چاییشو خورد بهم نگاه کرد.
یه بغض پنهانی تو چشماش بود که نمیخواست کسی ببینه
ولی انگاری من میدیدمش.
- احساس میکنم تو شرایط فعلی زندگیم زیادی دارم گند میزنم
میدونی، اینبار دیگه بقیه مقصر نیستن
اینبار خودم مقصرم
اینبار تنها کسی که باعث مشکلاته و حل کننده مشکلاته خودمم!
جای جالب ترش میدونی کجاست؟ اینکه من راه حلو میدونم،اما هیچ غلطی نمیکنم
پامو گذاشتم رو اون یکی پام
شبیه کارگردانا نشستم و دارم به زندگیم که نگاه میکنم
کاش
فقط کاش میدونستم دارم چه غلطی برای زندگیم میکنم…
اینارو گفتو سرشو انداخت پایین.
نتونستم چیزی بهش بگم
آخه چی بهش میگفتم؟ میگفتم منم؟
آره، منم…
یه بغض پنهانی تو چشماش بود که نمیخواست کسی ببینه
ولی انگاری من میدیدمش.
- احساس میکنم تو شرایط فعلی زندگیم زیادی دارم گند میزنم
میدونی، اینبار دیگه بقیه مقصر نیستن
اینبار خودم مقصرم
اینبار تنها کسی که باعث مشکلاته و حل کننده مشکلاته خودمم!
جای جالب ترش میدونی کجاست؟ اینکه من راه حلو میدونم،اما هیچ غلطی نمیکنم
پامو گذاشتم رو اون یکی پام
شبیه کارگردانا نشستم و دارم به زندگیم که نگاه میکنم
کاش
فقط کاش میدونستم دارم چه غلطی برای زندگیم میکنم…
اینارو گفتو سرشو انداخت پایین.
نتونستم چیزی بهش بگم
آخه چی بهش میگفتم؟ میگفتم منم؟
آره، منم…