Репост из: Farhad Hedayatzadeh
احمدینژاد تنها نیست!
✍محمدقوچانی
روزنامه «سازندگی»
🔹محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم جمهوری اسامی ایران هر روز بیش از پیش از حاکمیت فاصله میگیرد و به هیبت اپوزیسیون در میآید؛ تا جایی که دیروز صبح ( چهارشنبه) تندترین حرفها را علیه قوه قضائیه و نهادهای عالی نظام روی پلههای دادستانی تهران بر زبان آورد.
🔹تحلیل علت اقدامات اخیر احمدینژاد بر ما پوشیده نیست؛ به خصوص آنکه خود او هم ابایی از آن ندارد که پشت شعار «نه اصلاحطلب نه اصولگرا» قرار بگیرد و بکوشد خودش را آلترناتیو هر دو جناح و اساسا کلیت حاکمیت قرار دهد و در آیندهای که فکر میکند نزدیک است به قدرت اصلی کشور تبدیل شود.
🔹اما از این گمانهزنی که بگذریم، پرسش اصلی این است که ما به عنوان اصلاحطلبان و اصولگرایان با احمدینژاد تازهای که از خاکستر احمدینژاد قدیم سر بر آورده است چه باید بکنیم؟
🔹برخی تحولخواهان معتقدند باید از حرفهای تازه احمدینژاد استقبال کرد، چرا که به هر انگیزه و به هر مجوزی او میتواند مرزهای تازهای را در نقد حاکمیت بگشاید و ما به گوینده سخن کاری نداریم، آنچه مهم است محتوای سخن است.
🔹برخی دیگر از تحولخواهان اما معتقدند اتفاقا باید با احمدینژاد کار داشت و اول از او پرسید که پس چرا آن زمان که خود در رأس حاکمیت بود از اقدامات خشونتآمیز حمایت میکرد و برخی از رجال سرشناس در نزاع با آزادی و حقوق مردم مانند سعید مرتضوی را بر سریر قدرت نشاند؟
🔹ما اما فکر میکنیم قبل از هر چیز باید به یاد اصولگرایان بیاوریم که چگونه احمدینژاد را در آستین خود پروراندند و اتفاقا برخلاف امروز که اصولگرایان سعی میکنند حساب او را از خود جدا کنند، این اصولگرایان بودند که به یاران اصلی چهرهای مجهول به نام احمدینژاد بدل شدند و اصلاحطلبان را حذف کردند. در واقع خطاب اصلی ما نه محمود احمدینژاد که اصولگرایانیاند که در سال 1384 او را بر اکبر هاشمیرفسنجانی و بعدا بر بسیاری از اصلاحطلبان ترجیح دادند و همه ما را به پای او قربانی کردند. اما هدف از این یادآوری راهبردی نه سرزنش اصولگرایان که درسآموزی از گذشته و برافروختن چراغی برای راه آینده است.
🔹متاسفانه هماکنون نیز در هر دو جبهه افراد منفردی وجود دارند که به بر هم زدن اساس نظم سیاسی کشور فکر میکنند و نه فقط تجدیدنظرطلبان در جبهه اصلاحطلبان که بنیادگرایانی در جبهه اصولگرایان قرار دارند که در پی بازتولید خاطره محمود احمدینژاد هستند و تا زمانی که نظم سیاسی حزبی کشور تثبیت نشود و افراد بیشناسنامه یکشبه به قدرت نرسند این تراژدی تکرار خواهد شد.
🔹از آن مهمتر ما فکر میکنیم احمدینژاد هنوز تنها نیست. محمود احمدینژاد بازی نهایی خود را آغاز کرده است، اما هستند اصولگرایانی که هنوز در نهان دل با او دارند و به او این اجازه را میدهند که در حرم حضرت عبدالعظیم یا راهپلههای دادسرای تهران هر چه بخواهد بگوید.
🔹ما از آزادی بیان محمود احمدینژاد نگران نیستیم؛ اما این دوگانگی در آزادی بیان (مثلا نسبت به یک نماینده اصلاحطلب مجلس) سبب میشود نهتنها با شک و تردید در انگیزههای محمود احمدینژاد بنگریم، بلکه به تدریج باور کنیم که او هنوز تنها نیست و در میان جناح اصولگرا یاران قدرتمندی دارد که فکر میکنند با باز گذاشتن دست احمدینژاد میتوانند اصلاحطلبان را مهار کنند یا حتی بر جای اصلاحطلبان بنشانند و این همان تکرار تجربه تلخ 1384 است.
مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود!
asriran.com
@MyAsriran
✍محمدقوچانی
روزنامه «سازندگی»
🔹محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم جمهوری اسامی ایران هر روز بیش از پیش از حاکمیت فاصله میگیرد و به هیبت اپوزیسیون در میآید؛ تا جایی که دیروز صبح ( چهارشنبه) تندترین حرفها را علیه قوه قضائیه و نهادهای عالی نظام روی پلههای دادستانی تهران بر زبان آورد.
🔹تحلیل علت اقدامات اخیر احمدینژاد بر ما پوشیده نیست؛ به خصوص آنکه خود او هم ابایی از آن ندارد که پشت شعار «نه اصلاحطلب نه اصولگرا» قرار بگیرد و بکوشد خودش را آلترناتیو هر دو جناح و اساسا کلیت حاکمیت قرار دهد و در آیندهای که فکر میکند نزدیک است به قدرت اصلی کشور تبدیل شود.
🔹اما از این گمانهزنی که بگذریم، پرسش اصلی این است که ما به عنوان اصلاحطلبان و اصولگرایان با احمدینژاد تازهای که از خاکستر احمدینژاد قدیم سر بر آورده است چه باید بکنیم؟
🔹برخی تحولخواهان معتقدند باید از حرفهای تازه احمدینژاد استقبال کرد، چرا که به هر انگیزه و به هر مجوزی او میتواند مرزهای تازهای را در نقد حاکمیت بگشاید و ما به گوینده سخن کاری نداریم، آنچه مهم است محتوای سخن است.
🔹برخی دیگر از تحولخواهان اما معتقدند اتفاقا باید با احمدینژاد کار داشت و اول از او پرسید که پس چرا آن زمان که خود در رأس حاکمیت بود از اقدامات خشونتآمیز حمایت میکرد و برخی از رجال سرشناس در نزاع با آزادی و حقوق مردم مانند سعید مرتضوی را بر سریر قدرت نشاند؟
🔹ما اما فکر میکنیم قبل از هر چیز باید به یاد اصولگرایان بیاوریم که چگونه احمدینژاد را در آستین خود پروراندند و اتفاقا برخلاف امروز که اصولگرایان سعی میکنند حساب او را از خود جدا کنند، این اصولگرایان بودند که به یاران اصلی چهرهای مجهول به نام احمدینژاد بدل شدند و اصلاحطلبان را حذف کردند. در واقع خطاب اصلی ما نه محمود احمدینژاد که اصولگرایانیاند که در سال 1384 او را بر اکبر هاشمیرفسنجانی و بعدا بر بسیاری از اصلاحطلبان ترجیح دادند و همه ما را به پای او قربانی کردند. اما هدف از این یادآوری راهبردی نه سرزنش اصولگرایان که درسآموزی از گذشته و برافروختن چراغی برای راه آینده است.
🔹متاسفانه هماکنون نیز در هر دو جبهه افراد منفردی وجود دارند که به بر هم زدن اساس نظم سیاسی کشور فکر میکنند و نه فقط تجدیدنظرطلبان در جبهه اصلاحطلبان که بنیادگرایانی در جبهه اصولگرایان قرار دارند که در پی بازتولید خاطره محمود احمدینژاد هستند و تا زمانی که نظم سیاسی حزبی کشور تثبیت نشود و افراد بیشناسنامه یکشبه به قدرت نرسند این تراژدی تکرار خواهد شد.
🔹از آن مهمتر ما فکر میکنیم احمدینژاد هنوز تنها نیست. محمود احمدینژاد بازی نهایی خود را آغاز کرده است، اما هستند اصولگرایانی که هنوز در نهان دل با او دارند و به او این اجازه را میدهند که در حرم حضرت عبدالعظیم یا راهپلههای دادسرای تهران هر چه بخواهد بگوید.
🔹ما از آزادی بیان محمود احمدینژاد نگران نیستیم؛ اما این دوگانگی در آزادی بیان (مثلا نسبت به یک نماینده اصلاحطلب مجلس) سبب میشود نهتنها با شک و تردید در انگیزههای محمود احمدینژاد بنگریم، بلکه به تدریج باور کنیم که او هنوز تنها نیست و در میان جناح اصولگرا یاران قدرتمندی دارد که فکر میکنند با باز گذاشتن دست احمدینژاد میتوانند اصلاحطلبان را مهار کنند یا حتی بر جای اصلاحطلبان بنشانند و این همان تکرار تجربه تلخ 1384 است.
مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود!
asriran.com
@MyAsriran