🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت چهارم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱، ۲ و ۳ :
تز:
به ذکر مثال های مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) دیگر می پردازیم.
مبتلا به وسواس دزدی (( یعنی تمایل مرزی به دزدی که مشخصه ی آن میل به ستوه آورنده، مبارزه ی دلهره انگیز علیه این میل، اجرای هوشیارانه ی دزدی، و تسکینی است که به دنبال دارد. این نوع دزدی معمولاً بدون احتیاط انجام میشود به شی ء دزدیده شده اغلب سودمند نیست. گاهی فردی که به این اختلال مبتلاست همواره شی ء معینی را میدزدد ))، که میتوان او را به قطب مخالف مغازه دزد حرفهای دانست، مثال خوبی است برای این مطلب که بازی (( دزد و پلیس )) تا چه حد در جوامع غرب شیوع دارد. این احتمال هست که درصد بسیار زیادی از غربیان بازی (( دزد و پلیس )) را مدام در خیال خود بازی کنند. رویای دزدی اغلب به شکل آرزوی جنایتی کامل در ذهن ما نقش می بندد _ یعنی شرکت در سخت ترین بازی ها و گذاشتن بزرگترین کلاه سر پلیس.
صورت دیگری از (( دزد و پلیس ))، بازی امروزی (( دزد و حسابرس )) است که اختلاس کنندگان آن را بازی میکنند و همان قوانین و همان بُرد را دارد، یا (( دزد و گمرکچی )) که قاچاقچیان بازی میکنند، و امثالهم.
صورت جنایی بازی (( #دادگاه )) به ویژه جالب است. تبهکار حرفهای با وجود تمام احتیاط کاری هایش، ممکن است گاهی به چنگ پلیس بیفتد و به دادگاه برده شود. اما برای او (( دادگاه )) هم چیزی جز یک رویّه یا روال کار عادی نیست که او باید جزئیات حرکاتش را دقیقا طبق دستور وکیل و مشاوران حقوقی اش اجرا کند. برای وکلای دادگستری نیز، که صرفاً به بُرد فکر می کنند، (( دادگاه )) در اصلی یک بازی است بین آنها و هیئت منصفه که هدف برنده شدن است، نه باختن. این بازی ای کاملاً سازنده و پذیرفته شده در بخش عظیمی از اجتماع کنونی غرب است.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت چهارم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱، ۲ و ۳ :
تز:
به ذکر مثال های مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) دیگر می پردازیم.
مبتلا به وسواس دزدی (( یعنی تمایل مرزی به دزدی که مشخصه ی آن میل به ستوه آورنده، مبارزه ی دلهره انگیز علیه این میل، اجرای هوشیارانه ی دزدی، و تسکینی است که به دنبال دارد. این نوع دزدی معمولاً بدون احتیاط انجام میشود به شی ء دزدیده شده اغلب سودمند نیست. گاهی فردی که به این اختلال مبتلاست همواره شی ء معینی را میدزدد ))، که میتوان او را به قطب مخالف مغازه دزد حرفهای دانست، مثال خوبی است برای این مطلب که بازی (( دزد و پلیس )) تا چه حد در جوامع غرب شیوع دارد. این احتمال هست که درصد بسیار زیادی از غربیان بازی (( دزد و پلیس )) را مدام در خیال خود بازی کنند. رویای دزدی اغلب به شکل آرزوی جنایتی کامل در ذهن ما نقش می بندد _ یعنی شرکت در سخت ترین بازی ها و گذاشتن بزرگترین کلاه سر پلیس.
صورت دیگری از (( دزد و پلیس ))، بازی امروزی (( دزد و حسابرس )) است که اختلاس کنندگان آن را بازی میکنند و همان قوانین و همان بُرد را دارد، یا (( دزد و گمرکچی )) که قاچاقچیان بازی میکنند، و امثالهم.
صورت جنایی بازی (( #دادگاه )) به ویژه جالب است. تبهکار حرفهای با وجود تمام احتیاط کاری هایش، ممکن است گاهی به چنگ پلیس بیفتد و به دادگاه برده شود. اما برای او (( دادگاه )) هم چیزی جز یک رویّه یا روال کار عادی نیست که او باید جزئیات حرکاتش را دقیقا طبق دستور وکیل و مشاوران حقوقی اش اجرا کند. برای وکلای دادگستری نیز، که صرفاً به بُرد فکر می کنند، (( دادگاه )) در اصلی یک بازی است بین آنها و هیئت منصفه که هدف برنده شدن است، نه باختن. این بازی ای کاملاً سازنده و پذیرفته شده در بخش عظیمی از اجتماع کنونی غرب است.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel