واقعیت زندگی با چیزهایی که میشنویم خیلی فرق داره. معمولا خیلی از جزییات از دید آدمها پنهان میمونه یا نشون داده نمیشه. مثلا پشت خونه مرتب، لباسهای اتو شده، غذای اماده و اجاق همیشه گرم، دست سوخته، بریده شده، ظرفای کثیف، قابلمههای روغنی و سینک داغونه. اما معمولا ما عادت کردیم همه چیز رو در حد کمال ببینیم. و فکر نکنیم که پشت صحنهای هم وجود داره. پشت لبخندهای توی قاب، دعوا، بحث اختلاف نظر و اشک وجود داره. اما ما عادت داریم اگه اخم کسی رو دیدیم فکر کنیم خوشبخت نیست. معمولا کسایی که زندگی تو چشمی دارن یه جای خصوصیتری دارن که بتونن آزادانه غر بزنن با بهتره بگم "خودشون" باشن. یهجایی دور از فامیل و دوست و آشنایی که ممکنه زندگیشون رو قضاوت کنن. ولی این زندگی نیست. این فقط ویترینه! یه ویترین خیلی قشنگ یا خیلی زشت از زندگی آدمهایی که مجبورن خودشون رو سانسور کنن.