واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف


Гео и язык канала: Иран, Фарси


کانال واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
صاحب امتیاز :
@AnjomanSUT
ارتباط با مسئول واحد :
@sunnymoodmoon

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Статистика
Фильтр публикаций


📻◽️ فایل صوتی جلسه ۸ مارس با سخنرانی خانم دکتر فاتیما باباخانی و خانم دکتر شیدا دانیانیان مورخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳

🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT




Репост из: نشریهٔ «ترنج»
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
برای نخستین بار، هراسِ جهان را با تمام وجود احساس کردم. گویی هرچه بیشتر در ژرفای آن فرو می‌رفتم، مجال کمتری برای نفس کشیدن می‌یافتم. زن بودن در این جهان، همچون ایستادن پشت شیشه‌ای نامرئی‌ست—تماشای همه چیز، بی آنکه بتوانی لمسشان کنی. هر انتخابی که پیش رویم بود، به شاخه‌ای از درختی خشک می‌مانست—شاخه‌هایی که می‌مردند پیش از آنکه بتوانم یکی‌شان را بچینم.

📖 برشی از کتاب حباب شیشه -از سیلویا پلات، شاعر و نویسنده زن معاصر آمریکایی
✨روز جهانی زنان به تمام زنان دنیا، و به‌ویژه زنان شجاع، پیش‌رو، الهام‌بخش و آینده‌ساز ایران مبارک.

🔻ویدیوی پیوست شده: ترانه گیسوان؛
موسیقی و اجرای گروه ما، بر اساس شعری از پویان مقدسی

🔹 به بهانه ۸ مارس، روز جهانی زن و مبارزه با تبعیض جنسیتی

#بهانه

🆔 @ToranjSUT
🆔 @Women_SUT


«برد انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت ۸ مارس»

لایحه منع خشونت علیه زنان در ایران مسیری طولانی و پیچیده را طی کرده است. این لایحه که بیش از یک دهه میان دولت و قوه قضائیه در جریان بود، سرانجام در دولت دوازدهم به مجلس ارائه شد، اما تاکنون به تصویب نهایی نرسیده است.

اوایل دهه ۱۳۸۰ آغاز پژوهش‌های مرتبط با خشونت علیه زنان در «مرکز امور مشارکت زنان» در دولت اصلاحات

۱۳۹۰ تدوین پیش‌نویس اولیه لایحه با عنوان «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» توسط «مرکز امور زنان و خانواده» در دولت دهم.

۱۳۹۱ ارسال لایحه به کمیسیون لوایح دولت دهم؛ به دلیل ماهیت قضایی بخش‌هایی از لایحه، مسترد شد.

مرداد ۱۳۹۲ بازگشت لایحه به معاونت زنان و خانواده دولت یازدهم برای بازنگری و اصلاحات.

اسفند ۱۳۹۵ نهایی‌سازی متن لایحه با ۹۲ ماده توسط معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در دولت یازدهم.
مخالفان این لایحه آن را بر ضد "بنیان خانواده"، برگرفته از الگوهای غربی و "جرم‌انگاری‌ افراطی" می‌دانستند.

اردیبهشت ۱۳۹۶ ارسال لایحه به دولت و سپس به کمیسیون لوایح.

آذر ۱۳۹۶ ارجاع لایحه به قوه قضاییه به دلیل ماهیت قضایی بخش‌هایی از آن.

۱۳۹۷ تجمع فعالان حقوق زنان در مقابل مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۶ آذر، با درخواست تصویب قانونی جامع برای پیشگیری و منع خشونت علیه زنان.

۱۳۹۸ قوه قضاییه ایران آذرماه ۱۳۹۸ لایحه‌ای را که خود تنظیم کرده بود به دولت فرستاد. از آن تاریخ لایحه در کمیسیون لوایح دولت مانده و تکان نخورده است. البته بعد از ماجرای قتل "ناموسی" رومینا اشرفی، رییس‌جمهور دستور داد روند رسیدگی به آن سرعت گیرد.

۱۴ دی ۱۳۹۹ تصویب لایحه توسط هیأت وزیران دولت دوازدهم پس از حدود یک دهه اختلاف و بررسی. با عنوان «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت»

۱۴۰۰ ارسال لایحه به مجلس شورای اسلامی و آغاز بررسی‌ها در کمیسیون‌های تخصصی.

۱۴۰۱ ادامه بررسی لایحه در مجلس و تشکیل کارگروه مشترک با حضور نمایندگان مجلس، معاونت پارلمانی، معاونت حقوقی دولت و وزارت دادگستری.

فروردین ۱۴۰۲ تصویب لایحه حمایت از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر خشونت توسط مجلس شورای اسلامی.



🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT


از سوی دیگر، تجربیات خانگی اغلب زنان به قدری به هم شباهت دارد که می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاش‌های وحدت‌بخش، مانند مبارزه برای دستمزد خانگی، باشد.
بسیاری از زنان در مسیر مبارزه برای به رسمیت شناختن کار خانگی به عنوان کار واقعی، به این آگاهی رسیده‌اند که خود را در هیئت طبقه فرودست ببینند. آن‌ها این ذهنیت را که وظایف همسری و مادری صرفاً از روی عشق انجام می‌شوند و نباید کار تلقی شوند، به عنوان آگاهی کاذب (ایدئولوژی) و برساخت‌های اجتماعی می‌دانند.

