)
interessant (جالب)
• Die Geschichte ist sehr interessant. (داستان خیلی جالب است.)
langweilig (خسته‌کننده)
• Der Film war langweilig. (فیلم خسته‌کننده بود.)
pünktlich (به موقع)
• Sie ist immer pünktlich. (او همیشه به موقع است.)
unpünktlich (نامنظم)
• Er ist oft unpünktlich. (او اغلب نامنظم است.)
offen (باز، صادق)
• Er ist sehr offen. (او خیلی صادق است.)
verschlossen (بسته، درون‌گرا)
• Sie ist verschlossen. (او درون‌گرا است.)
glücklich (خوشحال)
• Wir sind glücklich. (ما خوشحال هستیم.)
traurig (غمگین)
• Ich bin traurig. (من غمگین هستم.)
freundlich (دوست‌داشتنی)
• Die Leute sind sehr freundlich. (مردم خیلی دوستانه هستند.)
nett (محترم، مهربان)
• Sie ist nett. (او مهربان است.)
unhöflich (بی‌احترامی)
• Er ist unhöflich. (او بی‌احترامی می‌کند.)
gesund (سالم)
• Er ist gesund. (او سالم است.)
krank (بیمار)
• Ich bin krank. (من بیمار هستم.)
@almanibeasani آموزش زبان آلمانی


صفت های مهم
سطح A2 (زبان‌آموز متوسط مبتدی):
dunkel
(تاریک)
• Es ist dunkel draußen. (بیرون تاریک است.)
hell (روشن)
• Das Zimmer ist hell. (اتاق روشن است.)
laut (پرصدا)
• Der Hund bellt laut. (سگ پرصدا پارس می‌کند.)
leise (ساکت)
• Sprich bitte leise. (لطفا آرام صحبت کن.)
reich (ثروتمند)
• Er ist reich. (او ثروتمند است.)
arm (فقیر)
• Sie ist arm. (او فقیر است.)
voll (پر)
• Das Glas ist voll. (لیوان پر است.)
leer (خالی)
• Die Flasche ist leer. (بطری خالی است.)
freundlich (دوستانه)
• Alle sind sehr freundlich. (همه خیلی دوستانه هستند.)
unfreundlich (نامهربان)
• Der Kellner war unfreundlich. (پیشخدمت نامهربان بود.)
ruhig (آرام)
• Es ist ruhig im Park. (در پارک آرام است.)
unruhig (بی‌قرار)
• Ich fühle mich unruhig. (من بی‌قرار هستم.)
gesund (سالم)
• Er ist gesund. (او سالم است.)
krank (بیمار)
• Ich bin krank. (من بیمار هستم.)
praktisch (عملی)
• Das ist ein praktisches Geschenk. (این یک هدیه عملی است.)
unpraktisch (غیرعملی)
• Das ist unpraktisch. (این غیرعملی است.)
glücklich (خوشحال)
• Ich bin glücklich. (من خوشحالم.)
traurig (غمگین)
• Er ist traurig. (او غمگین است.)
weich (نرم)
• Das Kissen ist weich. (بالش نرم است.)
hart (سخت)
• Der Tisch ist hart. (میز سخت است.)
آموزش زبان آلمانی
@almanibeasani


صفت های مهم
سطح A1 (مبتدی):
1 gut
(خوب)
◦ Beispiel: Das Essen ist gut. (غذا خوب است.)
2 schlecht (بد)
◦ Beispiel: Das Wetter ist schlecht. (هوا بد است.)
3 neu (جدید)
◦ Beispiel: Ich habe ein neues Auto. (من یک ماشین جدید دارم.)
4 alt (قدیمی)
◦ Beispiel: Das Buch ist alt. (کتاب قدیمی است.)
5 groß (بزرگ)
◦ Beispiel: Das Haus ist groß. (خانه بزرگ است.)
6 klein (کوچک)
◦ Beispiel: Der Hund ist klein. (سگ کوچک است.)
7 schön (زیبا)
◦ Beispiel: Die Blumen sind schön. (گل‌ها زیبا هستند.)
8 hässlich (زشت)
◦ Beispiel: Der Stuhl ist hässlich. (صندلی زشت است.)
9 lang (طولانی)
◦ Beispiel: Der Weg ist lang. (راه طولانی است.)
10 kurz (کوتاه)
◦ Beispiel: Das Gespräch war kurz. (مکالمه کوتاه بود.)
11 schnell (سریع)
◦ Beispiel: Sie fährt schnell. (او سریع می‌راند.)
12 langsam (کند)
◦ Beispiel: Der Zug ist langsam. (قطار کند است.)
13 warm (گرم)
◦ Beispiel: Es ist heute warm. (امروز هوا گرم است.)
14 kalt (سرد)
◦ Beispiel: Es ist kalt draußen. (بیرون سرد است.)
15 teuer (گران)
◦ Beispiel: Das Kleid ist teuer. (پیراهن گران است.)
16 billig (ارزان)
◦ Beispiel: Der Kaffee ist billig. (قهوه ارزان است.)
17 freundlich (دوستانه)
◦ Beispiel: Der Lehrer ist freundlich. (معلم مهربان است.)
18 unfreundlich (نامهربان)
◦ Beispiel: Der Nachbar ist unfreundlich. (همسایه نامهربان است.)
19 interessant (جالب)
◦ Beispiel: Das Buch ist interessant. (کتاب جالب است.)
20 langweilig (خسته‌کننده)
◦ Beispiel: Der Film war langweilig. (فیلم خسته‌کننده بود.)
@almanibeasani آموزش زبان آلمانی


آموزش زبان آلمانی :
انواع قیدها
1. قیدهای زمان (Adverbien der Zeit)
این قیدها زمان وقوع فعل را توصیف می‌کنند.
• heute (امروز)
◦ Ich gehe heute ins Kino. (امروز به سینما می‌روم.)
• gestern (دیروز)
◦ Er hat gestern gearbeitet. (او دیروز کار کرده است.)
• morgen (فردا)
◦ Wir fahren morgen nach Berlin. (ما فردا به برلین می‌رویم.)
• jetzt (الان)
◦ Jetzt lerne ich Deutsch. (الان دارم آلمانی می‌خوانم.)
• bald (به زودی)
◦ Ich werde bald zurück sein. (به زودی برمی‌گردم.)
2. قیدهای مکان (Adverbien der Richtung und des Ortes)
این قیدها مکان یا جهت انجام فعل را بیان می‌کنند.
• hier (اینجا)
◦ Ich wohne hier. (من اینجا زندگی می‌کنم.)
• dort (آنجا)
◦ Das Restaurant ist dort. (رستوران آنجاست.)
• drinnen (داخل)
◦ Es ist kalt draußen, aber hier drinnen ist es warm. (بیرون سرد است، اما اینجا داخل گرم است.)
• oben (بالا)
◦ Das Bild hängt oben an der Wand. (تصویر بالای دیوار آویزان است.)
• unten (پایین)
◦ Das Buch liegt unten auf dem Tisch. (کتاب پایین روی میز است.)
3. قیدهای نحوه انجام عمل (Adverbien der Art und Weise)
این قیدها چگونگی انجام فعل را توصیف می‌کنند.
• schnell (سریع)
◦ Er läuft schnell. (او سریع می‌دود.)
• langsam (آهسته)
◦ Sprich bitte langsam. (لطفاً آرام صحبت کن.)
• laut (بلند)
◦ Die Musik ist zu laut. (موسیقی خیلی بلند است.)
• leise (آرام)
◦ Sie spricht leise. (او آرام صحبت می‌کند.)
• gut (خوب)
◦ Du singst gut. (تو خوب می‌خوانی.)
4. قیدهای شدت (Adverbien der Intensität)
این قیدها شدت یا میزان یک فعل یا صفت را توصیف می‌کنند.
• sehr (بسیار)
◦ Er ist sehr nett. (او بسیار مهربان است.)
• wenig (کم)
◦ Ich habe wenig Zeit. (من وقت کمی دارم.)
• zu (بیش از حد)
◦ Es ist zu kalt. (بیش از حد سرد است.)
• völlig (کاملاً)
◦ Ich bin völlig müde. (من کاملاً خسته‌ام.)
5. قیدهای تکرار (Adverbien der Häufigkeit)
این قیدها به میزان یا دفعات تکرار وقوع یک عمل اشاره دارند.
• immer (همیشه)
◦ Ich gehe immer joggen. (من همیشه دویدن می‌روم.)
• manchmal (گاهی اوقات)
◦ Manchmal esse ich Pizza. (گاهی اوقات پیتزا می‌خورم.)
• nie (هرگز)
◦ Er kommt nie zu spät. (او هیچ‌گاه دیر نمی‌آید.)
• oft (اغلب)
◦ Ich gehe oft ins Kino. (من اغلب به سینما می‌روم.)
• selten (نادر)
◦ Ich esse selten Süßigkeiten. (من نادر غذاهای شیرین می‌خورم.)
6. قیدهای علت (Adverbien des Grundes)
این قیدها علت یا دلیل یک عمل را بیان می‌کنند.
• deshalb (بنابراین)
◦ Ich habe viel gelernt, deshalb habe ich gute Noten. (من زیاد مطالعه کرده‌ام، بنابراین نمرات خوبی گرفتم.)
• darum (به همین دلیل)
◦ Sie ist krank, darum bleibt sie zu Hause. (او بیمار است، به همین دلیل در خانه می‌ماند.)
• wegen (به خاطر)
◦ Wegen des Wetters bleiben wir zu Hause. (به خاطر هوا ما در خانه می‌مانیم.)
@almanibeasani

3.8k 0 166 13 74

ثبت نام دوره ها جدید زبان آلمانی آنلاین

سطح A1 ظرفیت 4 نفر

سطح A2 دوره عصر و شب هر دوره دو نفر ظرفیت باقی مانده

دوره b1 ظرفیت ۳ نفر

دوره B2 ظرفیت دوره 4 نفر

Zabansaz.com
ثبت نام @ketabun


افراد زیادی ویس فرستادند
به پیامهای بدون ویس پاسخ داده نشد
دوره مکالمه از روز دوشنبه شروع میشه.


• B2: Die letzte Woche war sehr stressig, da ich mehrere Projekte gleichzeitig bearbeiten musste, aber jetzt freue ich mich auf eine ruhigere Woche. هفته گذشته بسیار استرس‌زا بود، چون مجبور بودم چندین پروژه را به طور هم‌زمان انجام دهم، اما اکنون خوشحالم که هفته‌ای آرام‌تر در پیش دارم.

9. Familie (خانواده)
• A1
: Meine Familie ist groß. خانواده من بزرگ است.
• A2: Ich habe zwei Brüder und eine Schwester. من دو برادر و یک خواهر دارم.
• B1: Meine Familie lebt in verschiedenen Städten, aber wir sehen uns oft. خانواده من در شهرهای مختلف زندگی می‌کنند، اما اغلب یکدیگر را می‌بینیم.
• B2: Die Unterstützung, die ich von meiner Familie bekomme, ist unbezahlbar und hat mir geholfen, schwierige Zeiten zu überstehen. حمایتی که از خانواده‌ام دریافت می‌کنم، غیرقابل‌بازگشت است و به من کمک کرده تا از پس زمان‌های سخت برآیم.

10. Tag (روز)
• A1
: Heute ist ein schöner Tag. امروز یک روز زیبا است.
• A2: Jeden Tag gehe ich spazieren. هر روز به پیاده‌روی می‌روم.
• B1: An einem schönen Tag gehe ich gerne in den Park und genieße die Sonne. در یک روز زیبا دوست دارم به پارک بروم و از آفتاب لذت ببرم.
• B2: Der heutige Tag hat viele Herausforderungen gebracht, aber auch einige wertvolle Erfahrungen, die mir in Zukunft helfen werden. امروز چالش‌های زیادی داشت، اما همچنین تجربیات ارزشمندی به همراه داشت که در آینده به من کمک خواهد کرد.

@almanibeasani

7.3k 0 84 15 47

ده اسم پرکاربرد در آلمانی با مثال از آ یک تا ب دو
1. Buch (کتاب)
• A1
: Ich lese ein Buch. من یک کتاب می‌خوانم.
• A2: Das Buch ist sehr interessant. این کتاب خیلی جالب است.
• B1: Ich habe das Buch schon zweimal gelesen. من این کتاب را دو بار خوانده‌ام.
• B2: Dieses Buch gibt tiefe Einblicke in die Geschichte der Philosophie und ist für jeden, der sich dafür interessiert, sehr zu empfehlen. این کتاب دیدگاه‌های عمیقی در مورد تاریخ فلسفه ارائه می‌دهد و برای هر کسی که به این موضوع علاقه دارد، بسیار توصیه می‌شود.

2. Haus (خانه)
• A1
: Mein Haus ist groß. خانه من بزرگ است.
• A2: Ich wohne in einem schönen Haus. من در یک خانه زیبا زندگی می‌کنم.
• B1: In meinem Haus gibt es drei Schlafzimmer und ein Büro. در خانه من سه اتاق خواب و یک دفتر کار وجود دارد.
• B2: Unser Haus ist alt, aber wir haben viele Renovierungen gemacht, um es moderner und energieeffizienter zu gestalten. خانه ما قدیمی است، اما ما تعدادی بازسازی انجام داده‌ایم تا آن را مدرن‌تر و کارآمدتر از نظر انرژی کنیم.

3. Auto (ماشین)
• A1
: Ich fahre mit dem Auto. من با ماشین رانندگی می‌کنم.
• A2: Das Auto ist schnell. این ماشین سریع است.
• B1: Mein Auto ist ziemlich alt, aber es fährt immer noch gut. ماشین من نسبتاً قدیمی است، اما هنوز خوب کار می‌کند.
• B2: Obwohl das Auto schon viele Jahre alt ist, habe ich es regelmäßig gewartet, damit es in einem guten Zustand bleibt und keine unerwarteten Reparaturen notwendig sind. اگرچه این ماشین سال‌هاست که قدیمی شده، من به‌طور منظم آن را سرویس کرده‌ام تا در شرایط خوبی بماند و نیازی به تعمیرات غیرمنتظره نباشد.

4. Freund (دوست)
• A1
: Mein Freund heißt Tom. دوست من نامش تام است.
• A2: Mein Freund hilft mir immer. دوست من همیشه به من کمک می‌کند.
• B1: Ich habe viele Freunde, aber mein bester Freund ist immer für mich da. من دوستان زیادی دارم، اما بهترین دوستم همیشه در کنارم است.
• B2: Ein wahrer Freund unterstützt dich nicht nur in guten Zeiten, sondern auch dann, wenn du in schwierigen Situationen bist, was die wahre Bedeutung von Freundschaft ausmacht. یک دوست واقعی تنها در زمان‌های خوب از تو حمایت نمی‌کند، بلکه زمانی که در شرایط دشوار هستی نیز در کنار توست، که این معنا و اهمیت واقعی دوستی است.

5. Stadt (شهر)
• A1
: Ich komme aus der Stadt. من از شهر می‌آیم.
• A2: Die Stadt ist sehr schön. این شهر خیلی زیبا است.
• B1: In der Stadt gibt es viele Sehenswürdigkeiten, die man besuchen kann. در این شهر جاذبه‌های گردشگری زیادی وجود دارد که می‌توان بازدید کرد.
• B2: Die Stadt hat sich in den letzten Jahren stark entwickelt und bietet jetzt eine perfekte Mischung aus historischem Charme und modernem Lebensstil. این شهر در سال‌های اخیر بسیار رشد کرده و اکنون ترکیبی عالی از جذابیت تاریخی و سبک زندگی مدرن را ارائه می‌دهد.

