دولت کارتر، شاه و انقلاب ۵۷
۳۶
برخی استدلال میکنند که تا پایان اکتبر [اوائل آبان ۱۳۵۷] ارتش میتوانست بدون خونریزی زیاد شورش را سرکوب کند. و همچنین میتوانست در ماه دسامبر مانع از انقلاب شود هرچند این بار با خونریزی قابل توجه. افراد دیگری ادعا میکنند که انقلاب چنان گسترده و تظاهرات چنان انبوه بود که هرگونه تلاش برای بکارگیری ظرفیت کامل ارتش یا به فرار گسترده نظامیان از ارتش منجر میشد یا به قتلعام بسیار وسیع.
در راهکار پرشت گفته میشد که خمینی و پیروانش نه ضد آمریکایی هستند نه ضد دمکراتیک. درواقع، دستیاران خمینی از ماههای اولیه سال ۱۹۷۸ طرحهای او را معتدل تصویر میکردند. گری سیک اشاره میکند که دستیاران خمینی، بویژه ابراهیم یزدی، تعمداً افکار عمومی غرب را درباره نیات واقعی خمینی گمراه میکردند. پرشت و سایرین معتقد بودند که خمینی در جمهوری اسلامی آینده فقط نقشی نمادین ایفاء خواهد کرد. برژینسکی با تمسخر بیاد میآورد که آنان خمینی را شخصیتی «شبیه به گاندی» میدانستند. پرشت همچنین معتقد بود که شاه نمیتواند دوام بیاورد و از آنجا که شیعیان مانند شاه ضد شوروی هستند چرا ایالات متحده نباید به سرعت حمایت خود را تغییر دهد و به این ترتیب تداوم دوستی آمریکا- ایران را سبب شود؟
درست مانند گزینه «مشت آهنین»، راهکار پرشت نیز ممکن بود کارآمد باشد اگر در اوائل بحران به کار گرفته میشد. هرچند کمک به سقوط یک دوست وفادار دشوار است ولی دولت کارتر نتوانست ببیند که منافع این کار فراتر از یک فرد است. نفرت پس از انقلاب از هر چیز آمریکایی انسان را متحیر میکند که آیا دستیاران خمینی اصلاً حاضر بودند با آمریکائیان مذاکره کنند یا خیر. هنوز هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم آیا ورود نخستین آمریکائیان به اردوگاه اسلامگرایان میتوانست روابط بهتری ایجاد کند. دولت کارتر درباره ضعف واقعی و بیاهمیتی اپوزیسیون سکولار ایران به شکل بدی دچار سوء محاسبه بود. خطا زمان گرانبهایی را از بین برد. در دسامبر ۱۹۷۸ مسئله گشایش ارتباط با خمینی احتمالاً بلاموضوع بود.
سیاستگذاران واشنگتن بطور سیستماتیک از کمک دستگاه اطلاعاتی آمریکا برخوردار نبودند. فقدان اطلاعات خوب درباره نیروهای اپوزیسیون ایران بطور عام مانع شد تا ایالات متحده ابعاد نارضایتی ایرانیان از شاه را درک کند. در نتیجه، دولت کارتر تصوری از وخامت اوضاع و برآوردی از قدرت اپوزیسیون شیعی نداشت. در دوران بحران نیروهای شیعی کماهمیت یا نادرست ارزیابی شدند.
سرانجام، هیچ کس در دولت ایالات متحده نمیدانست که شاه به بیماری سرطان پیشرفته مبتلاست. این بیماری رهبری قویاراده را به مردی افسرده و متزلزل تبدیل کرده بود.
@abdollahshahbazi