ببین جوجوم کاری که کردم رو انجام بده و گرنه بد میبینی
مثلا چیکار میکنی علیسان ها
عزیزم یه کاری میکنم آبروت تو کل خانواده بره
پزخند میزنم تو هیچوقت این کار نمیکنی
حالا میبینی میکنم یا نه
بعد بازوم رو میکشه
تقلا میکنم تا ازدستش نجات بیابم
طی یه اقدام دستمو به جیبم میرسونم و چاقوی ضامن دارم رو بیرون میکشم و سمت گردنش میبرم
ااا د نشد دیگه جوجوم من هر کاری بگم انجام میدی بدون چون و چرا وقتی من میگم با من باش مال من باش گوش کن به حرفم
قول میدم لذت ببری
چاقو رو فشار میدم و میگم علیسان با این دستا دو نفر رو کشتم
یادته الان هم اصلا بعید نیس که تو رو هم بکشم
پس دست نجستو بکش
به حرفم گوش نمیده ودر عوض دستش بیشتر به سمت باسنم میره
خون جلوی چشمام رو میگیره و طی یه اقدام چاقو رو میکشم رو گردنش و خون فواره میزنه بیرون و بوم علیسان مرد
میخندم از اون خنده های کمیاب
و رفته رفته خندم تموم میشه و خونسرد به جسد نگاه میکنم که در همین حین....
رمان اتش جنون
داستان در مورد دختری به اسم شایلی که به یه خانواده خلافکار ملحق میشه و جان چندین نفر رو میگیره و در آخر عاشق بزرگترین خلافکار خاور میانه آرشان تهرانی میشه
مردی سنگدل که به هیچ کس و هیچ چیز رحم نداره ولی عشق چشماشو کور میکنه و شایلی با بیرحمی اونو هم
برای ادامه رمان به کانال ملحق بشین
روزی 3 عدد پارت
https://t.me/joinchat/AAAAAEgiME_hl_xcC6zPVA