فمینیسم و خانواده زیر نظر سرمایه‌داری
توجه فمینیست‌های مارکسیست که تحت تاثیر موج اول هستند همچنان به کار زنان معطوف شده است، از جمله خدمات آنها در این راستا کمک به درک نحوه ارتباط میان نهاد خانواده و سرمایه‌داری بوده است، این موضوع که چگونه کار خانگی زنان بی‌ارزش قلمداد شده است و کار به حساب نمی‌آید و از سویی عموماً کسالت بارترین و کم مزدترین کارها به زنان واگذار می‌شود. (براساس گزارش مرکز آمار ایران، در بهار ۱۴۰۲مردان ۶۸.۳ درصد از نرخ مشارکت اقتصادی را به خود اختصاص داده‌اند.) پیش از ظهور سرمایه‌داری صنعتی خانواده مکان تولید بود، والدین با فرزندان و خویشاوندان همگی با هم کار می‌کردند تا نسل خویش را تداوم بخشند، کاری که زنان می‌کردند اعم از پخت و پز، کنسرو کردن، کشت گیاهان، ذخیره سازی و پرورش کودکان به اندازه کار مردان در فعالیت اقتصادی اهمیت داشت، اما با صنعتی شدن و انتقال قلمرو خصوصی خانوار به قلمرو صنعتی در مقایسه با مردان مزدبگیر که مولد به حساب می‎‌آمدند زنان غیر مولد تلقی شدند و از چرخه اقتصادی حذف شدند. ارزیابی بسیاری از اندیشمندان فمینیست نشان می‌دهد که دست کم در جامعه سرمایه‌داری هنگامی که زنان به قلمرو اقتصادی نیز وارد می‌شوند بیشتر به کارهای درجه دوم نظیر پرستاری، منشی‌گری، خیاطی و آشپزی وارد می‌شوند و از طرفی واقعیت نشان می‌دهد که دستمزد زنان به طور متوسط کمتر از دو سوم دستمزد مردان برای کارهای‌ یکسان است.



فمینیسم موج دوم
فمینیسم موج دوم با نظریه پردازی حول ساختار اجتماعی مبهم و نامعلومی تحت عنوان پدرسالاری و یا درام روانی پیرامون شکل‌گیری جنسیت و تمایل جنسی در مراحل رشد، از تمرکز روی یک مطالبه ملموس، منفرد و سازمان یافتگی منسجم و مبارزاتی حول این مطالبه بازماند.
این ناتوانی البته ناگزیر نبود. از باب نمونه فمینیسم موج دوم می‌توانست حول مطالبه مشخصی مانند تعیین مزد برای کار خانگی فعالیت کند. مبارزه حول این مطالبه می‌توانست با احتساب مزد کار خانگی روی افزایش حداقل دستمزد طبقه فرودست نیز تاثیر گذاشته و در نتیجه مزد زنان را بالاتر ببرد. کار بی‌مزد خانگی باعث می‌شود تا زنان به اشتغال با مزدهایی کمتر راضی شوند زیرا در هر حال، مزد اندک هرچه باشد بهتر از کار بی مزد خانگی به نظر می‌آید، همچنین تلاش دیگری که فمینیسم موج دوم برای از بین بردن ستم جنسیتی می‎‌توانست مد نظر قرار دهد، سازمان‌دهی برای دفاع از حقوق زنان در کشورهای جهان سوم بود که در این مورد نیز کوتاهی کردند.
جمع‌بندی
به طور خلاصه می‌توان گفت که فمینیسم خصلت جنبشی خود را از دست داده است. اگرچه مطالعاتی برای یافتن منشأ ستم جنسیتی می‌تواند راهگشا باشد، اما کوتاهی و غفلت از خصایص سازمانی و جنبشی آن را به ورطه پراکندگی گویی آکادمیک و پیله روشنفکری می‌کشاند و از سویی فمینیسم عامیانه آن را به جنبش مردستیزانه فرو می‌برد.
ایجاد خصلت جنبشی به معنای تاکید بر موارد زیر است:
1- سازماندهی حول یک مطالبه ملموس و مشخص و منفرد. ساختار جنسیتی یا پدرسالاری، دشمنانی انتزاعی و ناملموس هستند و برای یک جنبش هیچ چیز بدتر از ابهام در تعریف دشمن نیست، همچنین جنبشی که بین ادبیات سیاسی و ادبیات نظری خود تفکیک قائل نشود محکوم به شکست است.
2- توسعه سازمان دهی بین المللی. موج اول فمینیسم برای رفع تبعیض حقوقی می‌توانست به دیگر کشورها نیز سرایت کند و مانند بین الملل اول، یک سازمان بین المللی را تشکیل دهند. اما فمینیسم هرگز در چنین اندازه‌هایی ظاهر نشد.
3- حفظ جنبش فمینیستی به مثابه جنبش مستقل. جنبش فمینیستی نباید به زیر مجموعه‌ای از جنبش‌های حقوق مدنی یا دیگر جنبش‌های سیاسی تبدیل شود. منظور این نیست که این جنبش‌ها برای فمینیسم حائز اهمیت نیست. اما یک جنبش با مطالبه مجزایش مشخص می‌شود و بنابراین مطالبات را مجزا و منفک از هم پیش برد. پس تبدیل فمینیسم به بخشی از جنبش حقوق مدنی در دهه شصت یک خطای فاحش بود.

✍ بنیامین جباری
🆔 @Women_SUT


«فلسفه فمینیسم به مناسبت ۸ مارس»

نوشتار حاضر روایتی است از فلسفه فمینیسم، آغاز فمینیسم به مثابه یک جنبش اجتماعی در قرن نوزدهم که بر روی برابری حقوق زنان با مردان و مشارکت اجتماعی زنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و آموزشی همچنین مطالباتی مانند حق رأی، حق تحصیل، حق حضانت فرزندان، پوشش، مالکیت، فرصت کار زنان در بیرون از خانه تاکید دارد به عرصه حضور قدم گذاشت، مطالباتی که کاملاً روشن و واضح بودند و شرایط عینی و تاریخی پشتوانه مادی و ضرورت تاریخی لازم برای تحقق این مطالبات را فراهم می‎‌آورد، در هر حال سازماندهی و مبارزه حول مطالباتی انجام می‌شد که روشن و قابل دستیابی هستند بنابراین موج اول فمینیسم در نهایت توانست به بخش اعظم این مطالبات دست یابد.
اما موج دوم فمینیسم، که به فمینیسم رادیکال معروف شد، با چالش‌های بزرگ‌تری روبرو بود. علیرغم تغییر برخی قوانین، زنان همچنان به عنوان جنس دوم تلقی می‌شدند. فلسفه مبارزه این جنبش نه با قوانین مکتوب، بلکه با قوانین نانوشته‌ای در ساختارهای کهن‌تر مانند خانواده، فرهنگ، مذهب و دولت درگیر بود؛ ساختارهایی که مضامین آن‌ها هزاران سال است در اعماق افکار بشریت ریشه دوانیده است. همین ویژگی‌ها کافی بود تا کار فمینیسم رادیکال را دشوار سازد، زیرا چنین ساختارهایی، هر نامی که بر آن‌ها بگذاریم، بسیار غیرملموس و انتزاعی هستند. برخلاف موج اول فمینیسم که بر برابری حقوقی متمرکز بود، موج دوم با چالشی عمیق‌تر، یعنی مبارزه با جنسیت و پدرسالاری، مواجه شد. این مبارزه نتوانست به شکل یک برنامه سیاسی و مبارزاتی منسجم درآید و در نتیجه، موج دوم به ورطه پراکندگی، آکادمی‌سازی، نظریه‌پردازی صرف، آرمان‌گرایی اتوپیایی و حتی در سطحی عام‌تر، به مردستیزی کشیده شد. ریشه این فقدان انسجام مبارزاتی را می‌توان در نبود یک مطالبه روشن، عینی و قابل دستیابی جست‌وجو کرد.

مبانی فلسفی فمینیسم موج اول
فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم سوسیالیستی با وجود شباهت‌های فراوان دست کم یک وجه تمایز عمده دارد، فمینیست‌های سوسیالیست معتقدند که در توجیه ستم بر زنان، طبقه و جنسیت کمابیش سهمی یکسان دارند. اما فمینیست‌های مارکسیست بر این باورند که تحلیل طبقاتی در نهایت بهتر می‌تواند موقعیت زنان را تبیین کند. در واقع، زنان بورژوا ستمی را که بر زنان فرودست وارد می‌شود، تجربه نمی‌کنند. فمینیست‌های مارکسیست ستم بر زنان را بیش از آنکه نتیجه اقدام ارادی سوژه‌ها بدانند، به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مرتبط با سرمایه‌داری نسبت می‌دهند. این دیدگاه مصداق بارز این جمله است که «این آگاهی انسان نیست که هستی او را تعیین می‌کند، بلکه برعکس، مناسبات اجتماعی و عینی هستند که آگاهی انسان را شکل می‌دهند.» مردان و زنان در فرایند تولید جمعی، خود را می‌سازند. جمله «کار زنان پایان ندارد» برای فمینیست‌های مارکسیست بیش از یک جمله قصار است؛ به اعتقاد آن‌ها، برای درک اینکه چرا ستمی بر زنان وارد می‌شود که بر مردان وارد نمی‌شود، باید پیوندهای میان منزلت کار زنان و تصوری که از خود دارند را بررسی کرد.

فمینیست‌های مارکسیست تأکید می‌کنند که اگر سرمایه‌داری را صرفاً به عنوان نظامی مبتنی بر داد و ستد ببینیم، واقعیت مناسبات قدرتی که در ذات آن نهفته است، پنهان می‌ماند. به زعم آن‌ها، تصادفی نیست که ایدئولوگ‌های سرمایه‌داری، شبه قراردادهایی مانند روسپی‌گری و کرایه رحم را اقداماتی مبتنی بر گزینش آزادانه تلقی می‌کنند و از آن‌ها دفاع می‌کنند. در واقع، می‌توان احتمال داد که چنین تصمیم‌هایی بیشتر از سر اجبار هستند تا اختیار.

تحلیل طبقاتی مارکسیستی، مانند تحلیل مارکسیستی قدرت، ابزاری برای درک مفهوم ستم دیدگی زنان در اختیار فمینیست‌ها قرار داده است. طبقات به سادگی و به یکباره ظهور نمی‌کنند، بلکه افرادی در موقعیت‌های مشابه، آرام‌آرام و با زحمت، از طریق روشنگری رادیکال، آن را شکل می‌دهند. وقتی عده‌ای از افراد کاملاً از تعلق خود به یک طبقه آگاه شوند، آنگاه طبقه را تشکیل می‌دهند. در غیر این صورت، در دام آگاهی کاذب (ایدئولوژی) گرفتار می‌شوند؛ رویکردی که در ذهنیت افراد استثمار شده ایجاد می‌شود تا گمان کنند که استثمار نمی‌شوند و می‌توانند مانند استثمارگران آزادانه زندگی کنند و با کار و تلاش به جایگاه آن‌ها دست یابند. آگاهی طبقاتی نقطه مقابل آگاهی کاذب است که مانع از اتحاد طبقاتی می‌شود.
بخش عظیمی از مبانی فلسفی فمینیسم حول این پرسش است که آیا زنان طبقه خاص خود را تشکیل می‌دهند؟ به نظر می‌رسد این جنبش درون جامعه‌ای طبقاتی عمل می‌کند، اما مشکل اینجاست که زنان به معنای مارکسی کلمه، یک طبقه نیستند. مناسبات مرد-زن مناسبات طبقاتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، در حالی که نیازهای بی‌واسطه و بالقوه‌گی‌های زنان قطعاً متأثر از شرایط طبقاتی هستند.


⚪️ واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی دانشجویان شریف به مناسبت روز جهانی زن، ۸ مارس، برگزار می‌کند:

🔸 یکشنبه ۱۹ اسفند از ساعت ۱۵:

👤دکتر فاطیما باباخانی؛ پژوهشگر حقوق بین‌الملل و موسس و مدیرعامل خانه امن مهرشمس آفرید
➖چگونه به خشونت علیه زنان پایان دهیم؟
راهکارهای محلی؛ چالش های محلی


👤 دکتر شیدا دانیانیان؛ فعال حوزه زنان عرب خوزستانی
➖لزوم توجه به تبعيض مضاعف در بررسى چالش های زنان اقوام

📍مکان: اتاق مجازی انجمن

🆔@Women_SUT
🆔@anjomanSUT


در راستای پیشگیری، ممانعت و پیگیری این مسئله، انجمن اسلامی دانشجویان شریف قصد دارد با برگزاری نشست‌های آگاهی‌بخش، تولید محتوای آموزشی، ایجاد شبکه‌های حمایتی و پیگیری سیاست‌های نظارتی، به مقابله با آزار جنسی در محیط دانشگاه بپردازد. شفاف‌سازی رویه‌های دادخواهی، توانمندسازی دانشجویان و مطالبه‌گری از نهادهای دانشگاهی از دیگر گام‌هایی است که می‌تواند به ایجاد محیطی امن‌تر برای دانشجویان، به‌ویژه دختران، کمک کند.
به این منظور واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف، از تمامی افراد داوطلب برای اعتلا بخشیدن به این هدف، دعوت به همکاری می‌نماید
.

فرم همکاری:
https://forms.gle/JiAsyAsGnFovcbkP8

🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT


«چالش‌های پنهان به منظور پیگیری آزارهای جنسی‌ در دانشگاه»

🔻دانشگاه به عنوان یکی از پیشران‌های توسعه شناخته می‌شود و در فهم عامه هم دانشگاه فقط یک سلسله مراتب اداری نیست و در شرایطی که جامعه مدنی تحت فشار و سرکوب در حوزه‌های مختلف باشد، فضای جامعه نیز در دانشگاه ظهور و بروز می‌یابد و زیرنهادهای مختلف مثل حیات دانشجویی در دانشگاه به تدریج شکل می‌گیرند. به دلیل همین شکل نهادمند شدن، دانشگاه میتواند در گفت‌وگو با فرهنگ رسمی هم قرار بگیرد و خواست جمعی جامعه را مطرح کند. از طرفی در جامعه ما، از آنجاکه دانشگاه اولین نقطه ورود برای بسیاری از دختران و پسران به حوزه‌های اجتماعی است و دانشگاه همچنان جزو معدود نقاط برای تحرک اجتماعی اکثر دختران محسوب می‌شود، بنابراین پرداختن به کیفیت زندگی دختران دانشجو اهمیت زیادی دارد.

🔹در مطالعات خشونت جنسی در دانشگاه ، بحث عدم رضایت بسیار پررنگ است که این عدم رضایت در بسیاری از موارد به خصوص در موضوع استاد- دانشجو دارای پیچیدگی‌هایی است؛ در بعضی روایات اینکه بیان میشود خود فرد آزار دیده به نوعی با استاد آزارگر ارتباط صمیمی را آغاز کرده و "خودش" شروع کننده ارتباطی که درنهایت منجر به عدم رضایتش شده، می‌شود؛ مشخصا عدم توجه به این نکته که به هرحال این رابطه سلسله مراتبی است و برابر نیست، دیده می‌شود و اینکه استاد آزارگر از موقعیت فرادست خود استفاده کرده برای اینکه مطالبه جنسی خودش را پیش ببرد اغلب فراموش می‌شود. متهم بخشی از ساختار قدرت در دانشگاه است و بسیاری اوقات نظام دانشگاه با سرپوش گذاشتن بر آزار، اعتبار خودش را تداوم می‌بخشد.

🔹گفتنی ست که دانشگاه محل تقاطع جنسیت، سن، طبقه، قومیت، گرایش سیاسی و مذهبی است و سلسله مراتبی که در دانشگاه وجود دارد موقعیت را برای دادخواهی پیچیده‌تر می‌کند. با افزایش درجه فرودستی دانشجو امکان آزار جنسی برای آزارگر تسهیل می‌یابد. از طرفی اینکه موقعیت استاد آزارگر به چه صورت باشد هم اراده و نحوه برخورد با او را متفاوت می‌کند؛ هیئت علمی باشد یا مدعو، به حاکمیت نزدیک است یا خیر، امتیازات علمی بین‌المللی که حضورش به اعتبار دانشگاه می‌افزاید، دارد یا نه و عوامل دیگر.

🔹از جمله عواملی که آزار جنسی را در دانشگاه تسهیل می‌کنند بازتولید نظام تبعیض و کلیشه‌های جنسیتی در دانشگاه است مانند اینکه از دختران می‌خواهند یا کوتاه بیایند یا انگشت اتهام به سمت دانشجوی دختر گرفته می‌شود که آنها اغواگر استادان مرد آزارگر بودند! در بسیاری از روایت‌ها دیده می‌شود که چطور استاد در بزنگاه‌هایی مانند زمان امتحان یا زمان فارغ‌التحصیلی، تلاش می‌کند جهت فشار بر دانشجو، دوگانه استاد-دانشجو را با تاکید بر اقتدار استادی مردانه‌اش پررنگ کند. درمورد زمینه‌های دیگری که فرهنگ تجاوز در آن پررنگ می‌شود : کوچک شماری خشونت جنسی، قربانی نکوهی و وجود نظامی سیستماتیک برای دفاع از آزارگر است به طوری که بسیاری از دانشجویان آزاردیده فضایی حمایتگر در دانشگاه نمی‌بینند که بخواهند مسئله را مطرح کنند و حتی فضایی وجود ندارد که بخواهند خودمراقبتی را یادبگیرند و آزار را تشخیص بدهند.

🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT


📌ششم بهمن سال‌روز دستیابی زنان ایرانی به حق رأی، نتیجه ۵۶ سال مبارزه پیگیرانه و کنشگری زنان ایرانی برای رسیدن به آزادی و حقوق برابر، جریانی ریشه‌دار در کشور ماست.

▪️این جریان تاریخی با تلاش‌هایی نظیر تأسیس انجمن «غیبی نسوان» به ریاست صدیقه دولت‌آبادی آغاز شد؛ آن هم در دورانی که بیشتر گروه‌ها و انجمن‌های زنان نیروی خود را بر آموزش و حق تحصیل گذاشته بودند و مشارکت سیاسی زنان جزو خواست‌های اولیه آنان نبود.
در مجلس دوم (۱۲۹۰)، محمدتقی وکیل‌الرعایا از این حق دفاع کرد، اما راه به جایی نبرد. زنان ایرانی با ایجاد نشریات، احزاب، و برگزاری تظاهرات به مبارزه ادامه دادند؛ از جمله صدیقه دولت‌آبادی با مجله «زبان زنان» و حزب زنان ایران به رهبری فاطمه سیاح.

