Репост из: 😜 جَـفَـرآبـاد 😜
چوپانی ماری را از ميان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجين گذاشته و به راه افتاد.
چند قدمی که گذشت مار از خورجين بيرون آمده و گفت: به گردنت بزنم يا به لبت؟
چوپان گفت: آيا سزای خوبی اين است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است.
قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسيدند و از او پرسيدند. روباه گفت: من تا صورت واقعه را نبينم نميتوانم حکم کنم. پس برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود...
🇯🇴🇮🇳 ↯
📍 @JafarAbad 📍
چند قدمی که گذشت مار از خورجين بيرون آمده و گفت: به گردنت بزنم يا به لبت؟
چوپان گفت: آيا سزای خوبی اين است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است.
قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسيدند و از او پرسيدند. روباه گفت: من تا صورت واقعه را نبينم نميتوانم حکم کنم. پس برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود...
🇯🇴🇮🇳 ↯
📍 @JafarAbad 📍