علی سورنا | 𝗔𝗟𝗜𝗦𝗢𝗥𝗘𝗡𝗔


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Цитаты


「🦌🖤」
- بی بی اَم تُو اینْ قُمار داشتْ حُکمْ مادَرَمْ
هیپْ هاپِ لَعنَتیْ شُدْ زِنْدِگیْ وَ باوَرَمْ
- instagram.com/ALlSORENA

- t.me/ALlSORENAMUSIC

Admin : @allsorenaADMIN
‌‌‌

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Цитаты
Статистика
Фильтр публикаций


دوستان ری اکشن بزنید،
اگه حمایت بشه ادامش هم میزاریم
❄️❤️




برای درک بیشتر :
اتاق‌های گاز در دوران جنگ جهانی دوم توسط رژیم نازی به‌عنوان ابزاری وحشیانه برای نسل‌کشی دسته‌جمعی مورد استفاده قرار گرفتند. این اتاق‌ها که در اردوگاه‌های مرگ نظیر آشوویتز، تربلینکا و سوبیبور قرار داشتند، به‌طور خاص برای قتل‌عام بی‌رحمانه افراد طراحی شده بودند.

قربانیان، که بیشتر آنان یهودیان بودند، به این اتاق‌ها هدایت می‌شدند و با انتشار گاز سمی زیلون ب (Zyklon B) در آنها، در عرض چند دقیقه به طرز دردناکی خفه می‌شدند. این جنایات هولناک نمادی از بی‌رحمی و خشونت رژیم نازی و سقوط اخلاقی آن دوران است.
اتاق‌های گاز به‌عنوان یکی از بدترین جنایات ضد بشری به یاد مانده‌اند و نشان‌دهنده نیاز به یادآوری و پیشگیری از تکرار چنین فجایعی در آینده هستند.

https://t.me/ALlSORENA


برای درک بیشتر :

جذام یا هانسن یک بیماری مزمن و عفونی است که توسط باکتری‌ای به نام "مایکوباکتریوم لپرا" ایجاد می‌شود. این بیماری عمدتاً پوست، اعصاب محیطی، مخاط بینی و چشم‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ویژگی‌ها و علائم جذام:
- ضایعات پوستی: معمولاً لکه‌های روشن یا تیره روی پوست که بی‌حس هستند.
- آسیب به اعصاب محیطی: می‌تواند باعث بی‌حسی و ضعف عضلانی شود.
- عفونت‌های ثانویه: به دلیل آسیب به اعصاب و بی‌حسی، بیماران ممکن است به راحتی مجروح شوند و زخم‌های خود را احساس نکنند که منجر به عفونت‌های ثانویه می‌شود.

تأثیر اجتماعی و تاریخی:
- جذام در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع به عنوان یک بیماری نفرین شده و نشانه گناه شناخته شده است. این باورها باعث تبعیض و جداسازی اجتماعی بیماران شده است. در گذشته، بیماران جذامی معمولاً در مستعمره‌های خاصی نگهداری می‌شدند و از جامعه جدا می‌شدند.
- در ادبیات و هنر، جذام به عنوان نمادی از رنج، گناه و تباهی به کار رفته است. در متن ترانه "خواب در خواب"، صدای سایش ناخون جذامیان روی گناهان، نمادی از رنج و عذاب ناشی از گناه و اشتباهات انسان‌هاست.

https://t.me/ALlSORENA


ادامه «۶- خواب در خواب»

قسمت چهارم:
این بخش از شعر به وضوح تضاد بین زندگی نظامی و احساسات انسانی را به تصویر می‌کشد. بیدار شدن ناگهانی سرگرد و حرکت او به سمت اسلحه، نمادی از حالت آماده‌باش و اضطراب درونی او است. صدای باد در حیاط، به نوعی آرامش و سکوت محیط خانه را نشان می‌دهد، اما زندگی سرگرد پر از زخم‌های ناشی از روزمرگی و خشونت است. گریه و نوشتن او در حال مستی، نشان‌دهنده اندوه و ناراحتی عمیق او است. بیت "واسه بوسیدن باید اسلحه داشت" به وضوح نشان می‌دهد که خشونت حتی در لحظات محبت و عشق نیز حضور دارد. در نهایت، سرگرد دوباره به خواب می‌رود، که نشان‌دهنده تکرار و دورانی است که او در آن گرفتار شده است.

بخش ششم شعر ، نمایانگر فروپاشی کامل زندگی شخصی سرگرد است. تغییر کوچکی که در این قسمت ایجاد شده، به شکلی برجسته، نشان‌دهنده انزوای عمیق و نابودی روابط انسانی اوست. سرگرد، که زمانی با همسرش اندکی از گرمای انسانی را تجربه می‌کرد، اکنون به موجودی تنها و بی‌احساس تبدیل شده و به خودارضایی روی آورده است. این تفاوت ظریف، تصویر روشنی از سقوط و انزوای او را ترسیم می‌کند و به وضوح تأثیرات مخرب خشونت و زندگی نظامی را بر زندگی و احساسات انسانی بازتاب می‌دهد.

https://t.me/ALlSORENA


«۶- خواب در خواب»

روی جلد این آهنگ تصویری از یک نظامی به چشم می‌خورد که می‌تواند سرگرد داستان قطعه "خانه سرخ" باشد یا آن نظامی در "سرزمین برتر". این نظامی نمادی از آن قدرت‌های سلسله‌مراتبی است که در طول زمان نه تنها به خود، بلکه به جامعه نیز آسیب زده‌اند. چهره‌ای که همواره میان عشق و وظیفه در تنگنا قرار گرفته و به دلیل انتخاب راهی پر از خشونت و نابودی، اسیر تنهایی و افسردگی شده است.
قسمت اول:
به‌نظر می‌رسد سورنا بار دیگر فلش‌بکی به فرد تنهای داستان "خانه سرخ" زده است. محیط توصیف‌شده و استفاده از الکل توسط این فرد، یادآور همان روایت پیشین است. این تصویر، همچون آیینه‌ای، داستان پیشین را بازتاب می‌دهد و تنهایی و درماندگی شخصیت را با ظرافتی ادبی به نمایش می‌گذارد.
مجددا این بخش از ترانه به بررسی وضعیت سخت و ناامیدکننده‌ی یک جامعه و فرد درون آن می‌پردازد. فردی که در سردی و تنهایی به سر می‌برد و راه نجاتی نمی‌یابد. چراغ‌های یخ‌زده و لکه‌های خون در برف، نمایانگر خشونت و بی‌رحمی جامعه هستند. فنس‌ها و بلوک‌های تنها، نماد انزوا و جدایی‌اند. زمستان بی‌رحم و آلوده، نشان‌دهنده‌ی شرایط سخت زندگی است. نوری کم‌سو بر روی تابوت در انتهای دالان، نمادی از امیدی کم و ناامیدی است. فرد به الکل پناه می‌برد تا از این درد فرار کند، اما در نهایت به شکست جمعی انسان‌ها اشاره می‌کند.
دالان:کوچه باریک یا راهرو‌ منزل ، دهلیز ، راهرو سرپوشیده

قسمت دوم:
اتاق‌های گاز نمادی از شکنجه و خشونت بی‌رحمانه هستند. صدای سایش ناخن جذامیان روی گناهان به عذاب مردم از اشتباهات و جهل خودشان اشاره دارد، مشابه مفهومی که در ترک "بادهای وحشی" نیز وجود دارد. در فولادی، فضایی بسته و مخوف را توصیف می‌کند که خفگی جمعی در آن حکمفرماست و نیاز به نجات و درمان از این وضعیت ناامیدکننده وجود دارد.
درجات مرگ روی شانه سرگرد نشان می‌دهد که هر چقدر کشتار بیشتر شود، درجه و مقام آن فرد نظامی نیز بالاتر می‌رود. در چنین نظام‌هایی، ارزش‌ها و معیارهای انسانی نادیده گرفته می‌شوند و تنها میزان خشونت و کشتار به عنوان معیار پیشرفت و موفقیت تلقی می‌شود. سرگردی که افراد را به صف اعدام می‌کند، نمادی از خشونت و بی‌رحمی نظام‌های استبدادی است که انسان‌ها را به راحتی قربانی می‌کنند. صف‌های طولانی اعدام و جو خفقان و تب، به وضعیت هولناکی اشاره دارد که در آن افراد یکی پس از دیگری به مرگ سپرده می‌شوند و این چرخه بی‌پایان ادامه دارد.
قسمت سوم:
سرگرد با ترفیعی که نشانگر کشته‌های بیشتری است، وارد خانه می‌شود. هر درجه‌ای که بر شانه‌اش می‌درخشد، نماد خشونت و کشتاری است که او را به مقامی بالاتر رسانده است. در سر میز شام، با اسلحه‌ای در دست و پوتین‌هایی بر پا، نشسته و همین نشان می‌دهد که اثرات نظامی‌گری و آدم‌کشی هنوز در زندگی شخصی او باقی مانده و آرامش خانه برایش دست نیافتنی شده است.
اضطراب و خشونتی که در وجود او نهفته است، او را به مینی تشبیه کرده که نمی‌تواند زندگی آرام و خانگی را تجربه کند. پس از شام، هم آغوشی از روی اجبار تکرار می‌شود؛ نیازی جسمی که هیچ احساسی در آن وجود ندارد و سرگرد با ذهنی درگیر و پریشان نمی‌تواند به عمق احساسات واقعی دست یابد.
زن، بی‌احساس و سرد به سرگرد نگاه می‌کند. او می‌داند که با پوتین‌هایی که نماد خشونت و نظامی‌گری است، نمی‌توان بوسید. ذهنی که درگیر کشتار و خشونت است، نمی‌تواند عشق و آرامش واقعی را تجربه کند.
همخوان:
این بخش از شعر به‌طور برجسته فساد و بی‌عدالتی را در سلسله‌مراتب اجتماعی نقد کرده و به خاموشی و خواب عمیق مردم اشاره دارد. گرفتاری مردم در تنگناهای پیچیده و خفتن در خواب غفلت، مانع از مقابله با ریشه‌دواندن فساد در طبقات اجتماعی شده است. جامعه همچون گسلی است که تحت فشار ظلم و بی‌عدالتی ترک برداشته و به زودی با زلزله‌ای مهیب از هم خواهد پاشید. در آن لحظه که طبقات اجتماعی فرو می‌پاشند، مقامات نظامی و درجاتشان بی‌ارزش خواهند شد.
این تصویر نمادی از نزدیکی نابودی و فروپاشی نظام‌های استبدادی و فاسد است که با زلزله بیداری مردم اتفاق می‌افتد. بیداری مردم، همراه با آگاهی و اقدام، می‌تواند تغییرات عظیمی در جامعه ایجاد کند و آن را به سوی عدالت و برابری سوق دهد. این بیداری نه تنها به تغییرات ساختاری، بلکه به تحولات عمیق اخلاقی و اجتماعی نیز منجر خواهد شد و جامعه‌ای نوین و عادلانه را پایه‌ریزی خواهد کرد.

ادامه دارد…

https://t.me/ALlSORENA


ادامه «۵- بندباز مست»

قسمت دوم:
شاعر بر اهمیت مبارزه و شجاعت تأکید می‌کند و معتقد است که مسیرهای ناامن و پرخطر نیاز به قدرت و جرأت دارند. سورنا خود را بندباز مست شجاع معرفی می‌کند و گروهی از کفتارها را می‌بیند که به طور پیوسته
منتظر سقوط او هستند.
“بند” با “طناب” تناسب دارد ولی معنای آن “به طور پیوسته” است.

Disrespect:
همینه تخم میخواد تا بدی خودت رو نشون
زندگی آدمایی مثل ما جنگه
راجع به ما گه نخور
بده دمت رو تکون

شاعر زندگی و مسیر خود را مانند رقصیدن بر روی طناب توصیف می‌کند. شاید گاهی لغزشی رخ دهد، اما همواره تعادل خود را بر روی طناب حفظ می‌کنند، چرا که برایشان هیچ راه دیگری ممکن نیست. او اعلام می‌کند که خودش و همفکرانش زنده و قدرتمند هستند. شاعر از مزه خطر و سقوط لذت می‌برد و دور از تقلید و شانس و راه و رسم دیگران زندگی می‌کند. او و همفکرانش برای مبارزات و جنگ‌های بزرگ هستند و بیان می‌کند که جریان زندگی آن‌ها زنده و پویا است و تغییرات مهمی در جامعه ایجاد کرده‌اند.
«ماییم دکمه کنده پیرهن شهر»به استعاره‌ای جذاب اشاره دارد که بیان می‌کند آن‌ها از سختی‌ها و محدودیت‌های جامعه جدا شده‌اند و به عنوان نمادی از تغییر و آزادی شناخته می‌شوند.


https://t.me/ALlSORENA


«۵- بندباز مست»

قطعه "بندباز مست" از علی سورنا، یکی از آثار شاخص او در آلبوم "مجسمه" است. این ترک نمایانگر تحولی ناگهانی در روحیه آلبوم است و از جامعه‌نگری به سمت مبارزه و جسارت حرکت می‌کند.

قسمت اول:
علی سورنا بیان می کند که از میان شرارت ها و تهدیدهای جعلی عبور میکند و با انگیزه ای قوی تر از همیشه نفس میکشد .
«تو روزگار من که نفس زندانیه لعنت به من اگه نجنگم یه ثانیه»

او بیان می‌کند که بالاخره نوبت شما هم میرسد (اشاره به قسمتی از ترک اول)، شماهم باید جریانی را شروع کنید و تهدید های جعلی را نادیده بگیرید. شاعر بیان میکند که چگونه با کلمات و موسیقی‌اش به مبارزه پرداخته است. پس این مبارزه هیچ رهبر و راهنمایی نیاز ندارد.

«یه فرد با دکور کُر »به نظر می آید منظور کُر به معنای پوچ شدن و خراب شدن است.
خرابی حاصل از انفجار بمب اتم که در واقع منظور میزان تاثیرگذاری ملودی و موسیقی است.

و قاضی زندگی خودش را دلش معرفی میکند.
در جامعه‌ای که خوندن شعر جرم است، ترانه و موسیقی شاعر به عنوان ابزارهایی برای مبارزه و اعتراض استفاده می‌شوند و شنیدن صدای او گناه تلقی می‌شود.
در گتو که زندگی میکرد درد هایی را تجربه کرده بود که باید میجنگید.
گِتو (به انگلیسی: ghetto) به مناطق فقیر شهری که بیشتر، مهاجران یا اقلیت‌ها در آن ساکنند گفته می‌شود.

شاعر بیان می‌کند که مبارزه با مشکلات و ناملایمات با انتظار مرگ و ناامیدی (طعم سیانور) نتیجه‌بخش نیست. او به لزوم بیان صدای اعتراض و شعر انقلابی خود به‌صورت عمومی و با صدای بلند اشاره می‌کند.
ابیات بعدی به مبارزه شاعر با تنهایی، قوانین اجتماعی ناعادلانه و مشکلات زندگی اشاره دارند. او تنهایی عمیقی را تجربه کرده که ناشی از عدم تطابق با هنجارهای اجتماعی بوده است. او از راهی دشوار و بی‌پایان صحبت می‌کند که او را خسته کرده است، و به مردمی اشاره می‌کند که بی‌صدا قوانین ناعادلانه را رعایت می‌کنند.
شاعر تاکید دارد که زندگی و مبارزات خود را به شیوه‌ای شاعرانه و بدون نظم و ترتیب خاص (باینری) پیش برده است. انتخاب مسیری که صرفاً به نتیجه و فایده برسد، ممکن است با این طرز فکر مغایرت داشته باشد و استقلال و آزادگی او را محدود کند.
"باینری" که به سیستم‌های کامپیوتری و نظم دقیقی که در آن‌ها وجود دارد اشاره دارد، نشان‌دهنده مخالفت شاعر با محدودیت‌ها و قالب‌های تحمیلی است.

ابیات بعدی به بیان تأثیر عمیق شعر و کلمات شاعر بر ذهن مخاطب می‌پردازند. شاعر خود را به عنوان یک کولی آواره و بی‌قرار معرفی می‌کند که ملکوت و معنویت قبیله‌اش از این آوارگی و سرکشی شکل گرفته است. او از اضطراب، ترس و تنهایی‌ای که در زندگی و مبارزاتش تجربه کرده، صحبت می‌کند و بیان می‌کند که در تلاش برای ساختن و ایجاد دوباره حقیقت در یک برهوت است.
برهوت~ کویر

در ادامه شاعر از وابستگی به احساسات و عواطف درونی خود صحبت می‌کند و بیان می‌کند که هدف رسیدن به مقصد نیست بلکه لذت بردن از مسیر است. او به بی‌هدفی و سرگردانی (همچو طوفان) خود اشاره می‌کند و دعوت به تجربه و یادگیری می‌کند. شاعر به دنبال آزادی و تجربه مخاطرات است .
ساخته نشده واسه فاخته تیری منظور این است که عین پرنده فاخته که بسیار ضعیف است نباش که برای شکارش حتی تیری نساخته اند.