6. Arbeit (کار)
• A1
: Ich gehe zur Arbeit. من به محل کار می‌روم.
• A2: Meine Arbeit macht mir Spaß. کار من برایم لذت‌بخش است.
• B1: Ich muss heute bis spät arbeiten, weil das Projekt bald fertig sein muss. من امروز باید دیر کار کنم چون پروژه به زودی باید تمام شود.
• B2: Die Arbeit ist zwar anspruchsvoll, aber sie bietet viele Möglichkeiten zur Weiterentwicklung, was sie zu einer großartigen Chance für meine berufliche Zukunft macht. کار ممکن است چالش‌برانگیز باشد، اما فرصت‌های زیادی برای پیشرفت فراهم می‌کند، که این آن را به یک فرصت عالی برای آینده شغلی‌ام تبدیل می‌کند.

7. Zeit (زمان)
• A1
: Ich habe keine Zeit. من وقت ندارم.
• A2: Hast du Zeit am Wochenende? آیا در آخر هفته وقت داری؟
• B1: Ich habe viel zu tun, aber ich versuche, mir Zeit für meine Freunde zu nehmen. من کارهای زیادی دارم، اما سعی می‌کنم برای دوستانم وقت بگذارم.
• B2: Die richtige Zeiteinteilung ist entscheidend, um sowohl beruflich als auch privat erfolgreich zu sein und Stress zu vermeiden. تقسیم‌بندی مناسب زمان بسیار مهم است تا هم از نظر شغلی و هم از نظر شخصی موفق باشی و از استرس جلوگیری کنی.

8. Woche (هفته)
• A1
: Ich arbeite jede Woche. من هر هفته کار می‌کنم.
• A2: Diese Woche habe ich viel zu tun. این هفته خیلی کار دارم.
• B1: In der letzten Woche war ich auf einer Konferenz, aber diese Woche ist etwas ruhiger. هفته گذشته در یک کنفرانس بودم، اما این هفته کمی آرام‌تر است.


گروه های مکالمه ایجاد شد,دوستانی که از قبل اعلام حضور کردن به گروه ها اضافه خواهند شد.
جهت اضافه شدن به گروه مناسب هر سطح یک ویس آلمانی  با مضمون موضوعات زیر حدود 20 ثانیه ارسال کنید و بعد در قسمت پایین ویس سطح مورد نظرتون ارسال کنید
@Deutschq

سطح آ یک  معرفی،سن،شهر،زبان ها و سرگرمی ها ،غذای مورد علاقه
سطح آ دو علاوه بر موارد فوق ب صورت خلاصه درمورد فیلم یا تلویزیون 20ثانیه صحبت کنید

سطح ب یک  علاوه بر موارد فوق تصور کنید با کسی تماس میگیرید و درخواست اطلاعات درمورد چیزی میکنید
سطح ب دو
علاوه بر معرفی کامل در مورد نقش شبکه های اجتماعی در زندکی 20ثانیه صحبت کنید.

پس از دریافت ویس ها به گروهی که مناسب بدونیم اضافه میشید.

4.8k 0 36 33 45

7. sprechen (صحبت کردن)
صرف:
• Ich spreche (من صحبت می‌کنم)
• Du sprichst (تو صحبت می‌کنی)
• Er/Sie/Es spricht (او صحبت می‌کند)
• Wir sprechen (ما صحبت می‌کنیم)
• Ihr sprecht (شما صحبت می‌کنید)
• Sie sprechen (آنها صحبت می‌کنند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich spreche Deutsch. (من آلمانی صحبت می‌کنم.)
◦ Du sprichst Englisch. (تو انگلیسی صحبت می‌کنی.)
◦ Sie spricht Spanisch. (او اسپانیایی صحبت می‌کند.)
• گذشته:
◦ Ich sprach mit ihm. (من با او صحبت کردم.)
◦ Du sprachst gestern am Telefon. (تو دیروز با تلفن صحبت کردی.)
◦ Wir sprachen über den Film. (ما درباره فیلم صحبت کردیم.)

