🔵عید فطر و جامعهی شرکآلود
🖋عباس آخوندی، 24فروردین1403
🔻میخواستم به مناسبت ایام، مطلبی در باره جانمایه عید فطر که توحید و اجتناب از شرک است بنویسم، که یادداشت زیر از رهگذر دوستی بهدستم رسید. مدتها است، هر گاه از منظر دینی به حامعهی ایران نگاه میکنم اثار شرک را همهجا میبینم و این بسیار آزارم میدهد.
🔻به گفته قران کریم: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾. اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست، منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى گردانند.
🔻بیگمان، پرِ خود را نیز در میان میبینم و در پی تطهیر خود نیستم. از این رو نیز به خدا پناه میبرم. حالیا، نوشتن یادداشت را بهعهده تعویق میاندازم و یادداشت آقای سید محمود صدری عزیز را انتشار میدهم. البته این بهمعنی توافق با تمام مدعای آن نیست. خوانندگان در باره شواهدی که ایشان میآورند خود باید به تحقیق بپردازند. لیکن، جانمایه نوشته که برآمدن اشعریگری در ایران و جهان اسلام است شایسته تامل چندباره است. به آن بیندیشیم.
🔲دفن دین واقعی و برآمدن اسلام سیاسی و رسالت روشنفکران
✍️سید محمود صدری
از صدر اسلام تا به امروز ماجراهای فلسفی در جهان اسلام ظهور و بروز زیادی داشتهاست. در این رابطه نکات مهمی وجود دارد که تامل در آن، میتواند مسیردرست و سازندهای که هدف شارع بوده را روشن و سدی در برابر اهداف منحرفان و فریبکاران شود. این مطلب مطولتر از یک مقاله و نوشته در فضای مجازی است که از این بابت پیشاپیش عذر و پوزش را بپذیرید.
۱
اندیشهها وتفکرات و یا ماجراهای فلسفی و فکری که در جهان اسلام روی داده ریشه در عوامل چند داشتهاست.
اولین عامل در اختلاف اندیشهها، برداشت انسانها از یک مکتب است. عالمان و پیروان یک مکتب به اندازه فهم و درک خود از آن برداشت دارند و چون تفاوت دانش و درک، یک امر طبیعی است ازاینرو، متفاوت اندیشیدن در یک مکتب و در تاریخ تفکرات، منطبق با ماهیت و ذات وخلقت انسان میباشد و امری غیر معمول نیست.
دومین عامل، شرایط سیاسی و اجتماعی و فضای فرهنگی ست که در تفاوت برداشتهای انسان موثر میباشد.
سومین عامل در تفاوت اندیشهها واختلاف فکرها، ریشه در منافع فردی و گروهی و سیاسی و مادی و قدرت دارد.
روشن است که عوامل دوم و سوم میتواند خطرناک و مخرب و برای جوامع مضر و خسارتبار باشد.
۲
یکی از گرایشات قوی و یا اصلیترین تفکر در جهان اسلام، اشعریگری است که امروزه نیز وجه غالب در بین علمای دین و حوزهها و طلاب میباشد. اشعریگری و یا تمسک به ظواهر دین و چشمپوشی از مبنا و اصول آن و تعطیلی خرد در برابر ظواهر شرع، از شدت و ضعف برخوردار و دارای دامنه وسیعی است. اینکه گفته شد اشعریگری دارای طیف و دامنه وسیع است به این دلیل میباشد که خوارج، تکفیریان، سلفیان، وهابیان و تقریبا تمام عالمان اهل سنت و اکثریت علمای شیعه را شامل میشود و این گروهها و دستجات در دائره و قالب این تفکر جای دارند.
بعنوان نمونه ابنتیمیه برای اصالت دادن به ظواهر دین و نفی هرگونه عقلگرائی میگوید دو نوع عقل وجود دارد. عقلی که دین را بر میگزیند و تشخیص میدهد که وحی یک امر درست و صحیح میباشد. این عقل وظیفه ذاتی خود را به انجام رساندهاست. عقل دوم بعد از این انتخاب کارها را باید بدست دین بسپارد و همه آنچه که در آن است را قبول کند. اینجا دیگر عقل دوم تحت امر و دستورات است و کاربردی بجز تبعیت ندارد.
ابنتیمیه برای آنکه عقل را در تشخیص روایات و مسائل دینی کنار بگذارد به این انحراف و تعریف دو عقل دست یازیدهاست. ایشان اگر عقل اول را هم قبول میکند چون به آن نیاز دارد. ابنتیمیه چنانچه عقل اول را کنار میگذاشت در توجیه پذیرش دین مشکل پیدا مینمود. چرا که دین برای انسانها آمده و حیوانات که فاقد عقل هستند از آن دور میباشند و این انسان است که بوسیله خرد آنرا قبول میکند. در واقع ابنتیمیه برای توجیه تفکر اشعریت حتی با عقل نیز بازی میکند و برای آن به یک تفسیر به اصطلاح فلسفی اما کاملا بیپایه و بیمنطق قائل میشود.
متن کامل را در این لینک ببینید:
https://vrgl.ir/bdpT9