ناگفته نماند فاخته به عنوان یک سبک موسیقی نیز شناخته می‌شود که ویژگی‌های خاصی در آهنگسازی و اجرا دارد. این سبک موسیقی معمولاً آرام و ملایم است و برای آرامش و رفع استرس استفاده می‌شود.

بیان می‌کند که ساختمان‌های امنیت و ثبات را به باخت می‌گذاریم و به سمت حیات وحش و ناشناخته‌ها می‌رویم تا نهایتا در این مسیر جان خود را از دست دهیم. ابیات بعدی نشان‌دهنده مبارزه و قدرت شاعر در برابر تهدیدهای دیگران است. او به تمسخر تهدیدهای بی‌معنی می‌پردازد و بیان می‌کند که دیگران حتی نمی‌دانند واقعیت و صحنه مبارزه کجاست. شاعر ادعا می‌کند که او و همفکرانش خدایان (خالقان جریان های فکری)واقعی هستند، برخلاف دیگرانی که فقط ظاهر دارند و حقیقتی درونشان نیست. او به افراد فرصت‌طلب و بی‌ارزش هشدار می‌دهد که حتی جرأت ندارند سلاحشان را برکشند و در مبارزه حضور داشته باشند.

تاکید سورنا در بخش همخوان نشان‌دهنده روحیه مبارزه‌طلبی و شجاعت وی در زندگی است. او زندگی خود را مانند شیر، شجاع و قدرتمند سپری کرده و از جنگ و مبارزه نمی‌ترسد. نعره‌های او باعث شده که لاشخورها از او دور شوند و تأکید می‌کند که اگر درنده و قدرتمند نباشد، نمی‌تواند به حقوق و خواسته‌هایش دست یابد.

ادامه دارد…

https://t.me/ALlSORENA


«۴- سرزمین برتر»

شعر "سرزمین برتر" از علی سورنا به وضوح نقدی است بر وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه‌ای که تحت ظلم و خشونت سیستماتیک قرار دارد. این شعر به شرح شرایطی می‌پردازد که در آن قدرت حاکمه با استفاده از خشونت، خون‌ریزی و دیگرکشی مردم را کنترل می‌کند و این وضعیت را به عنوان یک آئین پذیرفته شده معرفی می‌کند.

در قسمت ۱:
بازار قصاب‌ها (بازار آدم کشی) را توصیف میکند که با گرمای سوزان و تصاویری از خشونت و خون آغاز می‌شود که بیانگر شرایط خشونت‌بار و
بی‌رحمی است.
“یکی میگه راه بده ، اونیکی میگه خودتو جا بده” اشاره به وضعیت وحشیانه این آدم کشی دارد که تلاش بر سبقت گرفتن از دیگران مشهود است.
ساختن سازه داربستی و نوشتن "مراسم نور" اشاره به مراسمی دارد که در آن خشونت و خون‌ریزی به عنوان یک آئین پذیرفته شده است.
“من از عابرا میترسم و… “
نشان دهنده ی این است که راوی داستان یک کودک است که به این گونه مراسمات آشنایی ندارد و احتمالا دنباله رو یک شخص(پدر یا مادرش) است.
صدای نظامی که پیشنهاد شرکت در مراسم را می‌دهد، نشان‌دهنده همبستگی دولت با این اعمال خشونت‌آمیز است.
“مثل تو بود بچگیام” نشان میدهد تکامل و رشد افراد به صورت سازماندهی شده است و نتیجه ای جز جامعه ای آدم کش نخواهد داشت.
جامعه ای که پر است از بوی مورفین.
جامعه ای که رویش و تکامل در آن ، زیر قدرت پوتین و زور ناچار به محو شدن بوده و جای خود را به له له زدن و میل بیشتر برای خون خواری و آدم کشی میدهد.