8. sehen (دیدن)
صرف:
• Ich sehe (من می‌بینم)
• Du siehst (تو می‌بینی)
• Er/Sie/Es sieht (او می‌بیند)
• Wir sehen (ما می‌بینیم)
• Ihr seht (شما می‌بینید)
• Sie sehen (آنها می‌بینند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich sehe den Film. (من فیلم را می‌بینم.)
◦ Du siehst den Fernseher. (تو تلویزیون را می‌بیینی.)
◦ Sie sieht die Katze. (او گربه را می‌بیند.)
• گذشته:
◦ Ich sah gestern einen Hund. (من دیروز یک سگ دیدم.)
◦ Du sahst den Film. (تو فیلم را دیدی.)
◦ Wir sahen den Regenbogen. (ما رنگین‌کمان را دیدیم.)

9. kommen (آمدن)
صرف:
• Ich komme (من می‌آیم)
• Du kommst (تو می‌آیی)
• Er/Sie/Es kommt (او می‌آید)
• Wir kommen (ما می‌آییم)
• Ihr kommt (شما می‌آیید)
• Sie kommen (آنها می‌آیند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich komme aus Deutschland. (من از آلمان می‌آیم.)
◦ Du kommst später. (تو بعداً می‌آیی.)
◦ Sie kommt zur Party. (او به مهمانی می‌آید.)
• گذشته:
◦ Ich kam zu spät. (من دیر آمدم.)
◦ Du kamst gestern zu uns. (تو دیروز پیش ما آمدی.)
◦ Wir kamen mit dem Zug. (ما با قطار آمدیم.)

10. machen (انجام دادن)
صرف:
• Ich mache (من انجام می‌دهم)
• Du machst (تو انجام می‌دهی)
• Er/Sie/Es macht (او انجام می‌دهد)
• Wir machen (ما انجام می‌دهیم)
• Ihr macht (شما انجام می‌دهید)
• Sie machen (آنها انجام می‌دهند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich mache meine Hausaufgaben. (من تکالیفم را انجام می‌دهم.)
◦ Du machst Sport. (تو ورزش می‌کنی.)
◦ Sie macht das Essen. (او غذا می‌پزد.)
• گذشته:
◦ Ich machte einen Fehler. (من اشتباهی کردم.)
◦ Du machtest das richtig. (تو درست انجام دادی.)
◦ Wir machten eine Reise. (ما سفر کردیم.)

5.2k 0 151 14 79

در زبان آلمانی، درک درست از افعال و صرف آنها در زمان‌های مختلف بسیار مهم است. در اینجا ۱۰ فعل رایج در سطح A1 با صرف آن‌ها و مثال‌هایی در زمان حال و گذشته آورده شده است:
1. sein (بودن)
صرف:
• Ich bin (من هستم)
• Du bist (تو هستی)
• Er/Sie/Es ist (او هست)
• Wir sind (ما هستیم)
• Ihr seid (شما هستید)
• Sie sind (آنها هستند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich bin müde. (من خسته هستم.)
◦ Du bist mein Freund. (تو دوستم هستی.)
◦ Sie ist Lehrerin. (او معلم است.)
• گذشته:
◦ Ich war gestern zu Hause. (من دیروز در خانه بودم.)
◦ Du warst im Urlaub. (تو در تعطیلات بودی.)
◦ Wir waren in Berlin. (ما در برلین بودیم.)

2. haben (داشتن)
صرف:
• Ich habe (من دارم)
• Du hast (تو داری)
• Er/Sie/Es hat (او دارد)
• Wir haben (ما داریم)
• Ihr habt (شما دارید)
• Sie haben (آنها دارند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich habe ein Auto. (من یک ماشین دارم.)
◦ Du hast ein Buch. (تو یک کتاب داری.)
◦ Sie hat viele Freunde. (او دوستان زیادی دارد.)
• گذشته:
◦ Ich hatte einen Hund. (من یک سگ داشتم.)
◦ Du hattest Geburtstag. (تو تولد داشتی.)
◦ Wir hatten viel Spaß. (ما خیلی خوش گذشت.)

