کدام کفار؟
علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است: "با کفار هم میشود مذاکره کرد."
به نظرم استفاده از مفاهیم مربوط به دوران امپراتوریهای دینی برای اظهارنظر در بارۀ مذاکره در عصر ملت-دولت موجه نیست و تناقضات بسیاری به دنبال میآورد.
در دستگاه مفهومی امپراتوری های دینی ماقبلِ تأسیس نظام ملت-دولت، علاوه بر تقسیم جهان به دو قطب دارالسلام و دارالکفر، غیرمسلمانان به کافر حربی، کافر ذمی و اهل کتاب تقسیم میشدند.
اگر قرار به پایبندی به آن دستگاه مفاهیم باشد، رهبران چین و کرۀ شمالی و کوبا مصداق کفر محض به شمار میروند زیرا نه فقط وجود خدا را نفی میکنند، بلکه مرامشان با هر نوع دیانت در تعارض است. طبق همان قاعده، رهبران آمریکا به دلیل مسیحی بودن، اهل کتاب به حساب میآیند و بنابراین، برای هر نوع ارتباط اولویت بیشتری نسبت به چین و کرۀ شمالی و کوبا پیدا میکنند.
این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی در برقراری رابطه با چین و کرۀ شمالی و کوبا مطلقاً ملاحظۀ "کافر" بودن رهبران آنان را نکرده و یا به عبارتی با کفرشان به راحتی کنار آمده و گرمترین روابط را با آنها برقرار کرده است. در مقابل، با کشوری مثل آمریکا که رهبرانش اهل کتاب هستند، به تعارض و تخاصم برخاسته و حتی حاضر به مذاکره با آنان نیست.
با این توضیحات، اگر قواعد فقه سیاسیِ دوران امپراتوریهای دینی در برقراری رابطه با کشورها در این عصر پاسخگو نیست و تناقض به بار میآورد، در سایر حوزههای سیاسی نیز این مشکل وجود دارد و لازم است نوع اجتهادی که دکتر محمد اقبال لاهوری مطرح کرده است در بازسازی فکر دینی رایج شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است: "با کفار هم میشود مذاکره کرد."
به نظرم استفاده از مفاهیم مربوط به دوران امپراتوریهای دینی برای اظهارنظر در بارۀ مذاکره در عصر ملت-دولت موجه نیست و تناقضات بسیاری به دنبال میآورد.
در دستگاه مفهومی امپراتوری های دینی ماقبلِ تأسیس نظام ملت-دولت، علاوه بر تقسیم جهان به دو قطب دارالسلام و دارالکفر، غیرمسلمانان به کافر حربی، کافر ذمی و اهل کتاب تقسیم میشدند.
اگر قرار به پایبندی به آن دستگاه مفاهیم باشد، رهبران چین و کرۀ شمالی و کوبا مصداق کفر محض به شمار میروند زیرا نه فقط وجود خدا را نفی میکنند، بلکه مرامشان با هر نوع دیانت در تعارض است. طبق همان قاعده، رهبران آمریکا به دلیل مسیحی بودن، اهل کتاب به حساب میآیند و بنابراین، برای هر نوع ارتباط اولویت بیشتری نسبت به چین و کرۀ شمالی و کوبا پیدا میکنند.
این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی در برقراری رابطه با چین و کرۀ شمالی و کوبا مطلقاً ملاحظۀ "کافر" بودن رهبران آنان را نکرده و یا به عبارتی با کفرشان به راحتی کنار آمده و گرمترین روابط را با آنها برقرار کرده است. در مقابل، با کشوری مثل آمریکا که رهبرانش اهل کتاب هستند، به تعارض و تخاصم برخاسته و حتی حاضر به مذاکره با آنان نیست.
با این توضیحات، اگر قواعد فقه سیاسیِ دوران امپراتوریهای دینی در برقراری رابطه با کشورها در این عصر پاسخگو نیست و تناقض به بار میآورد، در سایر حوزههای سیاسی نیز این مشکل وجود دارد و لازم است نوع اجتهادی که دکتر محمد اقبال لاهوری مطرح کرده است در بازسازی فکر دینی رایج شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad