فکرکننده و فکر
آیا رابطهای بین فکرکننده و افکارش وجود دارد یا تنها افکار هستند که وجود دارند و نه فکرکننده؟
اگر افکاری وجود نداشته باشند در این صورت فکر کنندهای هم وجود ندارد. زمانی که افکاری در شما وجود دارد آیا فکر کنندهای هم آنجا هست؟
با درک ناپایداری افکار متوجه میشویم که این افکار هستند که فکر کنندهای را به وجود میاورند که به خودش اعتبار، دوام و پایداری میبخشد. پس این افکار هستند که فکرکننده را به وجود میاورند، بعدازاین مرحله، فکرکننده خود را بهعنوان موجودیتی پایدار که جدا از افکارِ همیشه در تغییر است به رسمیت میشناسد؛ بنابراین این فکراست که فکرکننده را میآفریند و فکرکننده از هیچ راه دیگری موجودیتی پیدا نکرده است. فکرکننده افکار را به وجود نمیآورد زیرا اگر افکاری وجود نداشته باشند فکر کنندهای هم وجود نخواهد داشت.
فکرکننده خودش را از منبعش یعنی افکار جدا میسازد و سعی در به وجود آوردن یک رابطه دارد، رابطه بین چیزی که بهاصطلاح آن را دائمی میداند یعنی فکرکننده- که افکار آن را به وجود آوردهاند- و چیزی که ناپایدار و گذراست یعنی افکار؛ و ما میدانیم که جفتشان ناپایدار و غیرحقیقیاند.
یک فکر را تا انتهایش دنبال کن. بهطور کامل و همهجانبه بررسیاش کن، احساسش کن و با خودت کشف کن که چه اتفاقی در حال روی دادن است. متوجه این نکته خواهی شد که هرگز هیچ فکر کنندهای نبوده زیرا زمانی که اندیشیدن متوقف شود، هیچ فکر کنندهای وجود نخواهد داشت. ما اینگونه برداشت میکنیم که دو حالت وجود دارد فکرکننده و فکر. این دو حالت، خیالی، جعلی و غیرواقعیاند. تنها افکار هستند که وجود دارند و مجموعه این افکار، «من» یعنی این فکرکننده را به وجود میاورند.
جیدو #کریشنامورتی
یک آینده خوب
نیازی به یک گذشته خوب ندارد...!
تماس از طریق دایرکت 👇
اینستاگرام
https://www.instagram.com/dr_mhasanzadeh
کانال تلگرام 👇
@RAVANBINESH
زندگی سراسر حل مساله است
کارل پوپر
آیا رابطهای بین فکرکننده و افکارش وجود دارد یا تنها افکار هستند که وجود دارند و نه فکرکننده؟
اگر افکاری وجود نداشته باشند در این صورت فکر کنندهای هم وجود ندارد. زمانی که افکاری در شما وجود دارد آیا فکر کنندهای هم آنجا هست؟
با درک ناپایداری افکار متوجه میشویم که این افکار هستند که فکر کنندهای را به وجود میاورند که به خودش اعتبار، دوام و پایداری میبخشد. پس این افکار هستند که فکرکننده را به وجود میاورند، بعدازاین مرحله، فکرکننده خود را بهعنوان موجودیتی پایدار که جدا از افکارِ همیشه در تغییر است به رسمیت میشناسد؛ بنابراین این فکراست که فکرکننده را میآفریند و فکرکننده از هیچ راه دیگری موجودیتی پیدا نکرده است. فکرکننده افکار را به وجود نمیآورد زیرا اگر افکاری وجود نداشته باشند فکر کنندهای هم وجود نخواهد داشت.
فکرکننده خودش را از منبعش یعنی افکار جدا میسازد و سعی در به وجود آوردن یک رابطه دارد، رابطه بین چیزی که بهاصطلاح آن را دائمی میداند یعنی فکرکننده- که افکار آن را به وجود آوردهاند- و چیزی که ناپایدار و گذراست یعنی افکار؛ و ما میدانیم که جفتشان ناپایدار و غیرحقیقیاند.
یک فکر را تا انتهایش دنبال کن. بهطور کامل و همهجانبه بررسیاش کن، احساسش کن و با خودت کشف کن که چه اتفاقی در حال روی دادن است. متوجه این نکته خواهی شد که هرگز هیچ فکر کنندهای نبوده زیرا زمانی که اندیشیدن متوقف شود، هیچ فکر کنندهای وجود نخواهد داشت. ما اینگونه برداشت میکنیم که دو حالت وجود دارد فکرکننده و فکر. این دو حالت، خیالی، جعلی و غیرواقعیاند. تنها افکار هستند که وجود دارند و مجموعه این افکار، «من» یعنی این فکرکننده را به وجود میاورند.
جیدو #کریشنامورتی
یک آینده خوب
نیازی به یک گذشته خوب ندارد...!
تماس از طریق دایرکت 👇
اینستاگرام
https://www.instagram.com/dr_mhasanzadeh
کانال تلگرام 👇
@RAVANBINESH
زندگی سراسر حل مساله است
کارل پوپر