3. gehen (رفتن)
صرف:
• Ich gehe (من می‌روم)
• Du gehst (تو می‌روی)
• Er/Sie/Es geht (او می‌رود)
• Wir gehen (ما می‌رویم)
• Ihr geht (شما می‌روید)
• Sie gehen (آنها می‌روند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich gehe zur Schule. (من به مدرسه می‌روم.)
◦ Du gehst ins Kino. (تو به سینما می‌روی.)
◦ Sie geht arbeiten. (او به سر کار می‌رود.)
• گذشته:
◦ Ich ging gestern spazieren. (من دیروز به پیاده‌روی رفتم.)
◦ Du gingst ins Café. (تو به کافه رفتی.)
◦ Wir gingen nach Hause. (ما به خانه رفتیم.)

4. essen (خوردن)
صرف:
• Ich esse (من می‌خورم)
• Du isst (تو می‌خوری)
• Er/Sie/Es isst (او می‌خورد)
• Wir essen (ما می‌خوریم)
• Ihr esst (شما می‌خورید)
• Sie essen (آنها می‌خورند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich esse einen Apfel. (من یک سیب می‌خورم.)
◦ Du isst Pizza. (تو پیتزا می‌خوری.)
◦ Sie isst ein Sandwich. (او یک ساندویچ می‌خورد.)
• گذشته:
◦ Ich aß gestern einen Kuchen. (من دیروز یک کیک خوردم.)
◦ Du aßest das Mittagessen. (تو ناهار خوردی.)
◦ Wir aßen Pizza. (ما پیتزا خوردیم.)

5. trinken (نوشیدن)
صرف:
• Ich trinke (من می‌نوشم)
• Du trinkst (تو می‌نوشی)
• Er/Sie/Es trinkt (او می‌نوشد)
• Wir trinken (ما می‌نوشیم)
• Ihr trinkt (شما می‌نوشید)
• Sie trinken (آنها می‌نوشند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich trinke Wasser. (من آب می‌نوشم.)
◦ Du trinkst Kaffee. (تو قهوه می‌نوشی.)
◦ Sie trinkt Tee. (او چای می‌نوشد.)
• گذشته:
◦ Ich trank gestern Saft. (من دیروز آب میوه نوشیدم.)
◦ Du trankst Bier. (تو آبجو نوشیدی.)
◦ Wir tranken Limonade. (ما لیموناد نوشیدیم.)

6. fahren (رفتن با وسیله نقلیه)
صرف:
• Ich fahre (من می‌روم)
• Du fährst (تو می‌روی)
• Er/Sie/Es fährt (او می‌رود)
• Wir fahren (ما می‌رویم)
• Ihr fährt (شما می‌روید)
• Sie fahren (آنها می‌روند)
مثال‌ها:
• حاضر:

◦ Ich fahre mit dem Bus. (من با اتوبوس می‌روم.)
◦ Du fährst mit dem Fahrrad. (تو با دوچرخه می‌روی.)
◦ Sie fährt mit dem Auto. (او با ماشین می‌رود.)
• گذشته:
◦ Ich fuhr nach München. (من به مونیخ رفتم.)
◦ Du fuhrst nach Berlin. (تو به برلین رفتی.)
◦ Wir fuhren in den Urlaub. (ما به تعطیلات رفتیم.)


Репост из: زبان آلمانی
A1 In ....Freizeit höre ich Musik
Опрос
  •   meiner
  •   meine
  •   mein
  •   meinem
950 голосов








Репост из: زبان آلمانی
In ...... Stadt wohnst du?
Опрос
  •   wo
  •   welche
  •   welcher
  •   welchem
1194 голосов


لیست درس های رایگان


بیش از ۱۶۰ نفر در دوره مکالمه اعلام حضور کردن.در این دوره که حدود یک ماه طول میکشه پس از پایان دوره مکالمه شما با قبل از شروع مقایسه خواهد شد.
جهت گرفتن نتیجه واقعی از این دوره نظم دوره مهمترین فاکتور برگزاری دوره هست.
از این تعداد افرادی که پشتکار و نظم کافی نداشته باشن یا از روی کنجکاوی اعلام کردن حذف خواهند شد و فقط افرادی که عزم جدی برای مکالمه دارن باقی خواهند ماند.

Показано 20 последних публикаций.