🔸در دوران دولت مصدق، حق رأی در پیش‌نویس لایحه انتخاباتی گنجانده شد، اما با سقوط دولت در ۱۳۳۲ این اصلاحات متوقف شد. با تلاش‌هایی همچون تأسیس جمعیت راه نو (۱۳۳۴) و شورای همکاری جمعیت بانوان ایران (۱۳۳۵)، حرکت زنان سرعت بیشتری گرفت.
سرانجام در ۱۳۴۱ با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و اجرای اصل پنجم انقلاب سفید، زنان ایرانی رسماً حق رأی و مشارکت سیاسی برابر با مردان را به دست آوردند.

🎞 تصویر: تظاهرات زنان ایرانی برای حق رأی
📍تهران، اوایل دهه ۱۳۳۰ خورشیدی

🆔 @Women_SUT


🔹در دل تاریخ پر پیچ و خم ایران معاصر، نام منیره گرجی قرآن‌پژوهی که نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب ایفا کرد، می‌درخشد.
منیره گرجی در سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد و با عزم راسخ خود، راهی دشوار را در پیش گرفت. او به‌عنوان تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، جایگاه ویژه‌ای در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران داشت.

🔸حضور او در این مجلس نماد مشارکت زنان در ساختارهای سیاسی نوین ایران بود. گرجی تلاش کرد حقوق زنان را در چهارچوب آموزه‌های اسلامی در قانون اساسی بگنجاند و به مسائل مرتبط با جایگاه خانواده و زنان در جامعه توجه ویژه‌ای داشت و تلاش کرد تا تصویری روشن از جایگاه زن در جامعه ایرانی ترسیم کند.

ایشان دیروز ۲۳‌دی ماه، چشم از جهان فروبست. یاد و میراثشان گرامی باد.

➖ همچنین می‌توانید متن مصاحبه‌ با ایشان را در شماره دوم نشریه فروغ که در آبان ۹۶ منتشر شد، مطالعه کنید.
🆔 @Women_SUT


📝 پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی دلسوز و مدافع جسور حقوق زنان از دیار مهاباد، در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ به دست نیروهای اطلاعاتی ایران بازداشت شد. او که پیش‌تر نیز در سال ۱۳۸۸ به‌دلیل شرکت در تجمع دانشجویان کرد دانشگاه تهران، علیه اعدام‌های سیاسی در کردستان، مدتی را در بازداشت سپری کرده و با وثیقه آزاد شده بود، اکنون به جرم فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌اش، قربانی نظامی شده که عدالت را فدای سیاست می‌کند.

🏷 عزیزی سال‌ها در اردوگاه‌های جنگ‌زده سوریه به‌عنوان مترجم و مددکار اجتماعی، زخم‌های ناشی از جنگ را مرهم می‌نهاد. اما اکنون به اتهام «بغی» محکوم به اعدام شده است؛ اتهامی که وکیلش، امیر رئیسیان، آن را کاملاً بی‌پایه و فاقد سندیت دانسته و تأکید کرده که تلاش‌های او هیچ رنگ و بویی از سیاست نداشته و صرفاً در خدمت انسانیت بوده است. با این وجود، چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه، حکم اعدام پخشان عزیزی در دیوان عالی کشور، بی‌اعتنا به ایرادات عدیده پرونده، تایید شد.

🔻این حکم ظالمانه موجی از اعتراضات فعالان حقوق بشر را برانگیخته است. برای مثال پنج زندانی سیاسی در زندان قزل‌حصار با نگارش نامه‌ای این حکم را محکوم کرده و از مردم و جامعه جهانی درخواست کرده‌اند که برای جلوگیری از فاجعه‌ای دیگر، به یاری پخشان عزیزی و دیگر زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بشتابند. همچنین بسیاری از مادران دادخواه به‌خصوص در کردستان صدور حکم اعدام برای او را محکوم کرده‌اند که نشان‌دهنده گستردگی حمایت دادخواهان از پخشان عزیزی بوده‌است.

🔸سازمان عفو بین‌الملل نیز این حکم را به‌شدت محکوم و آن را ناعادلانه خوانده است. این سازمان هشدار داده که پخشان عزیزی در آستانه اعدام قرار دارد و خواستار توقف فوری تمامی احکام اعدام در ایران شده است.
نقض آشکار اصول دادرسی عادلانه، استفاده از شکنجه برای گرفتن اعترافات اجباری، و تعلل در پاسخگویی به ایرادات حقوقی پرونده، بر عمق این فاجعه افزوده است. در حالی که سایه مرگ بر سر پخشان عزیزی سنگینی می‌کند، فعالان حقوق بشر از جهان می‌خواهند که پیش از آن‌که دیر شود، برای نجات جان او و دیگر قربانیان این بی‌عدالتی، اقدام کنند.

صدای او باشیم
#پخشان_عزیزی

🆔 @Women_SUT


«تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال حقوق زنان و کردها، در دیوان عالی ایران»

تایید حکم اعدام دختر بی گناه کورد ایرانی و مددکار فعال و دلسوز اجتماعی خانم پخشان عزیزی آن قدر ناعادلانه و بی رحمانه است که روح و روان هر انسانی را که وجدانی زنده دارد می آزارد و آدمی را از این همه بی رحمی و قساوت به حیرت می اندازد
بدون شک اعدام این دخترِ شریف برگ سیاهی بر تاریخ حاکمیت فعلی خواهد بود و تبعات انسانی و سیاسی این حکم ناروا دامن مسئولان امر را دیر یا زود خواهد گرفت.
به عنوان پدری داغدیده که خون دخترم مهسا (ژینا امینی) مظلومانه بر خاک ریخته شد و تاکنون کسی پاسخگوی این غدر و ظلم بزرگ نبوده است همراه با همه خانواده های داغدار و دل سوخته با خانواده پخشان عزیزی همدردی میکنم و با تمام وجود فریاد می زنم که این حکم ناروا را نقض نموده و اعدام را در این کشور متوقف کنید و بیش تر از این خانواده ها را داغدار عزیزانشان نکنید.
-امجد امینی پدر دادخواه ژینا امینی

🆔 @Women_SUT


#معرفی_کتاب

📚جریان‌های پنهان خانوادگی
✍🏻افسانه نجم‌آبادی

تک‌همسری و ازدواج به معنای زوجیت ارمغان مدرنیته است. راز ازدواج دوم مخفیانهٔ پدر نویسنده که پس از فوتش با تماسی از تهران برملا شده بود، پایه و اساس پژوهشی شد که سیر تغییر ماهیت امر ازدواج را طول تاریخ دو قرن اخیر ایران بررسی می‌کند. زندگی خانوادگی که در ابتدا قرن بیستم میلادی در ایران به صورت سنتی زندگی چندهمسری با وصلت‌های خانوادگی بود به ازدواج از سر عشق و پایه‌گذاری از خانواده براساس زوج تغییر کرد. تغییری که از خانواده‌های قشر متوسط شهری آغاز شد. در فصل اول این کتاب به بررسی ازدواج از سر عشق و گسترش آن از طریق ادبیات آن دوران می‌پردازد. نجم‌آبادی در فصل بعدی به تاثیر اشیا نظیر نامه و عکس عروسی پرداخته و نقش آنان را بررسی می‌کند. در فصل سوم تغییر معانی ازدواج، از تشکیل خانواده و زادوولد در گذشته به خانواده زوج محور در دوران مدرن می‌پردازد. در فصل آخر تاثیر دگرگونی‌های زندگی شهری را بر امکان تشکیل دو خانواده بی‌اطلاع از هم، بررسی شده است.

-محمد علی فخری

🆔 @Women_SUT


Репост из: نشریهٔ «ترنج»
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
تحول اعصار تاریخی، همواره با پیشرفت در امر آزادی زنان میتواند تعیین گردد.
آزادی زنان معیار سنجش آزادی است...
-کارل مارکس
🎧 «کنسرت فرضی»

🎼 پرستو احمدی


#موسیقی
#بهانه

🆔 @ToranjSUT
🆔 @Women_SUT


📝چرا "تداوم" خشونت علیه زنان خبر از جامعه‌ای تحت استثمار می‌دهد؟

📃 اگر تاکنون از آمار زن‌کشی‌ها متاثر نشده‌اید، یحتمل اخبار را دنبال نمی‌کنید. تنها در ۳ ماه ابتدایی ۱۴۰۳ بیش از ۱۵ هزار مورد خشونت خانگی علیه زنان و دست کم ۸۵ زن‌کشی در پزشکی قانونی ثبت شده است. اغلب مرتکبان خشونت‌های فیزیکی و قاتلان از پیش می‌دانند که قانون اساسی و دستگاه قضایی جمهوری‌اسلامی هزینه‌ی چنین اقداماتی را ناچیز و در رفتن از زیر همان اندک جزا را نیز ممکن می‌کند. همچین آمار و ارقامی تنها محدود به ایران نیست. با بازگشتِ طوفانی طالبان، آتشِ همواره جاریِ خشونت علیه زنان افغانستانی زبانه کشید و حتی حق حضور در جامعه‌ نیز از آنان صلب شد. در لیبی نیز حکومت جدید مدتی پیش از قوانینی رونمایی کرد که زن را به کالای جنسی تقلیل داده و آپارتاید جنسیتی‌ای به راه می‌اندازد. از امروز و دیروز هم که بگذریم مردسالاری کهن‌الگو و میراث تاریخیِ تمدن بشریت است. در این میان گروهی که اغلب با شیوه‌های متفاوتی بر عاملیت آن پرده‌پوشی و از قربانیان آن چشم‌پوشی می‌شود، همین مردان اند: مردان قربانیان پنهان زن‌‌ستیزی و خشونت علیه زنان‌اند.

🔍 پیش از پرداختن به ادعای فوق، لازم است مفهوم دیگری را باز کنیم. پی‌یر بوردیو در ۱۹۹۲ نظریه‌ی «خشونت نمادین» را صورت‌بندی کرد. خشونتی غیر فیزیکی (نرم) که از تفاوت قدرت بین گروه‌های اجتماعی منعکس شده و با مشارکت ضمنی قربانیان و اعمال‌کنندگان آن انجام می‌شود. خشونت نمادین «تقویت ناخوداگاهانه و طبیعی‌انگاری وضع موجود» توسط گروهِ قربانی است. خشونت نمادین می‌تواند در حوزه‌های مختلف اجتماعی مانند طبقه، قومیت و جنسیت آشکار شود. بوردیو معتقد بود چنین خشونتی تحمیل‌کننده‌ی اطاعت‌هایی است که نه تنها به‌مثابه اطاعت درک نمی‌شوند، بلکه با اتکا بر «انتظارات جمعی» و «باورهای از لحاظ اجتماعی درونی‌شده» توسط گروه‌های تحت سلطه، مشروع و لازم تلقی می‌شوند. با اتکا بر این مفهوم، از اولین خشونت‌های نمادینی که کودکان در خانه‌ تجربه می‌کنند، سلطه و خشونت بر زن و استثمارِ¹ اوست. این الگو بین کودکان با جنسیت‌های مختلف، متفاوت درک می‌شود. در حالیکه روانِ پسربچه‌ها وضع موجود را طبیعت شُمارده و سلطه‌گری و خشونت‌ورزی را یاد می‌گیرد، دختربچه‌ها نیز تبعیض‌های موجود را طبیعی انگاشته و استثمار شدن را عادی تلقی می‌کنند. اگر از رنجِ وحشتناک تصویر «مادر تحت خشونت» بر روان کودکان نیز بگذریم، از عادی‌سازی این تصویر در نگاهشان نمی‌توان گذشت. (این عادی‌سازی به منظور مکانیزمی دفاعی در برابر فروپاشی روانی‌ای است که حاصلِ ناتوانی در محافظت از مادر، تنها مأمن خود، در برابر شکنجه‌‌‌ -فیزیکی یا روحی- می‌باشد.)