در قسمت ۲:
احتمالا راوی ، وضعیت مراسم نور را تشریح کرده است . سیاه‌پوش‌ها که جلادان هستند، که در میان میل مردم به خون و جنون آنها برای آدم کشی برده‌ها را می‌کشند و یکی از برده‌ها تلاش می‌کند فرار کند.
اما این فرار شکست خورده و پس از وارد کردن ضربه ای به دهان اون دندانش را شکسته و سپس او را میکشند و اعتراض مردم ، به دست بر آسمان بردن تبدیل میشود. یعنی این مراسم را در عقاید مردم نهادینه کرده اند.

در قسمت ۳:
سرخ‌پوشی که از برگزار کنندگان مراسم بود گویی از مردم آنجا نیست چرا که لهجه ای گنگ دارد . سرخ پوشان درب قفس را باز می‌کنند و مردم به سمت جنازه‌ها هجوم می‌برند. مردم به جای اینکه از این وضعیت بی‌رحمانه فرار کنند، به سمت آن می‌دوند. در انتهای داستان جنون همه چیز را فرامیگیرد و کودکی که با دندانی در دست باقی مانده، نمادی از باقی ماندن خاطرات دردناک این رویدادها در ذهن نسل‌های بعدی است.

این شعر به مخاطب یادآوری می‌کند که تأثیرات این خشونت‌ها تا نسل‌های بعدی ادامه خواهد داشت و نیاز به تغییر و آزادی همچنان پابرجاست.

https://t.me/ALlSORENA


«۳- خانه سرخ»

شعر "خانه‌ی سرخ" از علی سورنا، به بررسی وضعیت اجتماعی و زندگی در جامعه‌ای بحران‌زده و آشفته می‌پردازد. شعر با تصاویری از شهر آلوده، پر از دود و فساد، و "مرزهای آلوده به وهم" آغاز می‌شود که به محدودیت‌ها و حدودی اشاره دارد که به واسطه توهمات و تفکرات نادرست آلوده شده‌اند و مانع از درک صحیح واقعیت‌ها می‌شوند. این تصاویر به شرایطی اشاره دارند که در آن افراد تحت تأثیر اطلاعات اشتباه و باورهای نادرست قرار دارند و این مرزها مانع از پیشرفت و تغییرات مثبت می‌شوند. شهر در حال فروپاشی است و شرایط سخت و سرد یخبندان (استعاره از بی‌روح بودن شهر) بر آن حاکم است. مردان و زنان بدون امکان و هویت‌های پاره گم، نشان‌دهنده وضعیت اجتماعی افرادی هستند که هویت و فرصت‌های خود را از دست داده‌اند. این تصاویر نماد وضعیت اجتماعی نامطلوب و بحرانی هستند که مردم در آن زندگی می‌کنند.

در قسمت نخست، به تنهایی و انزوای یک فرد اشاره می‌شود که در "شهر نا شهروندان" زندگی می‌کند. این شهر ممکن است به شهری اشاره داشته باشد که در آن نابرابری، تبعیض و بی‌عدالتی رایج است و بسیاری از افراد از حقوق اساسی خود محروم هستند. این عبارت تصویری از یک جامعه ناعادلانه و سرکوب‌گر را نشان می‌دهد که در آن افراد به‌طور کامل به عنوان شهروند به رسمیت شناخته نمی‌شوند و در کنار اتوبان‌های شلوغ و صنعتی شهر زندگی می‌کنند. این تنهایی و انزوا نشان‌دهنده ناتوانی فرد در برقراری ارتباط با دیگران است. سورنا به زیبایی توضیح می‌دهد که کسانی که بلندپرواز هستند و اهداف بزرگی دارند، همیشه دردناک‌ترین اتفاقات را تحمل می‌کنند. در اینجا "فرداترین باور" می‌تواند به اعتقادی اشاره داشته باشد که با وجود تمام سختی‌ها و مشکلات فعلی، هنوز به امید و تغییرات مثبت در آینده باور دارد. این عبارت نشان‌دهنده نوعی امید و آرزو برای شرایط بهتر در آینده است که از باورهای عمیق و آرمان‌شهری سرچشمه می‌گیرد.

ایستگاهی که سورنا به آن اشاره کرده می‌توان همان "ایستگاه شهر یخ" در آلبوم "گوزن" فرض کرد. حتی در این اثر اشاره می‌شود که "آدم تنها به رفتن شک نداره." تصویری از یک سرگرد که از سکوی روبه‌رو به جسد پیرمرد زل زده است، نشان‌دهنده نوعی بی‌تفاوتی یا شاید نظارت بی‌ثمر بر وضعیت سخت جامعه و فقدان توجه به افراد مسن و قشر ضعیف جامعه است.

هم‌خوان شعر به شورش و اعتراض مردم علیه شرایط ناعادلانه و سرکوب‌گر اشاره دارد. افتادن نقاب و رقصیدن عصیان نشان‌دهنده آشکار شدن حقیقت و شورش‌های اجتماعی برای دستیابی به حقوق و عدالت است. این وضعیت به احساس ناامیدی و بی‌سرانجامی (بی روزگار) منجر شده و به زخم‌های اجتماعی اشاره دارد. در نهایت، نفرت از شرایط ناعادلانه و سقوط کامل فرد (از پا به سر آوار) تحت تأثیر این وضعیت بیان می‌شود. "آواره، نصیب من آواره."

در قسمت دوم، به محدودیت‌ها و فشارهای اجتماعی اشاره می‌شود که مانع از هرگونه تغییر و تحولی می‌شوند. تلاش برای تغییر و بهبود شرایط به واسطه نگرش‌های کهنه و ثابت دچار مانع می‌شود. شعر تصاویری از خورشید به‌عنوان نماد امید و روشنایی را در میان شرایط سخت و تاریک ترسیم می‌کند، اما داس تحجر با صدای بلند مانع از رشد و تغییر می‌شود. در این میان، شاعر به ثبت وقایع و دستور قتل گل‌ها اشاره می‌کند که نمادی از نابودی امید و زندگی است.

این بخش شعر به بررسی مخروبه‌ای پر از منابع بی‌ارزش و خشونت‌های بی‌حاصل می‌پردازد که به کوتاه شدن آسمان امید اشاره دارد. این وضعیت نیاز به کوچ به رویا و تلاش برای یافتن امید در آینده دارد. افراد تلاش می‌کنند با زندگی در شرایط سخت و تحت فشار، در مقابل افرادی که طبق قوانین و هنجارهای خود عمل می‌کنند، مقاومت کنند. بهبود شرایط به‌صورت نمادین با استفاده از الکل به‌عنوان مرهم موقت برای زخم‌های اجتماعی و شاید رویای تغییر و بهبود به‌تصویر کشیده می‌شود.

https://t.me/ALlSORENA


«۲- بادهای وحشی»

شعر «بادهای وحشی» از علی سورنا، یک اثر هنری است که با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، به بررسی وضعیت تاریک جامعه پرداخته است.

شعر با آغاز «تو گرگ و میش شهر زوزه بادهای وحشی» تصویری از شهری در ناآرامی و تنش را می‌سازد. «صدای شلیک محکم جر می‌ده سکوت دلگیر لکنت رو» نشان‌دهنده‌ی تأثیر یک واقعه خشونت‌آمیز بر جامعه است که سکوت و بی‌روحی شهر را می‌شکند. «پنجره‌های بی‌میل میشه روشن» نمادی از بیداری ناخواسته و مواجهه با واقعیت تلخ است.

در ادامه، «ادامه داره روایت سست قتل» به معنای ادامه یافتن داستان قتل و بی‌ثباتی حقیقت است. «همه سکوتی که خورده شب شهر… بالا میاره با یه عق تلخ» به معنای آشکار شدن حقیقت و تمام ترس‌ها و کابوس‌ها با طلوع صبح است.

این قصه نو یه قتله... در واقع این شعر روایتی دیگری است از قتل‌هایی که اتفاق افتاده و حقیقت آنها را قاتل به مقتول سپرده و حقیقت همراه مقتول به خاک سپرده شده و از دسترسی همگان خارج شده است. در ادامه به حذف شواهد با قدرت‌های حاکمه اشاره می‌کند.

«می‌زنن طبل و بعد کل، سیاه‌پوش‌های محکمه، می‌ کِشن دست رو از کتف، شاهد قتل همه» نشان‌دهنده‌ی اشتیاق موجود در کنترل و حذف شاهدان توسط قدرت‌های حاکم است. به گونه‌ای که دست همه را از انجام طغیان می‌برند و لذت می‌برند از اینکه هیچ اثری از جرم باقی نمی‌ماند.

«شهر یخ زده فردا لای مه دود می‌دید غلیظ» تصویری از آینده‌ای تاریک و پر از رنج و درد در جامعه را به تصویر می‌کشد.

در نهایت، این شعر تصویری تلخ از آینده‌ای تیره و تار را ترسیم می‌کند، اما همچنین اشاره دارد که این شب تلخ و تاریک نیز صبحگاهی دارد که در آن حقیقت‌ها برملا می‌شود. «ارتش نوزادان از ته کوچه با حمل تابوت یک شهر» نشان‌دهنده نسل جدیدی است که با بار سنگین مرگ و زوال جامعه روبرو هستند و امید است بر این حقیقت‌کشی‌ها پایان دهند.

https://t.me/ALlSORENA


"۱- مجسمه"

شعر "مجسمه" به قلم سورنا، یکی از هنرمندانه‌ترین آثاری است که با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌ها، به بیان درونیات و احساسات شاعر پرداخته است. این شعر با بهره‌گیری از عناصر مختلفی همچون مرگ، آزادی، هنر و انقلاب، تجربیات و احساسات شاعر را به تصویر می‌کشد. شاعر در این اثر، به مبارزه با مشکلات و چالش‌های زندگی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا از طریق خلق هنر و تجسم، از این مشکلات عبور کند.
به نوعی این ترک هدف کلی سورنا از انتشار این مجموعه اشعار را به شنونده انتقال میدهد.

زندگی در جهانی تحت سیطره مرگ و سرمایه
شاعر در جهانی زیست می‌کند که مرگ و نظام سرمایه داری بر آن حکم‌فرماست. این استعاره به خوبی وضعیت جامعه‌ای را که تحت تأثیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد، بیان می‌کند. در چنین شرایطی، شاعر از هنر و خلاقیت به عنوان ابزارهایی برای مقابله با این فشارها استفاده می‌کند. مجسمه‌هایی که از لحظات زندگی‌اش می‌سازد، نمادی از تلاش‌های او برای فرار از قفس‌های ذهنی و فیزیکی است که او را دربر گرفته‌اند.

مبارزه با شکست‌ها و ناامیدی‌ها
اما در مواجهه با شکست‌ها و ناامیدی‌ها، شاعر همچنان به مبارزه ادامه می‌دهد. این شعر به خوبی نشان‌دهنده تلاش‌های مداوم انسان‌ها برای غلبه بر مشکلات و یافتن راه‌های جدید برای بهبود شرایط زندگی است. شاعر با استفاده از تجسم و رقص نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از طریق هنر و خلاقیت به رهایی و آزادی دست یافت.

https://t.me/ALlSORENA


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مرگ تنها ترین برنده بود💤
@ALlSORENA


از نظر سنجی بالا هر کدوم بیشتر رای آورد تفسیرشو داخل چنل قرار میدیم


بهترین ترک از نظر شما؟{2}
Опрос
  •   خانه ی سرخ
  •   کی با ما زوزه میکشه
  •   میکشن ایست
  •   میخونیم واسه طاقیا
  •   مورس
  •   رقص مغروق
  •   صاعقه
  •   سرزمین برتر
  •   شب سرده کلانشهر
  •   طغیان
39 голосов


بهترین ترک از نظر شما؟{1}
Опрос
  •   مجسمه
  •   باد های وحشی
  •   بند باز مست
  •   چرخش رنگ ها
  •   دوچرخه
  •   انفجار رنگ ها
  •   انقلاب رنگ ها
  •   قاتل یا مقتول
  •   گل سرخ
  •   خواب در خواب
35 голосов


حمايت فرشاد از آلبوم علی سورنا🌹


حمایت توماج از آلبوم مجسمه❤️


صدا تستسترون خالص
حمایت دلی
❤️🫂
https://t.me/a6lef
https://t.me/a6lef


Репост из: Alef
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چرا آب سهم کف قایقه؟؟!!

Показано 20 последних публикаций.