🏷 با نهادینه‌شدن الگوی استثمار، پیشاپیش زنان و سپس اقشار دیگر جامعه ابزار و بهره‌کشی از ایشان عادی تلقی می‌شود. در پی آن تبعیض و نابرابری درونی شده و در مرحله آخر افراد حتی در برابر خشونت عریان و توحش نیز بی‌تفاوت و منعطف می‌شوند. اگر از هانا آرنت الهام بگیریم، چنین فرایندی را باید «ابتذال استثمار» دانست. به این ترتیب مردانِ زن‌کش، هیولا‌هایی انسان‌‌زدایی‌شده و مریخی نیستند. آن‌ها کودکانِ بزرگسالی با مادران آزرده، از طبقات و برچسب‌های اجتماعی‌‌ گوناگون و در همین اطراف اند. در طبقه حاکم‌اند و زورشان می‌رسد و استثمار می‌کنند، کارگرند و استثمار می‌شوند و اعتراض نمی‌کنند، یا طبقه‌متوسطی‌اند و زن‌ستیزی و مناسبات استثماری‌شان را شکلات‌پیچ کرده و برای تخفیف دادن به آن‌ها با عقل سلیم و علم بهانه‌ می‌بافند. حائز اهمیت است که این کودکانِ جانی فقط مردان نیستند. (رواج زن‌ستیزی بین زنان مفصل مسئله‌ایست که ابزار تحلیل آن در این متن نمی‌گنجد)

📌 به این ترتیب، ریشه‌کن شدن زن‌ستیزی مستلزمِ آگاهی به باور‌های نهادینه و اراده‌ای جمعی برای بازاندیشی و مبارزه‌ با کهن‌الگوهای استثماری‌ست.
 «تداوم» خشونت علیه زنان و زن‌کشی که عریان ترین اشکال زن‌ستیزی‌اند، حاکی از بازتولید باورهای تبعیض‌آمیز و استثماری و خشونت نمادینی‌ است که تمام اقشار جامعه همراهِ آن و در برابرش آسیب‌پذیر اند. خشونتی که نوعی سلطه را تحمیل می‌کند که «حقِ حق داشتن» را نیز از افراد صلب کرده و نظام‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم را طبیعی انگاشته و بنابراین حتی امکان تصور نظمی دیگر را نیز از بین می‌برد. تحکیم این سلطه از خانه شروع می‌شود و مادامی که خشونت علیه زنان امری روزمره است، با شدتِ هرچه بیشتری بازتولید و تقویت می‌شود. و بنابراین:

«آزادی زنان معیار سنجش آزادی جامعه است!» –مارکس

 
پ.ن:
[1] استثمار: (خیلی سطحی و سرسری) عبارت است از بهره کشی یک طرفه از کسی و از رنج او بهره بردن.

✍سارا صادقی ژاله


🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT


به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان ۲۵ نوامبر
" خانه، همچنان خطرناک ترین مکان برای زنان است"

"خشونت علیه زنان"، عبارتی که مسئولان کشور ترجیح می‌دهند به جای کلمه خشونت، از کلمه سوءرفتار استفاده کنند. اما آیا واقعا این کلمه مفهوم حقیقی عمق فاجعه‌ای که در حال اتفاق افتادن است را می‌رساند؟
هر ده دقیقه در جهان یک زن کشته می‌شود.
براساس آمار رسمی، در دو سال گذشته از ۱۶۵ زن‌کشی، ۱۰۸ نفر از آنها توسط شوهر، ۱۷ زن توسط برادر، ۹ زن توسط پسر، ۱۳ زن توسط پدر و ۱۹ زن توسط سایر مردان خانواده کشته شدند.
و در هفته گذشته حداقل ۹ زن به بهانه "مشکلات خانوادگی" به قتل رسیده‌اند.
علاوه بر این فراموش نکنیم که خشونت، فقط به شکل خشونت فیزیکی نیست و خشونت روانی و عاطفی، خشونت کلامی، خشونت جنسی، خشونت اجتماعی و خشونت اقتصادی هم انواع دیگری از خشونت هستند.
با این‌که آمار دقیقی از خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد، همواره خبرهایی را در این باره شنیده‌ایم و با اتفاق افتادن هر یک از این اتفاقات وحشتناک لایحه خشونت علیه زنان کمی مورد توجه قرار گرفته، اما پس از مدتی دوباره به فراموشی سپرده شده است.
متاسفانه برخلاف لایحه حجاب که به سرعت در حال پیگیری است، ظاهراً مسئولین ضرورتی در رسیدگی به این لایحه پر اهمیت نمی‌‌بینند.

پیام روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان این است که همه ما مسئولیم. مسئولیم تا سکوت خود را بشکنیم، حمایت کنیم، و تغییر ایجاد کنیم. هر یک از ما می‌توانیم بخشی از این جنبش باشیم؛ با آموزش، آگاهی‌بخشی و حمایت از کسانی که نیازمند کمک هستند.
و فراموش نکنیم که هر ضربه‌ای که بر پیکر زنی وارد می‌شود، پژواکی است از بی‌عدالتی و نابرابری که در گوشه و کنار جهان طنین‌انداز می‌شود.
به امید روزی که عشق و احترام، جایگزین ترس، خشونت و تحقیر شود.

✍ رها خرمی

🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT


به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان، ۲۵ نوامبر:
" خانه، همچنان خطرناک ترین مکان برای زنان است"

🆔 @Women_Sut


⬜️ پیشنهاد دولت برای تغییر قانون مدنی تابعیت حداقل در شش مورد قابل توجه است:

▫️➖ یکم: فرزندان مادران ایرانی، پدران غیر ایرانی ماده ۹۷۶ قانون مدنی در هفت بند مشخصات کسانی که شامل تابعیت ایرانی می‌شوند را مشخص کرده است. در بند یک این ماده نوشته شده «همه افراد ساکن در ایران به جز کسانی که تابعیت خارجی دارند شامل تابعیت ایرانی» می‌شوند.
در اصلاحیه جدید این عبارت حذف شده و به جای آن آمده است:
«افرادی که مطابق قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی مصوب ۱۳۹۸ در ایران متولد شده یا می‌شوند و حداقل پنج سال در ایران اقامت داشته باشند مشروط به نداشتن مشکل امنیتی به تشخیص وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»

در قانون مصوب سال ۱۳۹۸ فرزندان زنان ایرانی از همسران غیر ایرانی در صورت درخواست مادر تا سن ۱۸ سالگی و یا درخواست شخصی پس از ‍‍۱۸ سالگی می‌توانند تابعیت ایران اخذ کنند.

▫️➖ دوم: حذف نظام تابعیت مبتنی بر خاک همچنین در بند چهارم ماده ۹۷۶ فرزندان زوج‌های خارجی که یکی از آنها متولد ایران بود، می‌توانستند به تابعیت ایران در آیند، اما در اصلاحیه دولت، بند چهارم حذف شده و دیگر تابعیت ایران به این افراد تعلق نمی‌گیرد.
همچنین قرار است «شرط نداشتن مشکل امنیتی به تشخیص وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» برای اعطای تابعیت ایرانی به افراد در همه موارد، لحاظ شود.

▫️➖ سوم: اعطای تابعیت به نخبگان و سرمایه‌گذاران خارجی با اصلاح مواد ۹۸۰ و ۹۸۳ قانون مدنی، «اتباع خارجی که به جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده‌اند، دارای مقامات علمی یا تخصصی بالا هستند، شرایط نخبگی دارند، در ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند، یا ایثارگران و فرزندان شهدای خارجی که تقاضای تابعیت ایران دارند» در صورت نداشتن مشکل امنیتی (به تشخیص وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران) به تابعیت ایران پذیرفته شوند.

▫️➖ چهارم: تعیین تکلیف تابعیت فرزندان اتباع ایران با اصلاح ماده ۹۸۴ قرار است فرزندان (زیر سن قانونی) مردانی که تابعیت ایران را کسب می‌کنند، تبعه ایران محسوب شوند. همسر این افراد هم در صورت درخواست و حداقل شش ماه اقامت در ایران و نداشتن مشکل امنیتی (به تشخیص وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران) تبعه ایران می‌شود.
ماده ۹۸۶ قانون مدنی هم قرار است حذف شود. این ماده شامل مقرراتی است که به زن غیر ایرانی که با مرد ایرانی ازدواج می‌کند، اجازه می‌دهد پس از طلاق یا فوت شوهر ایرانی به تابعیت اول خود بازگردد. در این ماده محدودیت‌هایی برای داشتن اموال غیرمنقول برای این زنان وجود دارد.

▫️➖ پنجم: نفی تابعیت دوگانه با وجود تغییراتی در ماده ۹۸۹ قانون مدنی، کماکان جمهوری اسلامی تابعیت دوگانه را نفی می‌کند.
در ماده ۹۸۹ هر کس بدون رعایت قانون، تابعیت دولت دیگری را کسب کند یا دولت دیگری او را تبعه خود بداند، یا هر کس که بدون ترک تابعیت قبلی خود تابعیت ایران را کسب کند، تابعیت خارجی او نادیده گرفته می‌شود و تنها تبعه ایران شناخته می‌شود.

▫️➖ ششم: استثنا در پذیرش تابعیت دوگانه نخبگان قرار است به شرط «احراز عدم وجود مشکل امنیتی» از سوی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه و «تایید کار گروهی متشکل از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی»، امکان «جذب، تبدیل وضعیت و ارتقای مرتبه» آن دسته از نخبگان متقاضی عضویت در هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی و پژوهشی که تابعیت کشور دیگری را دارند، مهیا شود.

🔶اهدای تابعیت به شبه‌نظامیان در جنگ سوریه
تلاش دولت برای اصلاح و تغییر قانون تابعیت ایران در حالی رخ می‌دهد که در سال‌های گذشته و هم زمان با اعزام نیروهای شبه‌نظامی از سوی ایران به جنگ در سوریه، شواهدی از اهدا شناسنامه به این نیروهای غیر ایرانی منتشر شده است. این شواهد نشان می‌دهند افرادی که تابعیت ایرانی گرفته‌اند مشمول هیچ‌کدام از موارد ذکر شده در قانون نمی‌شوند.
در اسفند ۱۴۰۲، منتقدان حضور مهاجران افغان در ایران، عکس شناسنامه‌های صادر شده برای اعضای خانواده لشکر فاطمیون را با هدف ایجاد نگرانی از احتمال نفوذ افغان‌ها به ایران و دامن زدن به رفتارهای مهاجرستیزانه منتشر کردند.
🆔 @Women_SUT


لایحه اصلاحات تابعیت ایرانی.pdf
147.2Кб
⬜️ در مقدمه توجیهی این لایحه آمده است: 
"به موجب اصل وحدت تابعیت هر شخص باید تنها دارای تابعیت یک دولت باشد؛ چرا که رابطه ناشی از تابعیت میان فرد و دولت موجد حقوق و تکالیفی برای اشخاص و دولت‌ها است و تعدد این رابطه باعث بروز مشکلات فراوانی برای این اشخاص و دولت‌های متبوع آنها خواهد شد. یکی از اصلی ترین زمینه های بروز اشکال در نظام حقوقی ایران استفاده هم زمان از نظام اعطای تابعیت مبتنی بر خاک و نظام مبتنی بر خون است."

🔹 در سال‌ ۱۳۹۶ جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طرح «اصلاح قانون تابعیت» را تهیه و تدوین کردند. براساس آن طرح به‌‌کارگیری یا استخدام افرادی که بدون ترک تابعیت ایرانی، تابعیت سایر کشورها را دارند ممنوع بود و متخلف به جزای نقدی یا حبس و استرداد تمام حقوق و مزایایی که دریافت کرده، محکوم می‌شد.

🆔 @Women_SUT

Показано 20 последних публикаций.